درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی

فهرست مطالب:

تصویری: درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی

تصویری: درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی
تصویری: برنامه فرآیند زندگی: اندیشه ورزی، ارزش انسانی، استبداد پذیری، دروغ مصلحتی، کار درست و اخلاق انسانی 2024, آوریل
درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی
درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی
Anonim

آیا بین مفاهیم فوق رابطه پیدا می کنید؟

اصلاً چگونه می توانند به هم مرتبط باشند؟

بیایید با کلمه ارزش شروع کنیم …

در مورد ارزش

اگر فرض کنیم که ارزش معادل ارزش است و همانطور که می دانید ارزش در ماده (بیشتر اوقات فقط در پول) بیان می شود ، می توان ارزش را تعریف کرد.

ارزش معادل ارزش مادی است که در مقدار دقیق مالی بیان شده است ، اما نیازی به نقد شدن یا دریافت اجباری این معادل مالی ندارد.

با این حال ، در زندگی هر یک از ما موارد خاصی وجود دارد که آنقدر ارزشمند است که در مورد آنها می گوییم: یک چیز بی ارزش. آن ها به نظر می رسد چیزی دارای چنان ارزشی است که ارزیابی آن از نظر مادی غیرممکن است. و اینجاست که شرایط سختی شروع می شود - استهلاک.

عدم امکان مقایسه ارزشهای مادی و غیر مادی در حوزه چنین تحریف ساده ای قرار دارد:

ما می توانیم بیشتر ارزشها را در معادلی که کار می کنیم ، در نظر بگیریم و قادر به تفکر در ارزشهایی که در دسترس ما نیست ، باشیم.

به عنوان مثال: پیتر ایوانف دارای 1000 دلار درآمد است و این درآمد ماهانه برای وی معادل مقدار زیادی است. پیتر ایوانف به راحتی می تواند از خودرویی که رانندگی می کند قدردانی کند زیرا ارزش آن را می داند. اما او ، پیتر ، هرگز از روابط ، خلاقیت ، کمک یک دوست ، صداقت ، کمک متقابل قدردانی نکرد.

پارادوکس این است که چیزهای غیر مادی (گرما ، عشق ، مراقبت ، لطافت ، مهربانی ، شادی ، کمک ، نصیحت ، گوش دادن به یکدیگر ، زمان ، توجه) که ما با عزیزان مبادله می کنیم و نه به این دلیل که مردم ارزش آن را ندارند. آنها ارزشمند هستند. و اغلب ، اهمیت ندادن به روابط انسانی و آنچه ما تا حد زیادی درست برای یکدیگر انجام می دهیم ، مهارتها ، تلاشها و گاهی روابطمان را بی ارزش می کنیم. در نتیجه ، این چیزهای بی ارزش به سادگی مستهلک می شوند.

یک نکته دیگر در ارزیابی چیزهای غیرمادی وجود دارد. وقتی سعی می کنیم این کار را از نظر مالی و معادل انجام دهیم ، خودخواه ، حریص ، محدود می شویم و هیچکس نمی خواهد با ما برخورد کند. و ما خودمان را کمتر دوست داریم. ما به خاطر هدر دادن انرژی و قدرت خود "بیهوده" متاسف می شویم ، ما چنین افراد حریصی با ارتباطات دشوار می شویم.

بنابراین ، ما بین دو حالت افراطی قرار داریم: در مورد ارزیابی و در صورت عدم وجود چنین مواردی در شرایط نامساعد.

انتقال از استهلاک به ارزش ذاتی هر کاری که انجام می دهم کجاست؟ مرز بین ایثار و منفعت شخصی کجاست؟

درباره ارزش ذاتی

بنابراین ، برای رهایی از استهلاک:

شما باید از نظر معادل تنها مقادیری که در اختیار دارید فکر نکنید و در مورد چیزهایی که در حال حاضر در دسترس نیستند فکر کنید. در غیر این صورت ، ما خودمان را محدود می کنیم ، فقط آن چیزهایی را می خواهیم که می توانیم از عهده آنها برآییم. و یک چیز دیگر ، فقط با مبالغ موجود و بدون ارزش واقعی (با نامگذاری چیزها بی ارزش) ، می گوییم که آنها را برای خود می خواهیم. بنابراین ، مهم است و ضروری است که بدون توجه به هزینه یا ارزش مورد نظر ما ، آنچه را که واقعاً می خواهید بخواهید. این اجازه می دهد تا انرژی خلاق ، زندگی و روح ما در درون ما به تعادل برسد.

و یک مثال دیگر برای سنجاق کردن:

همان پیتر ایوانف واقعاً رویای یک رابطه را می بیند و در زندگی اش یک عزیز دارد. او قادر است خواسته خود را 100000 دلار تخمین بزند. با همان درآمد 1000 دلار در اینجا یک پیچ غیر منتظره وجود دارد. معلوم می شود که او هرگز نمی تواند رابطه داشته باشد ، زیرا او چنین پولی به دست نمی آورد. اما در مورد دوم ، پیتر آماده است تا تلاشهای خود را در یک معادل مالی تقریبی ، به عنوان مثال ارزیابی کند. مقدار. و این به معنای دادن معادل مالی است ، اما به هیچ وجه تلاش برای واریز پول نیست. به سادگی یک معادل مالی را برای یک هدف اختصاص دهید ، به طوری که همه چیز در زندگی دارای ارزش باشد.و او درک می کند که برای برقراری رابطه ، باید تقریباً معادل قدرت ، سرزندگی ، توجه و البته مقدار مشخصی از پول را به خود اختصاص دهد.

سپس برای پیتر نه تنها آنچه به دست می آورد ارزشمند می شود. و او ، با داشتن توانایی افزودن ارزش (معادل ارزش) به همه چیز در زندگی خود ، می فهمد که انرژی و حرفه ای بودن او برای او 1000 دلار به ارمغان می آورد ، اما بقیه تمرکز او به همان اندازه ارزشمند است و معادل 5000 دلار بیشتر دارد. اکنون می بینیم که وضعیت پیتر بسیار متفاوت است. و بنابراین ، وقتی چیزی وارد زندگی او می شود که مدتهاست آن را مهم و ارزشمند می داند ، آماده است بخش بزرگی از خود را روی آن سرمایه گذاری کند: چه مادی و چه غیر مادی.

با ارزش بخشیدن به همه چیز در زندگی خود ، فرد به راحتی می تواند به ارزش خود برسد و می تواند به درستی یاد بگیرد که تمام منابع خود (زمان ، انرژی ، عشق ، توجه و امر) را اختصاص دهد. البته ، ارزش خود به دست آمده منجر به این واقعیت می شود که فرد برای دیگران ارزش قائل است و به آنها احترام می گذارد ، که این امر بر ایجاد روابط هماهنگ با افراد دیگر تأثیر بسزایی می گذارد.

برای جلوگیری از استهلاک ، مهم است که ارزش افزوده (معادل ارزش) را به هر کاری که انجام می دهید بیاموزید.

و یک مثال دیگر:

شما در حال آماده کردن غذا هستید. با این کار توجه و انرژی خود را هدر دهید. بسته به میزان خوبی که انجام می دهید ، برای مثال ، با عشق ، یا با کیفیت پایین ، فقط برای انجام آن. ارزش های متفاوتی خواهد داشت.

توانایی دیدن ارزش همه چیز در زندگی ، هر فرد را واقعا ثروتمند می کند. و ارزش با درآمد سنجیده نمی شود و پول فقط یکی از اجزا می شود.

هنگامی که شروع به درک چیزهای ناملموس می کنید و به آنها ارزش می دهید ، جریانهای مالی شما هم بین کالاهای مادی و هم حتی بیشتر به چیزهای نامشهود (تحصیل ، خواسته های خود ، مسافرت ، لذت ، مراقبت از عزیزان ،) تقسیم می شود. و خیلی بیشتر.) پول دیگر بالاترین خیر نیست مراقبت ها و مراقبت های دریافتی و ارزشیابی شده ارزش بسیار بیشتری پیدا می کند. و پول فقط جایی را می گیرد که باید اشغال کند.

توانایی اندازه گیری (اگرچه در ابتدا یادگیری آن دشوار است) تمایل شما برای صرف مقدار مشخصی برای چیزهایی که هزینه آن توسط افراد دیگر تعیین می شود ، شما هدر دادن پول زیادی را بیهوده متوقف می کنید: تصویر ، چیزهای واقعاً غیر ضروری ، و غیره.

بنابراین چه نتایجی می توان گرفت؟

  • قدردانی کنید - باید به همه چیز ارزش قائل شوید ، ترجیحاً ارزش آن را از نظر مادی تعیین کنید.
  • اما در عین حال ، نباید فکر کنید که فقط می توانید همه چیز را بخرید. می توان تعادل ساده ای را در روابط با مردم مشاهده کرد.
  • بدون ترس از دادن چیزهای زیاد ، کارهایی را انجام دهید که واقعاً مهم و ارزشمند هستند.

درباره بی علاقگی و منافع شخصی

ایثار ، کاهش ارزش نیست.

ایثار عبارت است از دادن یا انجام دادن ، دانستن ارزش فرآیند و انتظار هیچ چیز در مقابل.

خودخواهی - برخلاف ایثار ، انجام کاری به خاطر چیزی ، یعنی انتظارات و توافق های از پیش تعیین شده را داشته باشند.

هر دو عناصر ضروری زندگی انسان هستند. آنها مزایا و معایب خود را دارند. اما آنها در زمینه های کاملاً متفاوت زندگی انسان قابل اجرا هستند. و یکی نمی تواند به جای دیگری باشد.

منافع شخصی در معاملات تجاری خوب است. او کمک می کند تا مطمئن شود که عدالت وجود دارد و دقیقاً میزان ثروت مادی که من سزاوار آن هستم به دست می آید. البته دارای اشکال هیپرتروفی است که این کلمه برای آنها رایج نیست. اما این در حال حاضر حرص و آز است ، فقط برای خود منافع می خواهم ، بدون در نظر گرفتن مزایای دیگران. در شکل معمول خود ، منافع شخصی به این معنی است که ابتدا مراقب منافع خود باشید. و این در مورد مسئولیت ، توزیع صحیح منابع شما و مراقبت از منافع خود در شرایط خاص است.

ایثار نیز در مواقع مناسب خوب است.و در مواردی مناسب است که با عزیزان ، کودکان ارتباط برقرار کنید یا کاری را انجام دهید که برای تعداد زیادی از مردم مفید باشد. ارزش این امر هنوز باید باقی بماند و توانایی ارزیابی چارچوب زمانی که می خواهید به خدمات فداکارانه اختصاص دهید ، باقی بماند. زیرا ، حتی وقتی مشغول خدمت فداکارانه هستید ، هیچ کس مسئولیت سایر حوزه های زندگی را از خود شخص بر عهده نمی گیرد.

بنابراین ، بیایید نتیجه گیری ها را تکمیل کنیم:

  • ارزش باید به همه چسبیده باشد ، اما در عین حال سعی نکنید همه چیز را بخرید یا برای همه چیز پول بگیرید.
  • مهم است که یاد بگیرید که ارزش (معادل ارزش) را در نظر بگیرید و فقط تعادلهای نامشهود را در روابط با افراد دیگر دنبال کنید. این امر منجر به ارزش شخصی خوب و بدون استهلاک می شود. از حرص محافظت می کند. زیرا بسیاری از چیزهای غیر مادی در تعادل "فقط با همان چیزهای غیر مادی" امکان پذیر است.

منفعت شخصی و خودخواهی نیز باید در تعادل باشند. هر دو و دیگری در موقعیت های شدید خود به صاحب آنها آسیب می رسانند.

چرا من نوشتم ، و شما ممکن است همه اینها را خوانده باشید؟

من نوشتم تا شما در مورد ارزیابی ، ارزش چیزهای غیر مادی در زندگی خود فکر کنید ، فکر کنید که منابع مادی را صرف چه چیزی می کنید. و ارزش ذاتی خود را افزایش دادند. آنها دیگر ارزش کار و ساعات کار را ندارند و خود را در میزان پولی که به دست می آورند ارزیابی می کنند.

خوب ، به دلایلی آن را خوانده اید..

از همه نظرات شما خوشحال می شوم!

توصیه شده: