همه در دست شماست؟

فهرست مطالب:

تصویری: همه در دست شماست؟

تصویری: همه در دست شماست؟
تصویری: این بزرگترین توصیه من به شماست | چطور جادوی صبر می تواند زندگیتان را دگرگون کند 2024, آوریل
همه در دست شماست؟
همه در دست شماست؟
Anonim

یک مرد تصمیم گرفت حکیم را آزمایش کند. او پروانه را گرفت ، آن را بین کف دستش فشرد و پرسید:

- به حکیم بگو پروانه زنده است یا مرده؟

حکیم به ترفندی از طرف مرد مشکوک شد. او متوجه شد که مهم نیست چگونه پاسخ می دهد ، س questionال کننده یا پروانه را خرد می کند یا رها می کند ، و پاسخ داد:

- همه چیز در دست توست ، مرد.

همه در دست شماست

آیا این همه؟ دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که در زندگی ما به چه چیزی و چه کسی بستگی دارد. ما دو مورد از آنها را متداول می کنیم ، رایج ترین آنها.

اولین دیدگاه را در نظر بگیرید که می گوید - "خدا را با برنامه های خود به او بگویید" یا "از سرنوشت دور نخواهید شد"

در دنیای امروز ، مملو از کتابها و فیلمهای باطنی مانند راز ، اعلامیه مد شده است: همه چیز در جهان بستگی به نحوه درخواست شما دارد. یعنی همه چیز بستگی به افکار و باورهای ما دارد.

و اگر قبلاً مردم از خدایان درخواست رحمت می کردند ، اکنون این واسطه ها کنار گذاشته می شوند ، و شما باید فوراً مستقیماً از جهان یا جهان درخواست کنید. در عین حال ، ضروری است که باور داشته باشید که آنها فراوان ، عاقل و مهربان هستند و شما را کاملاً می شنوند و - آنچه مهم است - می خواهند به شما کمک کنند. و سپس به هر آنچه می خواهید می رسید.

حالا خود را در جای جهان تصور کنید. و اکنون صد هزار دستور ازدواج با شاهزاده خانم موناکو دریافت می کنید. سفارشات صد هزار و شاهزاده خانم یک عدد است. و در جای جهان چه خواهید کرد تا شهرت خود را در فراوانی و قدرت مطلق از دست ندهید؟

خوب ، یا یک میلیون دستور برای قهرمانی جهان در بوکس یا اسکیت بازی؟ و اگر هنوز صد هزار شاهزاده خانم می توانند متولد شوند ، یک میلیون نفر نمی توانند قهرمان شوند. چون قهرمان یکی است ، به همین دلیل است که قهرمان است.

پول چطور؟ ثروت یک ارزش مطلق نیست ، بلکه یک ارزش نسبی است. در یکی از کشورهای آفریقایی ، پس از رهایی از یوغ استعمار ، در نتیجه ابر تورم ، همه ساکنان این کشور حداقل در طول یک سال میلیاردر شدند. اما آنها از این ثروتمندتر نشدند …

و اکنون پنج میلیارد نفر از جهان ثروت می خواهند.

آنها از روشی که فیلم راز به آنها آموخت می پرسند و او باید چه کار کند؟

مانند دولت کشور آفریقایی که در بالا توضیح داده شد عمل کنید: به همه یک میلیارد دلار بدهید؟ باشد که همه میلیاردر شوند و همه خوشحال باشند.

به زبان ساده ، برای اینکه کسی ثروتمند شود ، کسی باید فقیر باشد. بنابراین ، جهان دائماً ، همانطور که باید ، باید تصمیم بگیرد: چه کسی را ثروتمند کند ، چه کسی را قهرمان کند و چه کسی را بیگانه کند ، اگرچه همه تقریباً از یک چیز درخواست می کنند.

و در اینجا ، ظاهراً ، روشهای مختلف صحیح و حتی مخفی تأثیرگذاری بر جهان ظاهر می شود. و همچنین واسطه های آن ظاهر می شوند که با هزینه ای متوسط و گاهی نه چندان معتدل قول می دهند این دانش را به شما منتقل کنند و در عین حال حفاظت از جهان را سازماندهی کنند.

و این خالی از منطق نیست ، زیرا ما ، با دریافت نور خود ، شروع به درک می کنیم که یک میلیارد البته خوب است ، اما تنها زمانی که شما آن را دارید ، در حالی که دیگران ندارند. و اگر همه می دانند چگونه آن را بدست آورند ، چنین دانشی معنا ندارد. اگرچه ، به عنوان یک گزینه ، می توانید سعی کنید این دانش را به دیگران منتقل کنید و البته نه به صورت رایگان.

به طور کلی ، این دیدگاه را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

همه چیز بستگی به شخصی دارد ، بپرسید و به شما داده می شود!

دیدگاه دیگری به ما می گوید که انسان خالق سرنوشت خود است

و همه چیز فقط به او بستگی دارد ، و نه به سرنوشت ، نه به افراد دیگر و شرایط مختلف ، فاجعه اجتماعی یا اراده خدایان و جهان.

و حتی اگر در دهه سی در آلمان در خانواده ای یهودی متولد شده اید و این واقعیت که در اردوگاه کار اجباری به سر می برید تقصیر شماست ، این تقصیر خود شماست. به هر حال: "خود انسان خالق سرنوشت خود است".

یا اگر هنگام سونامی خود را در ساحل می بینید ، به این دلیل است که در جایی عمیقاً خودتان این را خواسته اید و برای آن تلاش کرده اید. چون همه چیز در دست شماست!

این دو دیدگاه به نظر ما دو افراطی هستند ، اگرچه از یک چیز صحبت می کنند.هنوز چنین چیزی وجود دارد ، اما ما آن را در نظر نخواهیم گرفت: اگر اتفاق خوبی بیفتد ، همه اینها به لطف تلاش ماست ، خوب ، و اگر بد باشد ، البته ، سرنوشت است.

بنابراین چه چیزی به ما بستگی دارد و چه چیزی بستگی ندارد؟

روی چه چیزی می توانیم تأثیر بگذاریم و چه چیزی به کنترل ما نمی آید؟

از نظر ما ، نزدیک ترین به واقعیت مدل است که می تواند با استعاره زیر بیان شود:

زندگی ما مانند یک رودخانه است.

شرایط زندگی ما مظاهر مختلف رودخانه است: چوب دریفت ، رپیدز ، ساحل …

ما مانند شخصی هستیم که با قایق در این رودخانه قایقرانی می کند. ما نمی توانیم عمق ، عرض ، جریان رودخانه را تغییر دهیم ، آبشارها را حذف کرده و چوب دریفتی را که در حال عبور است لغو کنیم. اما ما می توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. ما می توانیم غلبه بر آبشارها ، دور زدن چوب دریفت و سطوح کم عمق را بیاموزیم.

طرفداران نظریه اول می خواهند خود رودخانه را تغییر دهند ، در حالی که نظریه دوم تصور می کند که فقط به آنها بستگی دارد که چه تعداد آبشار و تنگنا در راه خواهند بود. نه یکی منطقی است و نه دیگری.

این بستگی به ما دارد که با کدام قایق در امتداد رودخانه زندگی حرکت کنیم.

چه ابزاری برای یک سفر راحت دارد.

شاید شما از بدو تولد یک قایق نشت داشته اید ، پس چه؟ این در اختیار شماست که آن را تعمیر کنید ، یک موتور روی آن بگذارید و شاید یک قایق بادبانی بخرید.

همچنین می توانید مناطق خطرناک را دور بزنید - خوب ، و در جایی که نتیجه ای نداشت ، خودتان را گردگیری کنید و بیشتر شنا کنید. کسی پاروها را پایین می آورد و با جریان شناور می شود ، و کسی ، با مهارت در کار با یک پارو ، با آهنگ و با لذت در زندگی سفر می کند. و آنها کسانی هستند که می توانند در پایان سفر بگویند: "این یک سفر جذاب یک عمر بود!"

به نظر ما این غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم کسی (خدایان) همه "گرفتاری ها" را از جاده حذف کند ، یا فکر کنیم که خود ما آنها را ایجاد می کنیم. بهتر است فقط آماده ملاقات با آنها باشید و حتی راه هایی برای استفاده از آنها در زندگی خود بیابید. همانطور که دیل کارنگی در این مورد توصیه کرد - "لیموناد خود را از آنها درست کنید."

توصیه شده: