2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
کدام بیشتر دردآور است ، کاذب یا واقعی؟ وقتی نوبت به صحبت و عمل می رسد چه چیزی را انتخاب کنیم؟
دروغ - وقتی شناخته می شود ناراحت می شویم. حقیقت رابطه را تیز می کند. بنابراین کدام بهتر است - تحمل یا زنده ماندن از پاکسازی؟
"بیایید ملاقات کنیم" ، دعوت به نظر می رسد. صادقانه بگویم ، من نمی خواهم ، اما قدرت این را ندارم که مستقیماً امتناع کنم. پاسخ شنیده می شود: "چنین انسداد در محل کار ، اجازه دهید دفعه بعد این کار را انجام دهیم." فریب وجود داشت. از یک سو ، او مراقب خودش بود - از دستپاچگی نجات خود (شاید از گناهی که او امتناع کرد). از سوی دیگر ، شخص آزرده خاطر نشد ، کسی که نمی خواهید او را ببینید و مجبور نخواهید شد که رنجش را تجربه کنید.
اما اضطراب متولد شد. چنین پیش زمینه ای. "اگر او بفهمد که من نمی خواهم با او ملاقات کنم؟ شرم آور است که من از فریب استفاده کردم. "- این فکر ، اکنون به اعماق می رود ، اکنون به سطح بالا می رود.
چیزی مانع از بیان حقیقت می شود. تربیت؟ ادب؟ یا این نوعی امتناع است؟ و آن ، به احتمال زیاد ، با کپی کردن موقعیتی که خود او رد شده است. کودکی با پیشنهاد بازی به بزرگسالان می آید و متوجه می شود که نمی خواهد سرگرم شود ، اما دروغ می گوید - حالا من کار دارم ، بگذارید بعداً این کار را انجام دهیم. و کودک ، دروغ را احساس می کند ، "بعدا" به ندرت اتفاق می افتد. شاید هنوز هم صحت داشته باشد؟
یا زنا. همان فریب ، فقط تجمعی ، از تعداد زیادی "فریبکار" کوچک. چیزی مناسب شخص نیست ، سکوت می کند یا می گوید همه چیز خوب است. "بوقلمون؟ عالی است! "، اما او پنهان می کند که می خواهد به اسپانیا برود و ناراحتی خود را ابراز کند ، اما در عین حال دروغ می گوید ، با زور لبخند می زند. یا در رختخواب ، از رابطه جنسی ، چیز دیگری می خواهد. یا ساندویچ سوسیس را دوست دارد ، اما خفه می شود ، آنهایی را که با پنیر عرضه می شود می خورد. گاهی اوقات ، بی سر و صدا ، نامشخص اشاره می کند ، اما آنها او را نمی شنوند ، بنابراین او فریب می دهد ، وانمود می کند که همه چیز خوب است. و این "خوب" است ، او شروع به فشار می کند ، باید در جایی قرار داده شود ، بنابراین نفر سومی وجود دارد که گوش می دهد ، می فهمد و حتی تسلی می دهد.
شریک ممکن است آماده گوش دادن باشد ، اما آیا می شنود؟ ایستادن در راس و هدایت کشتی در مسیر خود شیرین است. اما وقتی متوجه خیانت می شود …
رسوایی. مرا فریب دادی! من به شما اعتماد کردم! و تو این کار را کردی! من برای شما همه چیز هستم ، و شما؟ و در پاسخ: "بنابراین من چنین گفتم! اما بی سر و صدا ، "یا فقط در حال حاضر مشخص می شود که چه کسی دریافت نکرده و معوقات خود را از طریق یک فریب نجات بخش مخفی کرده است. "نجات بخش" چگونه بوجود می آید؟ بنابراین در حقیقت ، از آن نوع احساسات ناخوشایند که هنگام صحبت در مورد نیاز یا نارضایتی خود تجربه می شود ، اجتناب می شود. و این درباره حقیقت است.
شخصی خیال می کند که اگر در مورد خواسته های خود صحبت کند یا سعی کند قوانین را تغییر دهد ، آنگاه عزیز دلخور می شود یا شاید او را ترک می کند و او را متهم می کند که دوستش ندارد. و این حقیقت اوست / زیرا در مورد شخصی آنها زمانی چنین رفتار می کردند ، یا به شیوه ای مشابه ، یا او با کسی بود.
ترس همه چیز را اشتباه می گیرد. این حقیقت گذشته بود و در مورد شریک فعلی صدق نمی کند. اما قوی است و برای ظهور حقیقت امروز ، شخص نیاز به اطمینان دارد که شاخه های گذشته وقتی شروع به صحبت می کند جوانه نخواهد زد. اما آنها حتی قبل از باز شدن دهان بالا می آیند. فانتزی ، فرافکنی ، انتظار مدتهاست که جای خود را گرفته اند و بر آنها تسلط دارند ، هر گونه تمایل به صحبت درباره خود ، درخواست خود ، درخواست هر دو را غرق کرده است.
اما دروغ کاملاً مناسب است و قیمت آن قابل قبول است. هیچ چیزی که در جایی له یا تهوع نکند ، مزمن و عادی است. اما با حقیقت ، تشدیدها رخ می دهد ، و این خوب نیست. اگر آن را در اسپانیا دوست دارید چطور؟ یا در رختخواب گرمتر می شود؟ و شخص سوم بی فایده است.
پس شاید واقعیت داشته باشد؟ صادقانه بگویم راحت تر است. و ترس از بین می رود که شما تقلب کرده اید. و همه می دانند که برای دیگری چه چیزی مهم است و می توانند کاری در این زمینه انجام دهند ، و تصور نکنند که ممکن است برای یک دوست عزیز مفید باشد.
البته این حقیقت منفی دارد. بازی سرگرم کننده "حدس بزن چه می خواهم و سپس باور می کنم که تو مرا دوست داری" ناپدید می شود. اما می توان با افزودن قوانین جدید یا تغییر آنها در هر زمان قانونی کرد. وقت بگذارید و لذت ببرید.
شما می توانید همین کار را با فریب انجام دهید.رسماً "روز دروغگوی خانواده" را اعلام کنید و این کار را با تمام عشق به همسایه خود انجام دهید.
توصیه شده:
چرا مردم دروغ می گویند روانشناسی و علل دروغ
چرا مردم می توانند به شما دروغ بگویند؟ من می توانم چندین دلیل برای این پدیده را تشخیص دهم. دروغ گفتن اغلب به دلیل ترس ، شرم یا گناه یک حالت دفاعی ، یک واکنش دفاعی است. اینها سه احساس هستند که به طور کلی در تماس متوقف می شوند. و اغلب افرادی هستند که دروغ می گویند ، زیرا می دانند که دروغ آنها محرمانه می شود ، می فهمند.
"او یک احمق است!" (وقتی احمق توهین نیست ، بلکه بیان واقعیت است)
شاید یکی از معروف ترین و حتی محبوب ترین توهین های دوران کودکی "احمق" و "احمق" باشد. در تفاوت های روانی ارتباط با دختران ، اغلب می توان شنید: "او چنین احمقی است!" … احمق یک جمله تحقیرآمیز و بسیار توهین آمیز در مورد توانایی ذهنی است.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
شاید به اندازه کافی دروغ باشد؟ ارتباط است
هرگونه ارتباط دستکاری است. یا به شما مربوط نیست؟ -ماشا ، تا تکلیف رو انجام ندی ، بیرون نمیری. -پتیا ، سوپ میشی یا بورشت؟ محصولات ما منحصر به فرد هستند! آیا می خواهید پیشنهادی را از طریق پست یا فکس ارسال کنید؟ بنابراین ، ما به دنبال رویکردی برای هر شخصی هستیم.
وابستگی به هم: او به خود دروغ گفت که از همه چیز راضی است
به خودش دروغ گفت بار دیگر او دروغ گفت که از همه چیز راضی است. اینکه خودش راحت قبض شام را پرداخت می کرد. و سپس برای صبحانه غذا بخرید و برای آن بپزید. بالاخره او صبحانه می خواهد! و اگر او آشپزی نکند ، او با مادرش می رود غذا بخورد … یا همسرش … او دروغ گفت که او خواستگاری و مراقبت نمی خواهد.