در مورد حسادت

تصویری: در مورد حسادت

تصویری: در مورد حسادت
تصویری: مفاهيم اصولى و انسانى ( روحانى ) روزه - نو روز - انقطاع و مرگ - حسادت - حرمت نفس - ائين بهائى 2024, ممکن است
در مورد حسادت
در مورد حسادت
Anonim

️ حسادت به هر طریقی با تمام روابط عاشقانه همراه است و تجربیات سخت و ناخوشایند بسیاری را برای فرد حسود و کسی که هدف آن قرار گرفته به ارمغان می آورد. حسادت چیست ، از کجا آمده و مرزهای جلوه های عادی و آسیب شناختی آن کجاست ، ما سعی خواهیم کرد با تجزیه و تحلیل برخی از آثار نویسندگان مکتب روانکاوی به آن پی ببریم.

زیگموند فروید در مورد حسادت به عنوان یک تجربه عادی انسانی در کار خود "در مورد برخی از مکانیسم های روان رنجور در حسادت ، پارانویا و همجنس گرایی" (1922) نوشت ، آن را از سه جنبه در نظر گرفت:

je️ حسادت "عادی" یا رقابتی ، که شامل تجربه درد ، ناراحتی و تحقیر به دلیل از دست دادن یک شیء محبوب است و منشأ آن مجموعه ای از عشق و احساسات خصمانه نسبت به رقبا است.

je️ حسادت پیش بینی شده ، که منبع آن یا خیانت خود شخص حسود است ، یا خواسته ها و خیال های سرکوب شده او در مورد او ، که بر روی شریک زندگی پیش بینی می شود ، و در نتیجه عذاب وجدان را برای اعمال یا رویاهای خیانت خود کاهش می دهد.

je حسادت توهمی ، که ریشه های آن در آرزوهای پنهان همجنس گرایان شخص حسود و در پیش بینی خواسته ها برای تصاحب شخصی از هم جنس نهفته است ("من او را دوست ندارم ، او او را دوست دارد").

ریشه های حسادت در دوران کودکی چیست؟

ملانی کلاین بین حسادت و حسادت که کودک در رابطه اولیه با مادرش ایجاد می کند ، تمایز قائل شد. بنابراین ، از نظر او ، حسادت دلالت بر ترس از دست دادن یک شی گران قیمت دارد ، در حالی که حسادت با هدف از بین بردن آن و تصاحب خوبی که دارد یا دارد. علاوه بر این ، حسادت بر اساس تشخیص وجود شخص ثالث در رابطه (پدر ، خواهر و برادر) و جهت آن احساسات خصمانه است که در اصل برای شیء مادر در نظر گرفته شده است.

به لطف این توزیع مجدد نفرت بعداً ، هنگامی که کودک روابط خود را با این اعضای مهم خانواده تقویت و تقویت می کند ، رقبای سابق نیز می توانند برای او به عشق تبدیل شوند و رابطه با آنها - منبع لذت.

کلاین نوشت که حسادت بر اساس بی اعتمادی به پدر و رقابت با او نسبت به مادر و عشق او و همچنین احساسات عصبانی در پاسخ به شبهات مربوط به رابطه والدینی است که فرزند از آن مستثنی شده است.

دونز براونشویگ و میشل فان (1975) مفهوم "سانسور معشوقه" را ارائه کردند ، به این معنی که حفظ رابطه عاشقانه و جنسی بین مادر و پدر برای رشد طبیعی کودک و شکل گیری احساس او نسبت به خودش به عنوان جداگانه مهم است. شخص پس از مدت کوتاهی از رابطه "جوش خورده" بین مادر و نوزاد ، که در آن نیازهای اولیه اولیه او برآورده می شود ، زمانی فرا می رسد که مادر او را تنها می گذارد تا شب ها خودش بخوابد و به سراغ مرد محبوبش می رود.

در طول روز ، مادر فرزندش را دوست دارد ، از او مراقبت می کند و با نیازهای او سازگار است ، اما شب ها او را در تختخوابی قرار می دهد و توجه او را از او سلب می کند تا بتواند با پدرش رابطه جنسی داشته باشد. در حال حاضر در هنگام بیماری حرکت کودک قبل از خواب ، او به طور ناخودآگاه به دنبال خروج از نقش مادری است تا بتواند نقش شریک جنسی برای شوهر خود را وارد کند ، به همین دلیل کودک ناخودآگاه احساس می کند که از زوج والدین کنار گذاشته شده است. این به او اجازه می دهد تا تصوری از خود به عنوان یک شیء جداگانه ایجاد کند و در دنیای درونی خود و در بازی با بدن خود آرامش پیدا کند.

اگر این روابط (به دلایل مختلف) خراب شود ، مادر کودک را با اضطراب و خواسته های جنسی ناخودآگاه برآورده نمی کند ، که با شکل گیری خود به عنوان یک موضوع جداگانه مشکلات بزرگی برای او ایجاد می کند. در آینده ، هرگونه تلاش برای جدایی با عزیزان باعث اضطراب شدید کودک می شود.در این شرایط ، ممکن است تجربه هرگونه احساس مرتبط با ظاهر یک سوم ، که احساس پری فرد را تهدید می کند ، دشوار باشد و تجربه حسادت غیرقابل تحمل شود.

دونالد وودز وینیکوت (1960) از حسادت به عنوان یک پدیده عادی ، حتی به عنوان پیشرفت رشد ذهنی کودکان صحبت می کند و نشان می دهد که کودک فرصت عشق ورزیدن را دارد. به نظر وی ، کودکانی که از عشق عاجزند نیز حسادت نشان نمی دهند. وینیکوت می نویسد که در ابتدا ، حسادت بر اساس نگرش نسبت به مادر ، ارزش او برای نوزاد و عدم تمایل به اشتراک گذاشتن زمان با او با دیگران است. با این حال ، بعداً حسادت به رابطه با پدر گسترش می یابد.

از نظر وینیکوت ، حسادت نمی تواند در کودکی که به اندازه کافی بالغ نیست ، که هنوز بین خود و دیگران تمایز قائل نشده است ایجاد شود ، این امر ناشی از تمایل به تملک (هنگامی که کودک احساس می کند مادرش به اندازه کافی ارزشمند است) و حفاظت از اموال است. حسادت با حسادت ارتباط تنگاتنگی دارد: به عنوان مثال ، وقتی نوزاد به برادری که توجه مادر را جلب می کند حسادت می کند.

بعداً ، وقتی واقعیت حضور شخص ثالث (پدر ، برادر یا خواهر) ، که مدعی توجه مادر است ، دیگر امکان پذیر نیست که تشخیص داده نشود ، به احساس دردناک "غیر انحصاری" خود تبدیل می شود. " در این زمان ، کودک احساس می کند یکی از کسانی است که توجه مادر را می خواهد ، و عدم اطمینان زیادی دارد که این کار به او خواهد رسید و نه به دیگری.

در پایان توسعه ، حسادت به عنوان یک احساس پیچیده از عشق تجربه می شود که بر اثر مخرب بودن ایجاد می شود - نفرت با تمایل به از بین بردن پیوند رقیب با شیء محبوب - و تشخیص تدریجی که فردی که مادر را از دست می دهد در عین حال مورد محبت خود کودک است. این بدون شک ترکیبی پیچیده از احساسات است که فقط یک کودک با روان کافی بالغ می تواند آن را تجربه کند.

پردازش حسادت به طور معمول در کودک چگونه انجام می شود؟

کودکان با گفتن حسادت می توانند مرحله حسادت را پشت سر بگذارند. حسادت احساس عشق و نفرت را از نزدیک با هم درمی آمیزد و کودک اغلب قادر به تحمل این دوگانگی نیست و بنابراین گاهی اوقات به کمک بزرگسالان نیاز دارد. بحث بیشتر با کودکان در مورد تجربیات آنها ، دلایل حسادت به کاهش عذاب آنها کمک می کند. و با ظهور منابع ذهنی ، که با افزایش میزان تجربه خوب تعامل با یک شیء محبوب اتفاق می افتد ، که پایه ای برای تقویت خود می شود ، کودکان می توانند به تنهایی بر این احساس غلبه کنند.

یکی از راهکارهای مقابله می تواند توانایی کودک در جایگزینی برادر یا خواهری باشد که محبت مادر (پدر) را دریافت می کند و با یافتن خاطراتی از خاطرات خود از تجربه لذت خود ، آن را با هم تجربه می کند. رقیبی که در آن شادی می یابد. این توانایی نشان می دهد که کودک تجربه کافی در برآوردن نیازها را جمع آوری کرده است ، روان او به اندازه کافی قوی است که بتواند در برابر پرخاشگری خود مقاومت کند و با احساسات خوب شخص دیگر همذات پنداری کند و برای او و با او شادی را تجربه کند.

دستیابی به این توانایی بدون یک رابطه کافی خوب با محیط نزدیک کودک ، که قادر است در برابر تجلی احساسات او مقاومت کند ، و کمک به کودک برای معنا دادن به آنها ، غیرممکن است.

و برعکس ، اگر در دوران کودکی کودک از حمایت محیطی برخوردار نبود که به او اجازه می داد تمام مشکلات تغییر احساسات خود را در راه ایجاد حسادت به طور ایمن و کامل تجربه کند ، چنین کودکی از هر شانس بالغ شدن برخوردار است. مشکل حسادت بیش از حد مربوط است. چنین فرد بالغی نمی تواند با آرامش احساس حسادت داشته باشد که کسی چیزی دارد که برای او غیرقابل دسترسی است ، یا این درک را داشته باشد که یک دوست عزیز می تواند مورد پسند دیگران قرار گیرد.

عدم وجود حسادت می تواند نشان دهنده چیست؟

اتو اف.کرنبرگ می گوید که ناتوانی در حسادت ممکن است نشان دهنده کودکی فرد ، ناتوانی او در مسئولیت پذیری در روابط نزدیک ، و همچنین خیال ناخودآگاه در مورد کمال خودشیفته خود باشد. دومی بر برتری بر همه رقبا دلالت دارد و حتی تصور این احتمال را که شریک ممکن است به شخص دیگری نگاه کند منتفی می کند.

در موارد دیگر ، حسادت می تواند در مورد آسیب های خودشیفته ای صحبت کند که فرد در صورت ترک شریک زندگی خود برای دیگری دریافت می کند. چنین حسادت خودشیفته ای ، که شگفت آور است زیرا پس از مدتی بی توجهی شخص نسبت به شریکش شعله ور می شود ، رابطه ای را که از قبل متزلزل شده است بدتر می کند. اما این همچنین می تواند نشان دهد که یک فرد توانست از دنیای بسته تخیلات خود در مورد کمال خودشیفتگی خارج شود و به شریک زندگی به عنوان فردی جداگانه توجه کند که برای آن باید با رقبای واقعی یا تصور شده رقابت کرد.

به طور معمول ، ما می توانیم اهمیت یک معشوق را برای ما تشخیص دهیم ، و همچنین درک کنیم که افراد و فعالیت های دیگری وجود دارند که توجه آنها را جلب می کنند. حسادت بیش از حد دردناک و غیرقابل تحمل نمی شود ، اما در روابط به اندازه کافی قوی و قابل اعتماد نقش نوعی چاشنی تند را بازی می کند که به اعضای زوج اجازه می دهد ارزش شریک زندگی ، نیاز به محافظت و توسعه این روابط را به خاطر بسپارند و همچنین خود در آنها توسعه یابد.

ادبیات:

1. فروید Z. در مورد برخی از مکانیسم های روان رنجور در حسادت ، پارانویا و همجنس گرایی (1922)

2. کلاین ام حسادت و سپاسگزاری. مطالعه منابع ناخودآگاه (1957)

3. وضعیت بریتون R. ادیپوس و موقعیت افسردگی (سخنرانی های بالینی در مورد کلاین و بیون / ویرایش R. Anderson)

4. A. Zibo، A. V. روسوخین. روانکاوی در فرانسه یا نحوه یادگیری زندگی با عدم قطعیت (مدرسه روانکاوی فرانسوی / ویرایش A. Gibot ، A. V. Rossokhin)

5. وینیکوت D. V. حسادت (1960)

6. کرنبرگ O. F. رابطه عاشقانه: هنجار و آسیب شناسی (1995)

توصیه شده: