در جستجوی بینش

فهرست مطالب:

تصویری: در جستجوی بینش

تصویری: در جستجوی بینش
تصویری: Synergy Insight Forum 2018: Александр Фридман 2024, مارس
در جستجوی بینش
در جستجوی بینش
Anonim

و همه تغییرات در سطح نوآوری صورت می گیرد

به عبارت دیگر ، بینش ها تشخیص هایی هستند که ما برای خود تعیین می کنیم و درک درست یک مشکل می تواند مانعی برای حل آن باشد. به عنوان مثال ، شخصی متوجه شد که از صحبت در جمع می ترسد زیرا وقتی از چنین سخنرانی کوتاهی کرد ، داستان ناخوشایندی را از کلاس ششم به خاطر آورد. خود فرآیند به خاطر سپردن ، پیوند دادن یک وضعیت در زمان حال با موقعیت های گذشته می تواند بسیار زنده و غیر منتظره به نظر برسد. "حالا فهمیدم!" - این شخص به درمانگر می گوید و از جلسه و بینش راضی است و به خانه می رود. آیا او بدون ترس شروع به اجرای عمومی می کند؟ خیر

بینش کافی نیست

درک راه نرسیدن به جایی است. درک خود بی فایده و حتی مضر است. درک خود و دانستن اینکه چرا آنچه برای شما اتفاق می افتد بی تاثیر است. مثل این است که بعد از خواندن کتاب ها جراح شوید و هرگز در زندگی خود چاقوی جراحی نگیرید. بعضی اوقات فقط یک بن بست است.

بنابراین ، آیا نیازی به بینش ندارید؟

بینش ها برای گفتن در مورد آنها و نشان دادن اینکه چگونه بود و چگونه شد مفید است. وقتی به گذشته نگاه می کنید و متوجه می شوید که چقدر در شما تغییر کرده است ، به عنوان مثال یا نقطه مرجع مهم هستند. آنها برای آرام کردن ذهن و متقاعد کردن آن که درمان مفید و صحیح است ، مورد نیاز است. به دلیل بینش های کتاب روانشناسی است که انواع توصیف پدیده ها و علائم بسیار محبوب است. به نظر می رسد که من مثلاً کتابی در مورد عشق مادرانه خواندم و همه چیز مشخص شد - دقیقاً چگونه در دوران کودکی دوست نداشتم ، چرا مهم است و چگونه این کار را انجام ندهم. بینش ها روشن است ، آگاهی مفید است ، اما شخص همان است که قبل از خواندن کتاب بود. کتاب پاسخ ها را داده است و ما به دلیل س questionsالات در حال تغییر هستیم.

هرچه تعداد سوالات بیشتر باشد ، همه چیز سریعتر تغییر می کند

گشتالت درمانی فرهنگ پرسش است نه پاسخ. هرچه س questionsالات بیشتری در مورد خود ، زندگی ، روابط و شیوه های تعامل در جهان داشته باشید ، سریعتر و به طور نامحسوس تری تغییر می کنید. کمتر قابل توجه است - زیرا همه تغییرات واقعی بسیار آهسته و نه چندان روشن اتفاق می افتند. با گامهای کوچک ، تلاشهای نامحسوس که مغز و اراده را از درون به بیرون ، هموار و در تماس نمی چرخاند - اما پس از مدتی ، هنگامی که تعداد این قدم های کوچک به بینشی کیفی تبدیل می شود ، می فهمید که وقتی به نظر می رسید که هیچ چیز در حال رخ دادن بود ، مهمترین اتفاق رخ داد و چنین بینشی بصیرت نیست ، بلکه یک تذکر است. آگاهی از کیفیت متفاوت. این توانایی دیدن چیز جدیدی است که قبلاً ندیده اید. این دقیقاً ماهیچه ای است که ارزش توسعه دارد و توسعه آن پایان ندارد. روند بی پایان است.

هرچه بیشتر توجه کنید ، سریعتر پیشرفت می کنید

هنگامی که تفاوت بین یک بینش بزرگ و یک نکته کوچک را درک می کنید ، هنگامی که می فهمید چگونه این اتفاق می افتد و چرا گاهی اوقات کند و نامشخص است ، هیچ برگشتی وجود ندارد. شخصی که در زندگی خود شروع به توجه کرده است ، دیگر آنچه را که دیده است نخواهد دید. و سپس بینش ها بی ربط خواهند شد. توجه و پی بردن بر اساس چیز جدیدی مهمتر خواهد بود و نه بر اساس آنچه که از قبل درباره خود می دانید.

به دنبال بصیرت نباشید به دنبال توضیحی برای زندگی خود نباشید. نگران علائم و تشخیص نباشید. خودتان را تنها بگذارید و با تلاش های ارادی تغییر زندگی خود را متوقف کنید. آرام باشید و فقط تماشا کنید. و بهتر است این کار را البته در تماس عمومی انجام دهید. این دقیقاً جایی است که بینش ها هیچ چیزی را حل نمی کند و هر ثانیه زمان پدیده های جدید و تغییرات کوچک رخ می دهد.

توصیه شده: