2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آخر هفته گذشته اسکی رفتم.
سوار شگفت انگیز ، بدون تفریح ، برای لذت خود.
در هر فعالیت ورزشی من با رفاه خود هدایت می شوم.
برای من ، علاوه بر تنش ، دریافت لذت از آن نیز مهم است.
وقتی به جنگل نزدیک شدم ، توجه پسر بچه ای حدود 7 ساله را به همراه پدرش جلب کردم.
از آنها سبقت گرفتم و جلو رفتم.
و بعد از عکس گرفتن از زیبایی های جنگل ، کمی درنگ کردم و آنها از من سبقت گرفتند.
عکس گرفتم و حرکت کردم.
آنها جلوی من سوار می شوند. پسر جلو است و پدر عقب است.
پسر بی سر و صدا رانندگی می کند. کوچک هنوز ، به طوری که او می تواند این کار را سریعتر انجام دهد.
و شاید او فقط اسکی را یاد می گیرد.
و بابا خیلی آرام او را دنبال می کند.
او را با کلمات "بیایید عجله کنیم" اصرار نمی کند ، بلکه فقط کندتر حرکت می کند.
و من برای این پدر احترام زیادی قائل بودم.
به این دلیل که او پسرش را می پذیرد زیرا هنوز اسکی را یاد می گیرد.
به این دلیل که پدر با آرامش به این واقعیت واکنش نشان می دهد که پسرش گفت که او خسته است و می خواهد استراحت کند.
پسر در برف افتاد و در حال استراحت است.
و پدر ایستاده و منتظر استراحت پسرش است.
و چهره پسر خوشحال شد.
و پدر نسبتاً خسته است.
پس از همه ، او احتمالاً باید تمایل خود را برای سریعتر جلو گیری کند.
و با این وجود ، من مستقیماً گرما را نسبت به این دو اسکی باز احساس کردم.
از آنها سبقت گرفتم و راه افتادم.
بچه دیگری در همان سن 7 سالگی مقابل من سوار می شود.
و روی تپه ای کوچک می لغزد.
اسکی ها در حال حرکت هستند. و او نمی تواند از آن بگذرد.
من به او پیشنهاد کمک دادم.
من به او می گویم: "رفتن برای شما دشوار است ، اجازه دهید من به شما کمک کنم."
و او از پشت سر او حمایت کرد تا بتواند از این قسمت دشوار عبور کند.
و در مقابل او ، دختر کمی بزرگتر ، شاید 10 ساله ، سوار می شد.
و من به این فکر کردم که این بچه وقتی به دنبال دختری بزرگتر ، احتمالاً خواهر می رود ، چه احساسی دارد.
و من فکر کردم که ممکن است او در حال حاضر احساس ضعف و ناتوانی کند.
او حتی ممکن است عصبانی باشد که چیزی برای او خوب پیش نمی رود.
و او با این احساسات تنهاست.
دختر جلو رانندگی می کند.
او مشتاق است که خود را به نحوی رانندگی کند.
او برای برادرش وقت ندارد.
و مادر یا پدر در این نزدیکی نیستند.
چهره آنها نگران است ، حتی سایه ای از لذت و شادی روی آنها وجود ندارد.
و من فکر کردم که شاید این دو بدون پشتیبانی ، شاید تسلط بر این دشوارتر باشد.
انرژی زیادی صرف تجربیاتی می شود که "چیزی در مورد من اشتباه است ، من نمی توانم آن را انجام دهم".
احساس ناراحتی و همدردی با آنها داشتم …
و من همچنین فکر کردم که پیدا کردن چنین تعادلی خوب است تا کودک احساس خوبی داشته باشد و پدر و مادر نیز.
من شروع به فکر کردم که چگونه می توان این تعادل را بدست آورد؟ …
به هر حال ، والدین می توانند از رانندگی بی سر و صدا خسته شوند.
و کودک هنوز قادر به تند رفتن نیست.
و من تصور می کردم که به عنوان مثال ، پدر به پسرش گفت: "پسر ، من جلو می روم ، و شما تا آنجا که می توانید بی سر و صدا بروید ، عجله نکنید. و من کمی رانندگی می کنم و به سوی شما باز می گردم."
اگر من پسر بودم چگونه بودم؟..
بله ، احتمالاً نگران کننده خواهد بود …
و ممکن است شخص دیگری نباشد …
یا شاید پدر بتواند پیش برود و چوب هایش را به پسرش بدهد تا در دستش بماند. و به این ترتیب پسر اسکی را یاد می گیرد.
یا شاید بتوان این تعادل را در صورتی یافت که والدین برای خود چیز خوشایندی را در این مورد بیابند که مجبور است کندتر از آنچه می خواهد اگر تنها رانندگی می کرد ، حرکت کند.
از طرف دیگر ، در این سواری آهسته ، فرصت بیشتری برای تحسین جنگل و آسمان زمستانی وجود دارد.
یا به آرامی به چیزی فکر کنید ، مثل من …)))
احتمالاً ، برای همه ، گزینه های آنها مناسب خواهد بود.
به نظر من مهم است که از نظر عاطفی برای والدین و کودک خوب باشد.
به طوری که منافع یکی و دیگری مورد توجه قرار گیرد.
به هر حال ، والدین اغلب باید کاری را برای و با کودک انجام دهند. و به نظر من اگر شما در این موارد نه تنها برای کودک ، بلکه برای خود چیز جالبی پیدا کنید ، همه از این امر فقط بهتر می شوند.
و به طور کلی ، این موضوع نه تنها در رابطه بین والدین و فرزندان ، بلکه در امور مشترک افراد مختلف مهم است: در ازدواج ، در یک زوج ، بین والدین بزرگسال و فرزندان بزرگسال و غیره.
چگونه می توانید تعادلی را در یک رابطه پیدا کنید تا علایق همه در نظر گرفته شود؟
توصیه شده:
چه کسی را دوست دارم ، برای چه کسی دلتنگ هستم؟ عشق بی جواب ، به عنوان فرصتی برای ملاقات با خود
ما عاشق شدیم! فتنه ، عاشقانه و شور ، گرما و لطافت ، خلاقیت ، شادی زیاد و انتظار لذت! زندگی پر از معناست ، با انواع رنگهای روشن شکوفا می شود ، امید خوشبختی بیدار می شود! احساس نیاز و ارزش خود! اما ، عشق ما رد شد … این می تواند بسیار دشوار باشد ، درست مثل این که دوست داشتن را متوقف و متوقف کنید.
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
چرا در خانواده هایی که همه چیز خوب است ، بعضی چیزها با کودکان خوب نیست
یک یادداشت کوچک در مورد این موضوع ، زیرا اغلب اخیراً خانواده های دوستانه و شاد ارتباط برقرار کرده اند ، و البته ، از یک سو ، خوشحال است که چنین خانواده هایی وجود دارند ، اما به دلایلی اتفاقی در حال رخ دادن با کودکان در این خانواده ها ، اما نه به عنوان مثال ، کودکان به طور خشونت آمیز بین خود دعوا می کنند ، یا کودکان علائم درازمدت معمولی ندارند - لکنت زبان ، شب ادراری ، عصبانیت ، وزن زیاد و غیره.
چه کسی یا چه چیزی بر انتخاب شریک تأثیر می گذارد؟ روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟
روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟ "ما انتخاب می کنیم ، ما انتخاب می شویم ، هر چند وقت یکبار همخوانی ندارد … " گاهی اوقات این نه تنها منطبق نیست ، بلکه باعث درد و رنج ما می شود ، و سپس - احساس ویرانی ، کینه ، تحقیر ، مجموعه ای از انواع پیچیدگی ها و موارد دیگر ، که تأثیر بسیار مخربی بر ما دارد و افسوس ، در مورد روابط ما با شرکای آینده بنابراین چه چیزی یا چه کسی ما را مجبور به انتخاب این یا آن شخص می کند؟ چرا ما او را با تمام وجود دوست دار
مغز تعادل بین قدیم و جوان است ، چه کسی برنده است؟
سلام به همگی👋🏻 آیا تا به حال فکر کرده اید که صدای چه کسی در درون شما می گوید که وارد کار جدیدی نمی شوید ، سعی نکنید برنامه های خود را شروع کنید ، که همه اینها یک کار بد است و هیچ چیز به نتیجه نمی رسد ، و اگر اینطور شود ، نه برای مدت طولانی.