مرد شکارچی است. به دست آوردن یا پایان دادن؟

تصویری: مرد شکارچی است. به دست آوردن یا پایان دادن؟

تصویری: مرد شکارچی است. به دست آوردن یا پایان دادن؟
تصویری: افرادی که بلافاصله به سزای اعمال شان رسیدند - (قسمت 2) 2024, ممکن است
مرد شکارچی است. به دست آوردن یا پایان دادن؟
مرد شکارچی است. به دست آوردن یا پایان دادن؟
Anonim

در یکی از گروه های فیس بوک ، بحثی در پاسخ به س aال دختری آغاز شد ، "آیا طبیعی است که مردی دو سال پیگیر او بوده و چگونه باید نسبت به این بمباران واکنش نشان دهد؟"

اوه ، چقدر کلیشه ها ، الگوها و بدعت آشکار (به نظر من) در پاسخ ها به نظر می رسید.

این که "یک مرد شکارچی است. و او باید به طور طبیعی به چنین مرد با استعدادی نگاه کند"!

این "او عشق واقعی است ، که او ثابت می کند ، دست از تلاش نمی کشد. و او قدرش را نمی داند. و به زودی او چنین مرد فوق العاده ، دوست داشتنی و هدفمندی را از دست خواهد داد. احمق"

به طور کلی ، 90 members از اعضای فعال انجمن به طرق مختلف سعی کردند دختر را متقاعد کنند که یک مرد عادی است. او به سادگی عملکرد طبیعی شکارچی را برآورده می کند ، و او باید خوب فکر کند ، فوراً او را ارزیابی کند و "خیلی سریع بدود".

و هیچ یک از مشاوران در عادی بودن آنچه اتفاق می افتد شک نکرد ، آن را به قول خودشان صدا نکردند!

و این همان چیزی است که اتفاق می افتد: مردی دو سال است که کلمه NO را نمی شنود!

نه تنها سیگنال های آشکار عدم متقابل را نمی پذیرد ، بلکه رد صمیمیت را نیز نادیده می گیرد!

اما چرا؟ چرا داستان "پایان کار" همچنان یک شجاعت ویژه و نشانه ای از بزرگترین و واقعی ترین عشق در فرهنگ ما محسوب می شود؟

خوب ، منطقی: وقتی دو نفر با یکدیگر همدرد هستند ، علائم همدلی را رد و بدل می کنند. یکی ارسال می کند ، دیگری پاسخ می دهد یا متقابلاً پاسخ نمی دهد.

اگر سیگنال متقابل دریافت شود ، می توان با دقت بر اساس تعادل به سمت ایجاد ارتباط نزدیکتر حرکت کرد.

اما داستانها ، وقتی یکی ، علیرغم همه نشانه ها ، و سپس رد صمیمیت پیش می رود ، به هدف خود می رسد ، برای دو سال - "من شما را می خواهم ، به شما احتیاج دارم ، و بقیه مهم نیست. احساسات ، نظرات شما و برنامه ها مهم نیستند. " - خوب ، آنها در مورد عشق نیستند! آنها در مورد بیماری و نارسایی هستند!

در آینده چه انتظاری می توانید از فردی داشته باشید که در ابتدا احساسات شما را نادیده می گیرد و به آن اهمیت نمی دهد ، "نه" شما را نمی شنود؟

"من تو را می گیرم" - مانند "من راه خود را می گیرم"!

و عشق اینجا کجاست؟ شما اصلاً از کلمه اینجا نیستید! من و هدف من وجود دارد. آنچه به دست آورده ام ، جام من می شود! اموال من. حتی اگر "پایان کار" یک کشش ضمنی و فروتنانه بود ، یک "من همیشه آنجا هستم".

هیچ کس برای دو سال سرمایه گذاری نمی کند بدون اینکه انتظار داشته باشد حداکثر سود را بعداً بدست آورد.

و مطمئناً باید صورتحساب ها را پرداخت کنید و موجودی را که در ابتدا از دست رفته بود بازگردانید.

سوال بزرگ این است که چه؟ آزادی ، مرزهای شخصی (که قبلاً شکسته شده و نادیده گرفته شده است) ، بهزیستی احساسی؟ فردی که محدودیت های خود را احساس نمی کند و به آن احترام نمی گذارد ، رد را نادیده می گیرد ، معیارهای متقابل را رعایت نمی کند ، هرگز محدودیت ها ، احساسات و نظرات دیگران را در نظر نخواهد گرفت. و به طور کلی ، به نظر من ، یک فرد آسیب شناسی عمیق که ارتباط خود و دیگران و واقعیت را از دست داده است.

"یک انسان از نظر طبیعت شکارچی است." کوزه های این پایان نامه. از کجا وارد حوزه روابط شد؟ خوب ، آنها قبلاً ماموت و حیوانات دیگر را شکار می کردند. بنابراین یک مرد ، از لحاظ تاریخی نیز یک جنگجو است. و اگر می توان مشتی های خود را در خانه حل کرد ، جنگجویی طبیعی او را بپذیریم و ستایش کنیم؟

مرد شکارچی است … بنابراین زن طعمه نیست. طعمه کشته می شود. با آویختن آن به دیوار آن را غنیمت کنید. شریک زن. معادل. داشتن حق عدم متقابل در صورت عدم وجود احترام به "نه" خود و حق شنیده شدن در این مورد.

من فکر می کنم ما دیگر نباید به کلیشه های متراکم ، افسانه ها ، تخیلات و افسانه های زیبا تکیه کنیم.

و بر احساسات خود تمرکز کنید ، به آنها اعتماد کنید ، واقعیت و عقل سلیم را در نظر بگیرید.

توصیه شده: