2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
به نظر شما رابطه جنسی نادر است؟ به سادگی مرسوم نیست که درباره او صحبت کنیم. موضوع محارم به ندرت ، حتی در درمان فردی ، از ترس برانگیختن درد پنهان عمیق مطرح می شود. حتی می توان خاطرات را از حافظه پاک کرد. "من چیزی از دوران کودکی خود به یاد نمی آورم" - اغلب این کلمات به طور غیر مستقیم در مورد محارم سرکوب شده از آگاهی اطلاع می دهند. با این حال ، اطلاعات غیرقابل دسترسی برای آگاهی در هیچ کجا ناپدید نمی شوند ، به طور نامحسوس زندگی صاحب خود را مسموم می کند ، که خود را در فوبیا ، حملات وحشت ، ناتوانی در ایجاد روابط و سایر علائم نشان می دهد. به عنوان یک قاعده ، هنگامی که اعتماد به روانشناس ایجاد می شود ، حوادث سرکوب شده به طور غیر منتظره "ظاهر" می شوند. و در درمان ما با اولیانا ، لحظه ای فرا رسید که او توانست در مورد محارم با پدرش صحبت کند. دلیل ترس و بی اعتمادی جهانی او نسبت به مردان بلافاصله آشکار شد. اولیانا نقاشی ای را که در خانه روی یک ورق بزرگ کاغذ واتمن تهیه شده بود به مشاوره آورد. او نام نقاشی خود را "وحشت بی حرمتی" گذاشت.
"من نمی دانم اینجا چه کشیده ام." من فقط اجازه دادم دستم هر چیزی را که می خواهد بکشد. کشید و غرید …
پیشنهاد می کنم اوله نقش هر یک از عناصر تصویر را بازی کند. دختر تصمیم می گیرد با طراحی خانه شروع کند.
- خانه ای که از بدو تولد در آن زندگی می کردم. همه چیز خونین بود ، آنها من را نمی خواستند. خانه پدری ، جایی که خشونت مجاز است. از بیرون ، یک خانه معمولی ، اما در داخل وحشت. دیوارها فریادها را شنیدنی نمی کنند.
- و این نقاشی از ترکیدگی تخمدان است. تخمدان منفجر شد چون زن بچه نمی خواست. این مادر من است ، او سقط جنین زیادی داشته است. من به طور تصادفی متوجه شدم که او نیز توسط پدرش مورد آزار جنسی قرار گرفته است. تخمها به دلیل ترس وجود دارد ، اگر بچه از پدرش باشد چه می شود. هنگامی که او ازدواج کرد ، سقط ها به عنوان یک پاکسازی ، یک قربانی ادامه یافت. بالاخره مادرم من را به دنیا آورد ، زایمان خیلی سخت بود. او احتمالاً زایمان کرده است زیرا می ترسید به خانه والدین خود بازگردد ، جایی که مجازات زن و شوهر مجاز بود. مادرش وانمود کرد که به چیزی توجه نکرده است ، او فکر کرد: "فقط فکر کن ، فقط برای زنده ماندن." در خانواده اش ، او نیز داستان مشابهی را تجربه کرد …
پدوفیلی مانند یک کرم است که به دنبال بلعیدن تخم مرغ است تا اهمیت خود را افزایش دهد. این کرم مراقبت می کند تا به لانه خزیده و تخم مرغ بخورد - زندگی شخص دیگری. بیرون آمدن از تخم مرغ و بیرون آمدن از لانه ترسناک است. یک مرد - یک کرم درک نمی کند که یک انسان است ، او از والدین خود حمایت نمی کند و مسئولیت پدری خود را در قبال فرزندان خود ندارد.
خط سیاه وسط تصویر یک راز است. نوارهای مایل که از خط سیاه می آیند ، یاد دخترانی است که از محارم جنسی جان سالم به در برده اند. این یک ستون است ، یک درخت خانوادگی پوسیده که زنان و مردان را از هم جدا می کند و پیامی خطاب به زنان دارد: "شما نمی توانید با مردان باشید ، زیرا آنها تجاوزکاران ، پدوفیل ها ، حیوانات ، دیوانه ها هستند."
ماهی فاسد مرده در یک کیسه پلاستیکی ، که فقط یک اسکلت از آن باقی مانده است - شرم آور است که می توانید از آن بپوسید. مهم نیست چه اتفاقی می افتد ، شما باید مانند ماهی سکوت کنید ، زیرا قربانیان خشونت از صحبت کردن شرم دارند و می ترسند. من از گفتن حقیقت می ترسیدم ، نه تنها برای خودم ، بلکه برای والدینم نیز می ترسیدم. می دانستم که اگر به مادرم بگویم ، وانمود می کند که باور نمی کند. اگر به کسی خارج از خانواده بگویم ، حقیقت را فاش می کنم ، پدر خود را می کشد ، زیرا زنده ماندن از محکومیت عمومی غیرممکن است ، زندگی با گناه و شرم غیرممکن است … این اتفاق برای پدر همکلاسی من افتاد. وقتی مادرش ، که در بیمارستان کار می کند ، شبانه به خدمت رفت ، پدرش یکی از دو دخترش را مجبور به رابطه جنسی کرد. هنگامی که دختر "آزاد" از خانه بیرون رفت و برای عمویش - برادر مادرش - درخواست کمک کرد ، او به طور غیر منتظره ای وارد خانه شد و پدرش را درست در محل جنایت یافت. پدر زندانی شد. و روز بعد معلوم شد که او خود را در زندان حلق آویز کرد. زندگی با گناه و شرم غیرممکن است … - چه کسی مسئول محارم است؟ در مورد یک دختر یا پدرش ، چه کسی یک مرد بالغ است؟ - من درک می کنم که مسئولیت به پدر تعلق دارد ، اما او آن را نمی پذیرد.- حتی اگر او آن را نپذیرد ، مسئولیت متعلق به یک بزرگسال است ، نه یک کودک. یک فرد بالغ مسئول هر یک از اقدامات خود است. اگر این فرد بالغ ، در انتخاب بین شرم و مرگ ، ترجیح می دهد خود را بکشد ، این مظهر مسئولیت او ، انتخاب او است. - من حرف شما را می شنوم ، من موافقم که مسئولیت آنچه اتفاق افتاده به بزرگسالان - والدین من تعلق دارد. پدری که نمی توانست غرایز خود را کنترل کند و مادری که آن را تأیید کرد. من می خواهم نقاشی را بشکنم ، این برای من رهایی از مسئولیت آنچه در خانواده ام اتفاق افتاده است.
نقاشی را به قطعات کوچک تقسیم می کند
- اکنون شما یک بزرگسال هستید و خودتان مسئول زندگی خود هستید. در صورت لزوم ، می توانید بگویید: "نه" ، می توانید درخواست کمک کنید. - وقتی این را درک می کنم ، به نظر می رسد که بار بزرگی از من برداشته می شود ، حتی نفس کشیدن راحت تر می شود. کودک انتظار دلسوزی و حمایت از والدین را دارد. اما ، همه والدین قادر به پشیمانی و محافظت نیستند. در خانواده های دارای محارم ، والدین فقط به ظاهر بزرگسال هستند ، در داخل آنها فرزندان آسیب دیده باقی می مانند. فقط بدن آنها رشد کرده است. این کودکان ، در سنین پایین ، نصب را دریافت کردند که احساسات ، خواسته های آنها ، و حتی خود آنها هیچ معنی ای ندارند. اگر می خواهید زنده بمانید ، ساکت باشید و آنچه را که والدین شما نیاز دارند انجام دهید. بنابراین این نصب از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. کودک بزرگسال آسیب دیده همانطور که در کودکی با او رفتار می کرد رفتار می کند. در درمان ، بازمانده از آسیب جنسی ، یاد می گیرد که خود را به روشی جدید درک کند. در روند کار دشوار و طولانی مدت ، رفتار ، نگرش او نسبت به دیگران و در نتیجه کیفیت زندگی او تغییر می کند. مقالات بیشتر در مورد خشونت خانگی: سوء استفاده !!! چه باید کرد؟ رازهایی که یک دختر را به "موش خاکستری" تبدیل می کند
نویسنده: Milashina Olga Georgievna
توصیه شده:
زندگی خودتان یا مسابقه رله از دوران کودکی؟ حق زندگی یا نحوه فرار از اسارت فیلمنامه های دیگران
آیا خود ما ، به عنوان بزرگسال و افراد موفق ، به تنهایی تصمیم می گیریم؟ چرا گاهی اوقات خود را به این فکر می اندازیم: "من الان مثل مادرم صحبت می کنم"؟ یا در مقطعی متوجه می شویم که پسر سرنوشت پدربزرگ خود را تکرار می کند و بنابراین ، بنا به دلایلی ، در خانواده ثابت می شود … سناریوهای زندگی و نسخه های والدین - آنها چه تاثیری بر سرنوشت ما دارند؟ و سرنوشت فرزندان ما؟ در مورد سرنوشت فرزندان فرزندان ما؟ نیاز تکاملی به تعلق انسان مدرن تا کنون از اجداد وحشی خود فاصله ن
زندگی چه کسی را داریم زندگی می کنیم؟ مختصری در مورد سناریوهای زندگی
ما روزانه صدها انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که با چه کسی و چه زمانی تماس بگیریم ، کودک را به کدام مهد کودک بفرستیم ، آیا شغل خود را تغییر دهد یا در مهدکودک قدیمی بماند. و هرچه تصمیم جدی تر باشد ، بار مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم! با برداشتن این یا آن مرحله از زندگی ، ممکن است حتی از آن آگاه نباشیم ، اما طبق سناریوی خاصی عمل کنیم.
نامحرم به عنوان ریشه بسیاری از مشکلات است
بسیاری از موارد محارم بیش از آنچه تصور می شود وجود دارد و حتی بیشتر در مورد آنها صحبت می شود. در عمل من ، ده ها نفر از آنها وجود داشت. اغلب حافظه قربانی چنین داستانهایی را مسدود می کند ، زیرا هرچه رابطه او با متجاوز نزدیکتر باشد ، فکر کردن در مورد آن دردناک تر است.
اسکنر اجتماعی: نحوه درک نحوه زندگی فرد در اولین جلسه
به نظر من مهم است که یک قید رزرو کنم که از کلیشه ها و کلی گویی ها استقبال نمی کنم. با 10 سال کار جداگانه با مشتریان (آموزش انگلیسی گفتاری پارافیای اصلی من است) ، اطمینان حاصل کردم که هر شخصی فردی است که خودخواهانه متناسب با هر چارچوبی تنظیم می شود.
معدن زنگ زده نامحرم. تکنیک های کمک
امروز ما در مورد آنچه معمولاً صحبت از آن مرسوم نیست ، حتی با دوستان نزدیک ، با شما صحبت خواهیم کرد. بسیاری از مردم برای مدت طولانی ، انگار این را به خاطر نمی آورند ، زیرا محارم آزمایشی بسیار دشوار برای روان است ، بنابراین اغلب حافظه رویدادهایی را مسدود می کند که مغز کودک شکننده نمی تواند آنها را ارزیابی کند.