اخلاق جدایی

تصویری: اخلاق جدایی

تصویری: اخلاق جدایی
تصویری: ماکیاولی در مورد نقش اخلاق در سیاست/اندیشه سیاسی غرب 2024, ممکن است
اخلاق جدایی
اخلاق جدایی
Anonim

همه چیز در این جهان نسبی است. این امر در روابط دوچندان صدق می کند. یا سه گانه - بسته به تعداد افراد شرکت کننده در آنها. و هر کس حقیقت خود را خواهد داشت.

شخصی که از شریک خود جدا می شود ، بلافاصله در چشم اطرافیان شهید بزرگوار می یابد ، در حالی که کسی شاخ و سم شیطان را می گیرد. چه کسی تنها با روابط عمومی و یک کمپین خوب برای جذب متحدان به طرف خود در چهره دوستان ، خویشاوندان و حتی مشترکین باقی خواهد ماند. در عین حال ، اغلب این واقعیت مسلم کاملاً نادیده گرفته می شود که در روابط ، مسئولیت شرکا همیشه به طور مساوی است.

قربانی چطور؟ - تو پرسیدی. اولا ، من در مورد مشارکت صحبت می کنم ، و ارتباط پیشینی با قربانی چنین نیست. ثانیاً ، اگر "قربانی" روی زنجیر در زیرزمین مرطوب ننشیند ، همیشه حق انتخاب دارد. و من تحت تأثیر داستانهای "هیچ جایی برای رفتن" قرار نمی گیرم. بهتر است به جایی نروید - در شب ، در برف ، در گنجه جارو ، اما نمانید و آنچه را که درد و ناامیدی را به ارمغان می آورد تحمل نکنید. و اگر فکر می کنید "می توانید صبور باشید" - اگر فقط در گرما باشید ، همانطور که گفتم ، این انتخاب شما است.

اما برگردیم به موضوع ما. در رابطه نوعی "مدال برای شجاعت" - منطقه دوست - به کسانی داده می شود که "پس از جدایی ، دوستان باقی ماندند". منطقه دوستانه به نوعی شبیه تمایز است - نشانه ای از شخصیت های بالغ و ارتباطات خوب. به شخصه ، من در روابط خوب با تقریباً همه سابق خود گناه می کنم. البته با برکت و رضایت آنها. اما همه جدایی ها بدون مشکل پیش نمی روند. من نمی خواهم در مورد کسی بشنوم. کسی نمی خواهد در مورد من بشنود. و اگر شخصی به صراحت می گوید که دوست ماندن کار نمی کند ، باید به مرزهای تعیین شده احترام گذاشت و تحمیل نکرد. در غیر این صورت ، تلاش یک طرفه برای "صرفه جویی در چیزی" از یک مدال به یک انگ تبدیل می شود.

ببینید ، همه ما تمایل داریم روابط را فقط از یک زاویه - از دیدگاه خودمان - مشاهده کنیم. بنابراین ، وقتی همه چیز خراب می شود ، محیط اطراف پر از ناله می شود: "من برای او هستم … و او ، ناسپاس …! من به او گفتم … اما او قدر ندانست …! " اما تعداد کمی از مردم قادر به درک این هستند که آنچه به نظر ما برای یک شریک نعمت است ، می تواند واقعاً "سمی" باشد. تصور کنید که شما ، از بهترین نیت ، یک ببر زخمی را برداشته اید - یک شکارچی آزادیخواه که باید رانده ، کشته و بلعیده شود در حالی که نبض می زند و خون داغ است. شما او را درمان کردید و او به شما وابسته شد. تصمیم می گیرید او را در خانه بگذارید ، یک کاسه کامل ویسکا برایش بریزید و بگذارید روی تخت شما بخوابد. شما با هم بیرون می روید ، بدون ترس شکم او را می خارانید و تماشاگران متعجب هماهنگی حاکم بر روابط شما را تحسین می کنند. به نظر می رسد که شما آزادی او را به هیچ وجه محدود نمی کنید ، و ببر حتی شما را دوست دارد - به طور کلی یک حیوان وحشی چقدر می تواند علت اسارت خود را دوست داشته باشد. او میل به کشتن را نادیده می گیرد و با تلاش برای شما با ویسکا خفه می شود. فکر می کنید این معما چقدر طول خواهد کشید؟ در برخی موارد ، ببر شل شده و از این رابطه واقعاً سمی برای او فرار می کند. و اگر چیزی در مورد ببرها بفهمید ، آن را بی سر و صدا و آرام می پذیرید - به عنوان یک حقیقت. و شما خوشحال خواهید شد که جانور شما بالاخره آزادی مورد انتظار را پیدا کرده است. اما مشکل اینجاست که اکثر ما چیزی درباره ببرها نمی فهمیم و در غم از دست دادن خود عزادار می شویم ، به دیگران یک کاسه کامل ویسکا نشان می دهیم و صادقانه در شگفتیم که او چه چیزی را از دست داده است.

همانطور که در آغاز یک رابطه ، شما باید قوانین ارتباطی را پس از پایان آنها تعیین کنید. شما به تنهایی می توانید تصمیم بگیرید که آیا سابق خود را فراموش کنید یا نه. تصمیم برای دوست ماندن فقط متقابل است. دوستی خوب است. و غیرممکن است که به کسی که نیازی به آن ندارد ، نیکی کرد.

من مطمئن نیستم که آیا یک کد اخلاقی جدایی در جایی وجود دارد ، اما همیشه قوانین شهودی رفتار وجود دارد. شاید مهمترین اصل این باشد که کاری را که نمی خواهید خودتان انجام دهید با شخص دیگر انجام ندهید.و کاملاً محتمل است که وقتی شور و اشتیاق فروکش کرد ، شریک زندگی خود به تنهایی با پیشنهاد صلح و دوستی حاضر شود. البته اگر هر دوی شما اصول اولیه جدایی را رعایت کنید:

  1. دروغ نگو. در مورد همسر سابق خود احمقانه و بدقول نباشید. تنها چیزی که در نور غیر جذاب ایجاد می کند خودتان هستید.
  2. انتقام نگیر به همان اندازه که اکنون درد دارد ، انتقام به هیچ چیز خوبی منجر نخواهد شد. فقط دست و پای شما را می بندد و از ادامه حرکت شما جلوگیری می کند. بهترین راه برای "یکنواخت شدن" این است که شرایط را رها کرده و خوشحال باشید.
  3. شخصی ارائه ندهید جزئیات زندگی با شریک زندگی در برابر حقارت خم نشوید. مهم نیست که جزئیات زندگی شخصی شما چقدر "داغ" است ، نباید آنها را تبلیغ کنید. اولا ، شما خودتان با این شخص زندگی می کردید ، به این معنی که این ویژگی ها شما را آزار نمی دهد. ثانیاً ، مطمئناً همه با علاقه گوش خواهند داد - اما فقط به منظور بحث پشت سر شما.
  4. دنبال نکنید. با پیگیری وضعیت شریک زندگی خود در شبکه های اجتماعی برای خود مشکل ایجاد نکنید. اگر می خواهید چیزی بگویید ، با او تماس بگیرید یا بنویسید. صحبت کنید و به آن پایان دهید. اولاً ، تعقیب و گریز به هیچ چیز خوبی منجر نمی شود و علاوه بر این ، جرم محسوب می شود. ثانیاً ، در حالی که به تصاویر زندگی جدید او نگاه می کنید ، زندگی خود را از دست داده اید.
  5. آنچه بود را بی ارزش ننمایید … تجربه رابطه قبلی خود یا ویژگی های خوب سابق خود را تخفیف ندهید. بله ، برای شما کارساز نبود ، اما او هنوز آن شوخ طبعی شگفت انگیزی را دارد که در ابتدا شما را جذب خود کرد. بله ، شما جدا شدید ، سپس اسکی را آموختید و چند نوازنده باحال را کشف کردید. پس از هر رابطه ، اثری در روح باقی می ماند. این که آیا یک زخم یا یک تجربه معنی دار است به شما بستگی دارد.

توصیه شده: