داستان شگفت انگیز به عنوان یک مورد

فهرست مطالب:

تصویری: داستان شگفت انگیز به عنوان یک مورد

تصویری: داستان شگفت انگیز به عنوان یک مورد
تصویری: داستانهای شگفت انگیز از آیت الله دستغیب- زنده شدن پس از مرگ 2024, ممکن است
داستان شگفت انگیز به عنوان یک مورد
داستان شگفت انگیز به عنوان یک مورد
Anonim

تاریخچه افسانه به عنوان یک مورد: تجزیه و تحلیل روانشناسی قهرمانان افسانه

… روزی شما تا روزی این چنین بزرگ خواهید شد

وقتی دوباره شروع به خواندن افسانه ها می کنید

کلایو لوئیس تواریخ نارنیا

اگر بتوانید آنها را بخوانید ، همه افسانه ها واقعی می شوند.

کتاب ما با ناتالیا اولیفیروویچ توسط انتشارات پروژه آکادمیک منتشر شد "داستانهای شگفت انگیز از نگاه یک رواندرمانگر." کتاب برای من بسیار مهم است. من می خواستم دوباره صحبت کنم تا درباره دیدگاه ما از یک افسانه و رویکردمان در تجزیه و تحلیل روانشناختی شخصیت های افسانه ای ، که در این کتاب اجرا شده است ، بنویسم.

یک افسانه را می توان داستان زندگی یک قهرمان افسانه دانست. اگر این داستان را از نظر روانشناسی و قهرمان آن به عنوان مشتری در نظر بگیریم ، می توانیم در مورد یک داستان پری به عنوان داستان زندگی مشتری صحبت کنیم.

در این داستان ، تقریباً همیشه یک مشتری (قهرمان) وجود دارد که دارای یک مشکل روانی است ، سابقه این مشکل (شرح حال) ، یک روند حل آن (روان درمانی) و یک نجات دهنده (روان درمانگر) وجود دارد.

پدیده های توصیف شده در داستان در زمینه رویدادهایی که با قهرمان داستان اتفاق می افتد مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در عین حال ، ما همه رویدادهای افسانه ای را نه به معنای واقعی کلمه ، بلکه به عنوان استعاره در نظر می گیریم.

بیایید با استفاده از مثال قهرمانان افسانه ای توصیف شده در کتاب ، اجزای برجسته شده را به طور معناداری در نظر بگیریم.

قهرمان و مشکل او (تشخیص روانشناسی)

مشکلات قهرمانان داستان پری, به طور معمول ، از سه نوع زیر: مشروط موقعیتی ، مشروط به ساختار شخصیت قهرمان ، مشروط به تثبیت در توسعه.

مشکلات موقعیتی با وضعیتی غیر منتظره در زندگی قهرمان همراه است. یک مثال می تواند افسانه آنتوان سنت اگزوپری "شازده کوچولو" باشد. قهرمان خود را در وضعیت بحران زندگی می بیند ، که در افسانه در استعاره هواپیمای شکسته "چیزی در موتور شکسته" ارائه می شود. نسخه دیگری از وضعیت توصیف شده در افسانه "ملکه برفی" توسط هانس کریستین اندرسن ارائه شده است. داستان کای نمونه ای از پیامدهای یک حادثه تلخ است. در این مورد ، ضربه خودشیفته. داستانهای برجسته نمونه هایی از مشکلات مرتبط با ضربه حاد هستند.

مشکلات ناشی از ساختار شخصیت "کاربرد" ویژگی های شخصیت قهرمان هستند. از این قبیل داستانها بسیار بیشتر است. این داستان نستیا (موروزکو) ، سیندرلا (سیندرلا) ، آلیونوشکا (خواهر آلیونوشکا و برادر ایوانوشکا) ، راپونزل (راپونزل) ، پری دریایی کوچک (پری دریایی کوچک) ، جوجه اردک زشت (جوجه اردک زشت) است.

در اینجا با نوع دیگری از تروما روبرو می شویم - ترومای مزمن ، یا ترومای رشدی. آسیب های رشدی نتیجه ناامیدی مزمن از نیازهای اولیه کودکی است - امنیت ، پذیرش ، عشق بی قید و شرط. در افسانه ها ، ما می توانیم هم پیامدهای عمل یک آسیب را رد کنیم (رد (ناستنکا)) و هم نتیجه آن مجموعه ای از آسیب ها: طرد ، رد ، کاهش ارزش ، جهل … (جوجه اردک زشت).

مشکلات تثبیت توسعه مشکلات برخی از قهرمانان نتیجه ناتوانی آنها در حل مشکلات رشد شخصی است. به عنوان مثال ، مشکلات راپونزل ، شاهزاده مرده ، نتیجه عدم موفقیت آنها در حل مشکل جدایی از چهره مادر است.

تاریخچه مشکل (تجزیه و تحلیل روانشناسی)

علیرغم این واقعیت که داستان در زمان حال روایت می شود ، در افسانه می توان ریشه های مشکل واقعی قهرمان را پیدا کرد. در برخی داستانها ، می توانید شرح مفصلی از وقایع زندگی قهرمان را مشاهده کنید ، که دلیل شکل گیری شخصیت شناسی خاص او بود. به عنوان مثال می توان به افسانه اندرسن "اردک زشت" اشاره کرد که رابطه آسیب زا (طرد ، استهلاک ، طرد شدن) را توصیف می کند ، که دلیل شکل گیری هویت پراکنده و عزت نفس پایین در قهرمان شد.در افسانه سیندرلا از افسانه ای به همین نام توسط C. Perro ، وضعیت نامطلوب توسعه قهرمان نیز با جزئیات کاهش ارزش و تحقیر مداوم او توسط حلقه داخلی خود ، که منجر به شکل گیری او شد ، به تفصیل شرح داده شده است. عزت نفس نامناسب

در اکثر افسانه ها ، می توانیم در مورد چنین وضعیت نامطلوبی در توسعه قهرمان حدس بزنیم. این در افسانه از طریق استعاره گزارش شده است - مادرخوانده (نستنکا ، سیندرلا ، شاهزاده مرده ، راپونزل) ، پدر خوانده (پاندا ، تایلونگ "پاندای کونگ فو") ، عدم حضور مادر (واسیلیسا "کاشای جاودان).

فرایند حل مشکل (روان درمانی)

در افسانه ها ، که بسیار ارزشمند است ، نه تنها شامل فرآیند شکل گیری مشکل خاصی از قهرمان است ، بلکه شامل توصیف راه هایی برای حل این مشکل است. این فرایند معمولاً از چند مرحله تشکیل شده و آسان نیست. قهرمان برای رسیدن به یک نتیجه شاد باید بر تعدادی از مشکلات غلبه کند - برای شکست دادن همه دشمنان ، رهایی شاهزاده خانم از اسارت (برج) ، پوشیدن بیش از یک جفت چکمه …

نجات دهنده (روانپزشک)

در افسانه ها ، می توانید گزینه های مختلفی را برای نجاتگران - روان درمانگران پیدا کنید. اغلب در افسانه ها ، نقش نجات دهنده به شریک قهرمان (شرک ، گردا) واگذار می شود.

پدرخوانده پری (سیندرلا) اغلب این نقش را بازی می کند.

در جریان طرح ، شاهزاده مرده در ابتدا مراحل آغاز را در بین هفت قهرمان طی می کند ، و بعداً شاهزاده نامزدش الیسی در احیای او مشغول می شود.

گاهی اوقات یک محیط حمایتی و همدلانه (اردک زشت) به عنوان یک درمانگر برای قهرمان قصه عمل می کند.

یکی دیگر از گزینه های کمک روان درمانی ، خود درمانی است - اقدامات قهرمان - شاهکارها (پاندای کونگ فو).

برخی از افسانه ها با جزئیات کامل مراحل کار یک نجات دهنده (روان درمانگر) را توصیف می کنند. ما می توانیم گزینه های مختلفی را برای کمک روان درمانی مشاهده کنیم - از اقدامات جادویی (پدرخوانده پری در سیندرلا) تا کمک پیچیده و ثابت (گردا در ملکه برفی). بنابراین گردا ، برای نجات کای از اسارت یخ ، لازم است بسیاری از شاهکارهای پی در پی انجام شود - تلاش های درمانی.

نمونه ای از مدل تجزیه و تحلیل پیشنهادی: سفر درمانی GERDA

به عنوان مثال عینی از مدل تجزیه و تحلیل مورد بررسی در مقاله ، اجازه دهید به افسانه ملکه برفی بپردازیم.

قهرمان قصه (کای) مشکلات روانی دارد. ما می توانیم علائم یک بیمار آسیب زا را در او مشاهده کنیم: بیهوشی ، ناگویی خلقی ، تفکیک حوزه های احساسی و شناختی ، وسواس. این نتیجه یک ضربه خودشیفته است - یک آسیب استهلاک که قهرمان در نوجوانی به آن دچار می شود. در افسانه ، این ضربه به شکل استعاره ارائه شده است - قطعاتی از آینه "کج" ترول شیطانی ، که در چشم و قلب او افتاد.

گردا دوست کای است و به عنوان یک درمانگر نجات دهنده عمل می کند. داستان به طور مفصل مراحل متوالی کار درمانی او را توصیف می کند. نتیجه این کار بهبود آسیب کای است.

سفر گردا برای نجات کای را می توان استعاره ای برای درمان دانست. ما این داستان را تصویر خوبی از ویژگی های کار درمانگر با مراجعه کنندگان به آسیب های خودشیفته می دانیم. چنین مشتری ، با وجود در دسترس بودن ظاهری برای درمانگر ، واقعاً در دنیایی دیگر - "دنیای ملکه برفی" قرار دارد و دسترسی به او بسیار دشوار است. یخ زدگی ، بیهوشی ، آلکسیتیمیا ، جداسازی تنها راهی است که یک مشتری می تواند هویت مشروط خود را حفظ کرده و ظاهر زندگی را به جا بگذارد. از دست دادن حساسیت راهی برای مقابله با ضربه های شدید است. این در مورد همه اجزای هویت او صدق می کند: خودپنداره ، مفهوم دیگری ، مفهوم جهان. کای من (بدون احساسات ، خواسته ها) ، بدنش (بدون سرما در سرمای یخ زده) را حس نمی کند ، نسبت به دیگری (نسبت به گردا ، که سعی می کند او را نجات دهد) بی تفاوت است و نسبت به جهان اطرافش حساس نیست. او مشغول فعالیتهای انتزاعی است و به جز قطعات یخ به چیزی توجه نمی کند).

سفر دشوار گردا برای نجات کای موانع مختلفی را که در درمان یک بیمار آسیب دیده از خود به خودی وجود دارد نشان می دهد. به نظر ما ، جلسات گردا در راه نجات کای با شخصیت های مختلف می تواند به عنوان تماس با جنبه های مختلف مشتری من در نتیجه آسیب دیدگی تلقی شود.تصادفی نیست که در داستان آندرسن ، گردا در تمام طول سفر (به استثنای دیدار نهایی) با کای واقعی ملاقات نمی کند ، بلکه فقط با "همتایان خودشیفته" خود - پدیده های ایجاد شده توسط هویت دگرگون شده او - ملاقات نمی کند.

اولین ملاقات گردا در راه درمان کای با زنی اتفاق می افتد که می دانست چگونه باید به هم فکر کند ، که باغی پر از گل دارد. این جلسه نشان دهنده مرحله تعامل با مشتری است ، که ما آن را نامیدیم توهم رفاه دنیا در اولین ملاقات ، یک مشتری با ضربه خودشیفته ، مانند یک خودشیفته ، دنیای کاذب و توهمی خود را ارائه می دهد و "قلبی را که بر اثر ترک خوردگی زخمی شده است" پنهان می کند. این دنیای کاذب فرصتی است برای پنهان کردن و محافظت از خود در برابر آسیب های مجدد ، راهی برای اجتناب از تجربیات دردناک.

با این حال ، درمانگر همیشه علائم و نشانه ها را عمیق تر دنبال می کند ، که همزمان تجربیات گذشته را پنهان کرده و نشان می دهد. بنابراین گردا یک گل رز رنگ آمیزی می یابد که آرایه انجمنی "رز - کای" را زنده می کند. او سعی می کند گلهای رز واقعی پیدا کند ، اما تنها اشکهایش که روی زمین می افتد منجر به احیای بوته های گل رز می شود. اشک های گردا به صورت استعاری ما را به ایده حساسیت درمانگر ، توانایی او در ارائه تجربیات خود مطابق با تجربیات مراجعه کننده ، ارجاع می دهد. این اصالت درمانگر است که پیش شرط آغاز سفر به خود آسیب دیده مراجعه کننده است. در نتیجه این کار ، اولین برخورد با دنیای واقعی مشتری آسیب دیده از خود به خودی اتفاق می افتد ، که شبیه واحه بهزیستی او نیست. وظیفه درمانی این مرحله کمک به مراجعه کننده است ملاقات با دنیای واقعی ، با تنوع ، پیچیدگی ، ابهام ، با رنگ ها و سایه های فراوان آن.

جلسه بعدی گردا یک تله دیگر را توصیف می کند که یک درمانگر می تواند در آن بیفتد ، که ما آن را به عنوان نامگذاری کرده ایم توهم رفاه من … گردا با کلاغی ملاقات می کند و داستان جستجوی او برای کای را برای او تعریف می کند. در پاسخ ، زاغ گزارش می دهد که او کای را دیده است. همه چیز برای او خوب است و او قصد دارد با شاهزاده خانم ازدواج کند. گردا تصمیم می گیرد خودش آن را بررسی کند ، دزدکی وارد اتاق خواب شاهزاده خانم می شود و متوجه می شود که این کای نیست ، بلکه شخص دیگری است. در درمان واقعی ، مراجعه کننده همچنین مضاعف مرفه خود را ارائه می دهد و اغلب به عنوان "شاهزاده" با همه چیز در نظم کامل در مقابل درمانگر ظاهر می شود. با از دست دادن هوشیاری ، اشتباه گرفتن نمای هنرمندانه با خود واقعی ، درمانگر ممکن است تصمیم بگیرد که مراجعه کننده دیگر به کمک او احتیاج ندارد. در واقع ، مراجعان آسیب دیده خودشیفته اغلب در تماس با قطب بزرگ و ایده آل خود هستند. مراجعه کننده درمانگر را مجذوب خود می کند و او ممکن است خود بزرگوار خود را با واقعیت اشتباه بگیرد - تصادفی نیست که گردا تقریباً شاهزاده را با کای اشتباه گرفته است.

برای درمانگر ، که در این مرحله از درمان با چنین تظاهرات مراجعه کننده روبرو است ، کار ظریف و دقیق مهم است ، زیرا نفوذ جلویی از "درب ورودی" عمل دفاع روانی را عملی می کند. در داستان آندرسن ، گرد از پشت در زیر پوشش شب راهی کای خیالی می شود و او را در خواب می بیند. فرد خوابیده بی دفاع است ، که در زمینه درمان به معنای تضعیف مکانیسم های دفاعی و توانایی دیدن یک فرد همانطور که هست است. این افشای یک توهم دیگر است ، توهمات خود دروغین ، که اولین قدم در جهت ملاقات با خود واقعی مشتری از طریق رد خود غیر خیالی است. هوشیاری و انعطاف پذیری منابع درمانگر در این مرحله از کار است. هوشیاری به شما امکان می دهد به پشت نما نگاه کنید ، بدون در نظر گرفتن رفاه نشان داده شده مشتری ، انعطاف پذیری - توانایی تغییر استراتژی ها و تاکتیک ها در یافتن نقاط تماس با او.

با این حال ، وضعیتی که درمانگر مراجعه کننده را "برهنه" می بیند ، باعث شرمندگی زیادی در مراجعه کننده می شود.مراجعه کننده می تواند با تظاهر به اینکه همه چیز مرتب است ، درمانگر را "اغوا" کند و سعی کند درمانگر را در پیشروی خود متوقف کند و به گردا ، همانطور که در داستان اندرسن ، پیشنهاد می شود ، "تا زمانی که او می خواهد در قصر بماند".

گردا تسلیم ترفندهای بعدی نمی شود و دوباره در جستجوی کای می رود. در جنگل ، سارقین به او حمله می کنند ، همه چیزهای او را می برند و خود گردا نیز اسیر دزد کوچک می شود. سارق کوچک یک دختر مهاجم ، دمدمی مزاج و خراب است. در ابتدا ، او گردا را تهدید به مرگ می کند ، اما در پایان عصبانیت خود را به رحمت تبدیل می کند و حتی در جستجوی کای به او کمک می کند. بنابراین ، مگر اینکه درمانگر در مرحله قبلی متوقف شود ، به عنوان شرح داده شده است توهم رفاه من ، و تسلیم تلاش های مشتری برای فریب دادن و اغوا کردن او نمی شود ، به شرمندگی او می رسد و سپس به ناچار با تجاوز دومی روبرو می شود. ما این مرحله را در کار خود نامگذاری کردیم "توهم ویرانگری".

در این مرحله ، خود مشتری و روشهای تماس او با دیگری بسیار مخرب و مخرب می شود. پرخاشگری اولین احساسی است که یک مشتری آسیب دیده با خودشیفتگی دارد و این است که "بار" همه تجربیات دیگر را به دوش می کشد. عشق ، محبت ، لطافت ، حسادت ، میل - همه چیز از طریق پرخاشگری بیان می شود. بنابراین ، دزد کوچک نسبت به گردا احساسات گرمی دارد ، اما در همان حال ، با در آغوش گرفتن قهرمان زن با یک دست ، چاقو را در دست دیگر گرفته و قول می دهد در صورت حرکت او را با چاقو بزند. به همین ترتیب ، دزد کوچک با مادرش ، با گوزن شمالی و دیگر حیواناتش ارتباط برقرار می کند.

ظهور پرخاشگری یک لحظه مثبت در درمان است. درمانگر باید درک کند که علیرغم همه مخرب بودن مراجعه کننده ، شکنندگی تماس و مشکلات مختلف در تعامل ، از طریق فرصتی برای نشان دادن پرخاشگری ، حساسیت به آن باز می گردد. درک درست پرخاشگری و رفتار واکنشی درمانگر یک اشتباه درمانی خواهد بود. با توجه به این امر ، مداخلات درمانگر نباید شامل پرخاشگری تلافی جویانه باشد. در این مرحله از کار ، دو نوع مداخله اصلی وجود دارد: انعکاس آنچه اتفاق می افتد و حمایت از مشتری در بیان احساساتش. بنابراین ، گردا ، که چندین بار داستان کای را بازگو می کند و با تجاوز به پرخاشگری پاسخ نمی دهد ، به دنبال برقراری ارتباط خوب با دزد کوچک است ، که در نهایت به قهرمان کمک می کند تا در جستجوی کای بیشتر پیش برود. در درمان ، این نشان دهنده یک اتحاد کاری خوب و تمایل مشتری برای حرکت در مسیر درک مجدد خود است.

مرحله فوق کار برای درمانگر بسیار انرژی بر است. او باید خود را نگه دارد و تعدادی از واکنشها و تجربیات خود را در بر بگیرد. مراجعه کننده در اینجا می تواند بسیار مخرب باشد و اغلب خود درمانگر به کمک احتیاج دارد ، مانند K. G. یونگ ، "شفا دهنده زخمی". سرپرست می تواند این کمک را به درمانگر ارائه دهد. لاپلندکا و فینکا از این دستیارها (سرپرستان) در تاریخ ما هستند. لاپلانکا گرم می کند ، تغذیه می کند و به گردا آب می دهد. فینکا اعتماد به نفس خود را برمی گرداند و به او اطلاع می دهد که نمی تواند گردا را از آنچه در واقعیت است قوی تر کند: "آیا نمی بینی قدرت او چقدر بزرگ است؟ آیا نمی بینید که هم مردم و هم حیوانات به او خدمت می کنند؟ به هر حال ، او با پای برهنه نیمی از جهان را دور زد! این وظیفه ما نیست که نیروی او را وام بگیریم! قدرت در قلب شیرین و بی گناه کودکانه اوست."

بنابراین ، به منظور کمک به مراجع برای بازیابی حساسیت ، درمانگر باید نسبت به خود حساس باشد. برخورد دوستانه با محیط زیست با تجربیات شخصی خود ، توجه به احساسات خود ، پیش شرط لازم برای کار با مراجعه کنندگان با آسیب های خودشیفته است ، به ویژه در مراحل اولیه بازگرداندن حساسیت آنها.

قهرمان ما با دریافت حمایت از لاپلندکا و فینکا خود را در سالن های ملکه برفی می بیند.اندرسن یک توصیف استعاری استادانه از جهان آسیب زا ارائه می دهد: چقدر سرد ، چقدر متروک در آن سالن های سفید و درخشان درخشان بود! سرگرمی هرگز به اینجا نیامد! … سرد ، متروک ، مرده و با عظمت! … کای کاملاً آبی شد ، تقریباً از سرما سیاه شد ، اما متوجه آن نشد - بوسه های ملکه برفی او را نسبت به سرما بی حس کرد و قلب او تکه ای از یخ شد.

در ادامه داستان شرح مرحله نهایی درمان آمده است. گردا کای را پیدا می کند و سراسیمه به سمت او می رود. با این حال ، کای همچنان بی حرکت و سرد به نشستن ادامه می دهد. سپس گردا گریه کرد ؛ اشکهای داغ او روی سینه اش فرو ریخت ، به قلب او نفوذ کرد ، پوسته یخش را ذوب کرد و ترکش را ذوب کرد … کای ناگهان اشک می ریزد و آنقدر طولانی و سخت گریه می کند که ترکش همراه با اشک از چشمانش بیرون می ریزد. سپس گردا را شناخت و بسیار خوشحال شد.

- گردا! گردا عزیزم!.. این همه مدت کجا بودی؟ من خودم کجا بودم؟ و به اطراف نگاه کرد. - اینجا چقدر سرد ، خلوت!

تروما درمانی خودشیفته با تجربه مجدد درد متوقف شده (و گاهی جسمی) رخ می دهد. اشک های کای اشک های پسری است که هنگام برخورد تکه های آینه با چشم و قلبش درد می کرد. با این حال ، تجربه "در آن زمان" درد مسدود شد. بازیابی همه جنبه های هویت آسیب زا فقط در "اینجا و اکنون" در تماس با درمانگر امکان پذیر است. ما متوجه می شویم که چگونه کای در نتیجه کاتارسیس ، حساسیت خود را نسبت به دنیای واقعی (اینجا چقدر سرد و متروک است) ، نسبت به دیگری (گردا عزیزم!.. این مدت طولانی کجا بودی؟) و به خودش (کجا من خودم بودم؟).

حساسیت درمانگر نسبت به خود (اصالت) و دیگری (همدلی) در درمان آسیب های خودشیفته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این شرط بازگشت حساسیت مشتری است. درمانگر "منجمد" و بی حس نمی تواند به بیمار در فرار از "قصر ملکه برفی" کمک کند. کنجکاو است که مشتری ، با حساسیت ، به طور خودکار پاس "برای خروج" دریافت می کند: تکه های یخ خود به کلمه "ابدیت" اضافه می شوند ، او بدون ملکه برفی "ارباب خود" می شود و می تواند خود را بدهد "همه ی دنیا." بنابراین ، تنها احیای همه شیوه های هویت ، "زنده شدن" احساسات و احساسات به فرد اجازه می دهد تا یکپارچگی و بهره وری را به دست آورد.

در پایان داستان ، نکته جالب دیگری وجود دارد: فرزندان کای و گردا بزرگسال می شوند. زمان مصدوم متوقف می شود ، در نقطه آسیب ثابت می شود ، در نتیجه در توسعه خود گیر می کند. التیام تروما جریان مجدد زمان را برای مراجعه کننده آغاز می کند و به او فرصتی واقعی برای بزرگ شدن می دهد.

بنابراین ، در نتیجه کار از طریق ضربه ، همه شیوه ها و جنبه های هویت (مفهوم I ، مفهوم دیگری ، مفهوم جهان) یکپارچه می شود ، احساسات و احساسات باز می گردند ، علاقه به مردم و محیط بازیابی می شود. ، و روابط من و تو ظاهر می شود.

خلاصه

با سادگی ظاهری و "شفافیت" ظاهری افسانه ها ، آنها حاوی بسیاری از معانی نامرئی و عمیق هستند که ماهیت روابط انسانی و پیامدهای نقض آنها را بیان می کند و همچنین "راهنمایی" برای یافتن راه هایی برای خروج قهرمانان دارد. از وضعیت فعلی

تجزیه و تحلیل روانشناختی افسانه ها به شما امکان می دهد نگاه جدیدی به داستانهای آشنا برای همه بیندازید و در پشت طرح مشهور موضوعات نامرئی را ببینید که باعث می شود آلیونوشک ایوانوشکی ، پری دریایی را نجات دهد - سکوت کنید و معتقد باشید که بدون کلمات قابل درک است ، سیندرلا - نه برای خود ، بلکه برای دیگران سرمایه گذاری کنید …

"افسانه ها برای آرام کردن کودکان و بیدار کردن بزرگسالان خدمت می کنند!" ( خورخه بوکای داستانهای تفکر)

توصیه شده: