2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من هرگز طرفدار کوهنوردی نبوده ام. من یک چیز را درک می کنم - کوهنوردان نمونه ای از شجاعت و بی پروایی هستند. شاید با اشتیاق من برای اسکی آلپاین و غواصی آزاد ، در قلبم حتی به آنها کمی حسادت می کنم ، و همچنین کمی بی پروایی دارم ، اما احتیاط هنوز بر من حاکم است. اما حالا مربوط به من نیست
روز دیگر ، در اینترنت ، با یک فیلم مستند بر اساس کتاب "لمس کردن خلأ" جو سیمپسون روبرو شدم. جو سیمپسون ، کوهنورد و نویسنده انگلیسی ، در مورد چگونگی فتح خود و دوستش سیمون یتس در سال 1985 سیولا گرانده ، شش هزاره معروف در آند پرو ، صحبت می کند. این صعود به اسطوره کوهنوردی تبدیل شده است. کوهنوردان باتجربه از شیب غربی تقریباً شیب دار بالا رفتند. آنها با خیال راحت خود را به قله رساندند ، اما وقتی به پایین برگشتند ، آزمایش واقعی در انتظار آنها بود. در هنگام فرود ، سیمپسون ، در هنگام سقوط ، استخوان درشت نی را شکست ، که با حرکت ، زانو را خرد کرد. در این ارتفاع ، هرگونه صدمه ای می تواند کشنده باشد. فرود اغلب دشوارتر از صعود است و کوهنوردان برای فرود به شجاعت و اراده نیاز دارند ، بنابراین ، گاهی اوقات ، بحث نجات قربانی وجود ندارد.
ییتس و سیمپسون سالها با هم دوست بودند ، بنابراین علی رغم جدی بودن شرایط ، ییتس تصمیم گرفت که دوست خود را برای مرگ رها نکند. سیمپسون با کمک همراه خود فرود را آغاز کرد ، که با بالاتر رفتن ، او را روی طناب پایین آورد. ناگهان برف در زیر او فرو ریخت و سیمپسون از صخره ای دور افتاده و در هوا روی طناب آویزان شد و در دمای زیر صفر و باد یخ زد.
ییتس قبل از اینکه سخت ترین تصمیم زندگی خود را - بریدن طناب - بگیرد ، زیر وزن طناب کشیده پایین و پایین کشید. ییتس به یاد می آورد: "من نمی توانستم این کار را انجام دهم و از درماندگی خودم عصبانی بودم."
سیمپسون ، حدود پنجاه متر پرواز کرد ، به پل یخی برخورد کرد ، با وزن خود آن را شکست و در عمق شکاف بر روی یک لبه برفی باریک قرار گرفت. خسته ، از شدت درد ، طنابی را که به خودش بسته بود ، جمع کرد و فهمید که ییتس آن را بریده است.
صبح ، ییتس ، هنگام فرود و دیدن شکاف عمیقی ، تصمیم گرفت که دوستش مرده است و به تنهایی به کمپ بازگشت. او خسته شده بود و احساس گناه باورنکردنی می کرد.
در همین حال ، سیمپسون در شکافی عمیق به فرصت های اندک خود فکر کرد. او نتوانست بالا برود و زیر سیاهی عمیق شکاف شکاف افتاد. جو به یاد می آورد: "من مانند یک کودک رفتار می کردم ، گریه می کردم و گریه می کردم ، فکر نمی کردم به این نتیجه برسم …" - اما او 25 ساله بود و نقشه هایی برای تسخیر تمام جهان داشت و مرگ جزء برنامه های او نبود. بسیاری احتمالاً تسلیم می شوند ، در برف جمع می شوند و به آرامی از سرما می میرند. اما سیمپسون غیرقابل تصور کرد! پس از تجزیه و تحلیل قابلیت های خود ، سیمپسون شروع به فرود در تاریکی شکاف کرد. چگونه می توانید عمل او را توضیح دهید؟ در شرایط ناامیدکننده ، تنها راه بقا ، ادامه تصمیم گیری است. "شما باید در مورد چیزی تصمیم بگیرید ، حتی اگر تصمیم اشتباه باشد ، باید تلاش کنید. حتی اگر مرگ بیشتر باشد. اما من خود را با این امید سرگرم می کنم که بتوانم بیرون بروم یا حداقل تلاش کنم - من هنوز زنده ام. " سیمپسون شروع به گره زدن در انتهای طناب نکرد ، زیرا نمی توانست برای مدت طولانی آویزان شود - "اگر طناب به اندازه کافی کافی نباشد ، مرگ سریع خواهد بود."
به طرز باورنکردنی ، جو موفق شد جایی در شکاف پیدا کند که در آن خروجی به سراشیبی به نظر برسد. و به مدت سه روز طولانی ، او تنها ، به شدت مجروح ، به طبقه پایین رفت. "من ، با شکستگی پا ، از درد و کم آبی رنج می برم ، قصد دارم از یخچال طبیعی عبور کنم … این اتفاق نمی افتد. از نظر فیزیکی غیرممکن است ، "جو به یاد می آورد.
"من متوجه شدم که بهتر است اهداف میانی را برای خود تعیین کنید. بنابراین ، بیایید سعی کنیم در عرض 20 دقیقه به آن شکاف خزیم … "- سیمپسون با دنبال کردن آهنگ های ییتس ، متوجه شد که تا زمانی که با شکافی برخورد نکند ، جایی که ردپاها شکسته می شود ، در خطر نیست. فقط برف. بنابراین ، وقتی برف بارید ، جو تصمیم گرفت شبها حرکت کند ، زیرا ترس از دست دادن سیمون را داشت. صبح ، آثار ناپدید شد …
سیمپسون در حال مرگ در اردوگاه در آستانه مرگ ، با هذیان ، و دیگر امیدوار نبود کسی را در آنجا پیدا کند. اما ، غمگین ، ییتس ، همیشه در رفتن تردید داشت - و این یک معجزه بود. فرود باورنکردنی جو سیمپسون از سیولا گرانده یکی از شگفت انگیزترین شاهکارهای تاریخ کوهنوردی محسوب می شود.
و اگرچه نشریه امروز من کاملاً از حوزه روانشناسی نیست ، من می خواهم به شما دوستان بگویم - حتی اگر درد داشته باشد ، دشوار است یا همه چیز ناامید کننده است ، برای خود اهداف متوسط تعیین کنید و تصمیم گیری را متوقف نکنید!
از توجه شما متشکرم.
بهترین ها!
توصیه شده:
تکنیک های دست مادر / پدر و دست مادر و پدر
این تکنیک ها برای بررسی روابط با مادر / پدر ، جنبه های ناخودآگاه تعامل در روابط ، جنبه های شخصیتی زن و مرد ، مناطق درگیری در روابط با والدین طراحی شده اند. به طور کلی ، قابلیت های تشخیصی این تکنیک بسیار گسترده است. "دست مادر / پدر"
دست زدن به جراحت: پنجره تراپی
پنجره درمانی (یا پنجره تحمل) به محدوده ای بین فعال شدن زیر و بیش از حد حالتهای احساسی مرتبط با ضربه اشاره دارد. در چارچوب پنجره درمانی ، مراجعه کننده در طول جلسه می تواند بدون از دست دادن حس طبیعی خود ، فکر کند ، صحبت کند و تجربیات خود را زنده کند.
از دست دادن و از دست دادن ذهنی را تجربه نکرده اید
زندگی ما از جمله موارد دیگر شامل درد ، ناامیدی ، از دست دادن و از دست دادن است … و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد … این زندگی است. در زندگی خود ، انواع مختلفی از تجربیات ، احساسات ، احساسات را تجربه می کنیم. اگر این احساسات بیش از حد غیرقابل تحمل ، پیچیده ، غیرقابل درک و ترسناک باشند ، روان می تواند از خود در برابر چنین "
فیلمنامه ام را کنار گذاشتم ، و سپس خلا
رواج روانشناسی به بسیاری از افراد این امکان را می دهد که خودشان متوجه شوند و بفهمند که شما تحت حاکمیت سناریوی مخربی هستید - "سناریوی بازنده". یک فرد می تواند دلایل سقوط تحت این اعتیاد را تشخیص دهد ، درک کند که چرا این سناریو در روح او سقوط کرد و بر آگاهی او تسلط یافت.
چگونه دست از اهداف و خواسته های خود ، یا اشتباهاتی که اشتباه نیستند ، دست بردارید
گاهی اوقات به نظر می رسد که اگر می دانستم چه کسی باید باشم و چه کار کنم ، قطعاً می رفتم و این کار را انجام می دادم. اما از آنجا که من در حال حاضر این را نمی دانم ، کاری نمی کنم. در نتیجه ، دقیقه ها ، ساعت ها ، روزهایی که ما آن چیزی را که برای آن به دنیا آمده ایم ، انجام نمی دهیم و آن چیزی نیست که به ما احساس لذت ، آرامش و شادی می دهد.