2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
می خواهم بگویم که فکر می کردم ، اما فکر نمی کردم. قبلا اتفاق می افتاد که من مدت زیادی را با یک انتخاب گذراندم ، نمی توانستم تصمیمی بگیرم. به تازگی ، من با چنین کاری به سرعت کنار آمدم.
واقعیت این است که من در کنار خودم نمایندگی می کنم … خدا. (همانطور که من فهمیدم).
دو پاراگراف آخر را دوباره خواندم. اوه خدای من! متن در جزوات مانند یک فرقه است. نه ، خواننده عزیز ، من یکی از آنها نیستم. می توانید با خیال راحت ادامه مطلب را بخوانید))
برای من ، این عجیب است. من به خدا به معنای واقعی این کلمات اعتقاد ندارم. من به کلیسا نمی روم ، به هیچ فرقه ای تعلق ندارم. و حتی بیشتر از این من به مردی ریش دار با لباس سبک و روی ابر اعتقاد ندارم.
اما وقتی مجبور به انتخاب می شوم ، و عجله می کنم اینجا و آنجا ، دقیقاً عمو و قطعاً ریش را تصور می کنم. البته در لباسهای بی عیب و نقص ، اما چگونه می تواند در غیر این صورت باشد)
و نکته اصلی این نیست که چگونه به نظر می رسد. نکته اصلی این است که او همه چیز را درباره من می داند. همه چیز به طور کلی. نمیشه بهش دروغ گفت شما نمی توانید نصف حقیقت را به او بگویید. و هنوز - او مجبور به انجام هیچ کاری نمی شود ، به جایی نمی کشد و توصیه نمی کند. او درست صحبت نمی کند ، شرم نمی کند و سرزنش نمی کند. او فقط آنجا ایستاده و به دنبال حقیقت است. خوب ، او همچنین ، حتی اگر دروغ بگویید ، چیزی نمی گوید ، هیچ مجازاتی نمی فرستد ، شما را با رعد و برق نمی کشد. به هر حال هیچ چیز مرا تهدید نمی کند. او فقط می ایستد و تماشا می کند و حقیقت را می داند.
آیا این همه؟ و این همه. همین برای من کافی است. زیرا در کنار او ، به دلایلی ، من نیز حقیقت را در مورد خودم می دانم.
سعی کنید تصور کنید زندگی شما چگونه جریان می یابد اگر احساس می کردید خدا در کنار شماست؟ در مقابل او چه می کنید؟ فکر نمی کنید تصمیم گیری راحت تر باشد؟ آیا فکر نمی کنید این راه حل ها بهتر باشد؟
مهم نیست که به خدا اعتقاد دارید یا نه. من باور نمی کنم از نظر روانشناسی ، این روش من برای یادگیری ارتباط با خودم است. یا به عبارت دیگر ، با خود ، با خدا در من. با آن قسمتی از من که همه چیز را درباره من می داند. با قدرت عالی در روان من. از نقطه ای که همه اهداف اصلی زندگی من شروع و پایان می یابد.
این مرا به یاد قسمتی از فیلم "آنچه مردان درباره آن صحبت می کنند" - در مورد آلمانی ها می کند. در اینجا ، نگاه کنید ، لذت ببرید))
برای لیوشا از فیلم ، "آلمانی ها" نیز راهی برای ارتباط با خود واقعی او است. و سپس انتخاب روشن می شود. ممکن است آسان یا دلپذیر نباشد ، اما قطعاً واضح است.
معلوم می شود که لیوشا با مرگ مشورت می کند. و چی؟ یک مشاور عالی (در بهترین سنتهای کاستاندا). خوب ، خودتان قضاوت کنید ، اگر در یک دقیقه بمیرید چه فایده دارد به خودتان دروغ بگویید؟ در کنار مرگ ، همه چیز سطحی ناپدید می شود ، همه بازی های اجتماعی جالب نیستند ، زیرا شما هنوز وقت برای دریافت جایزه نخواهید داشت - و انتخاب بسیار واضح می شود. ساده.
و جولیا کیم آن را وجدان می نامد. "وجدان یک مقوله اخلاقی است که به شما امکان می دهد خوب و بد را به طور دقیق تشخیص دهید":
من فکر می کنم مردم در زمان های مختلف آن را متفاوت نامیده اند. وقتی قدیمی ها به کوه مقدس می رفتند ، جایی که "با اجداد مشورت می کردند" ، شاید آنها همین کار را کردند؟
به هر طریقی ، معلوم می شود که در هر شخصی در جایی در داخل زندگی می کند که آگاهی روشنی از کجا باید داشته باشد. تنها س isال این است که چگونه می توان به آن رسید؟ این حرکت روح خود را چگونه احساس می کنید؟ همانطور که معلوم شد ، گزینه هایی وجود دارد. کسی باید با وجدان مشورت کند ، کسی با مرگ ، اما شخصاً برای من - با خدا.
با چه کسی مشورت می کنید؟
توصیه شده:
تجربیات. نحوه حمایت صحیح از عزیزان
هر یک از ما در برخی از دوره های زندگی به حمایت شخص دیگری نیاز داریم. وقتی اتفاقی می افتد که گذراندن آن به تنهایی سخت است ، به سراغ چه کسانی می رویم؟ به نزدیکترین افراد - دوستان و بستگان. متأسفانه ، اغلب ، هنگام تلاش برای به اشتراک گذاشتن یک مورد دردناک ، یک فرد نه با حمایت مورد نیاز خود ، بلکه با یکی از واکنشهای زیر از طرف گفتگو مواجه می شود:
نحوه پاسخ صحیح به انتقادات
در لیست های روانشناختی آنچه کودک باید در 9 تا 10 سالگی انجام دهد ، می توان مورد "درک درست انتقاد" را پیدا کرد. ما بزرگسالان چگونه خودمان این عبارت را درک می کنیم؟ انتقاد عبارت است از بازخورد یک فرد ، که به معنی کمک به فرد مورد انتقاد در بهبود رفتار ، مهارت ها ، شیوه های تجلی و غیره است.
چه کسی یا چه چیزی بر انتخاب شریک تأثیر می گذارد؟ روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟
روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟ "ما انتخاب می کنیم ، ما انتخاب می شویم ، هر چند وقت یکبار همخوانی ندارد … " گاهی اوقات این نه تنها منطبق نیست ، بلکه باعث درد و رنج ما می شود ، و سپس - احساس ویرانی ، کینه ، تحقیر ، مجموعه ای از انواع پیچیدگی ها و موارد دیگر ، که تأثیر بسیار مخربی بر ما دارد و افسوس ، در مورد روابط ما با شرکای آینده بنابراین چه چیزی یا چه کسی ما را مجبور به انتخاب این یا آن شخص می کند؟ چرا ما او را با تمام وجود دوست دار
چگونه می توان انتخاب صحیح را بین یک عاشق و یک همسر انجام داد؟ آزمایش را پشت سر بگذارید و با چه کسی آشنا شوید
چگونه می توان بین معشوقه و همسر یک انتخاب درست کرد؟ طبق برآوردهای من ، حداقل 70 all از همه شوهران با این انتخاب روبرو هستند. علاوه بر این ، نیمی از این مردان بیش از یک بار با چنین انتخابی روبرو هستند. سه یا چهار بار در زندگی اتفاق می افتد. علاوه بر این ، معشوقه ها همسر می شوند ، زنان تغییر می کنند ، اما معضل همچنان باقی است.
چرا به چشمان من نگاه می کنید - در آنجا ترس نخواهید یافت من به خداوند خداوند ایمان دارم و به خودم
آن را یادداشت می کنم و ادامه می دهم ، نه ، هرگز تسلیم نمی شوم در غیر این صورت فشردن هر شب یک دفترچه یادداشت بی ارزش است آن را یادداشت می کنم و ادامه می دهم ، نه ، هرگز تسلیم نمی شوم هر روز می پرسم و می بینم ، شنیده می شود از آهنگ "