جنسیت اجباری

تصویری: جنسیت اجباری

تصویری: جنسیت اجباری
تصویری: سربازی اجباری برای مردان، تبعیض جنسیتی است 2024, ممکن است
جنسیت اجباری
جنسیت اجباری
Anonim

فروید مفهوم "نماد" را به مفهوم سازماندهی ذهنی وارد کرد. در تفسیر رویاها ، او نمادهای مختلفی را نشان می دهد که نشان دهنده یک موضوع جنسی است - دستگاه تناسلی یا رابطه جنسی. فروید هشدار می دهد که ایده "جایگزینی" یک شیء با شیء دیگر می تواند بیش از حد پیش برود: سیگار برگ همیشه نمادی از آلت تناسلی نیست. "گاهی اوقات یک سیگار برگ فقط یک سیگار برگ است." گاهی رابطه جنسی نماد چیز دیگری است. اگر عمیق ترین عوامل نهایی شخص وجودی باشد و با مرگ ، آزادی ، انزوا و بی معنی بودن همراه باشد ، ممکن است ترس هایی که ایجاد می کنند ممکن است با مشکلات مشتق شده مانند مشکلات جنسی تغییر کرده و نماد آنها باشد.

رابطه جنسی می تواند به کاهش اضطراب مرگ کمک کند. در عمل درمانگران ، مواردی وجود دارد که با مراجعان بیمار نهایی که درگیر علایق جنسی شده اند ، کار می کنند. مطالعه الن گرینسپان نشان داد که زنان مبتلا به سرطان سینه در مقایسه با افراد سالم در همان سن بیشتر از تخیلات جنسی منع شده اند.

در جذابیت رابطه جنسی جادویی وجود دارد. این یک تقویت قوی در برابر آگاهی و اضطراب آزادی است ، زیرا ما ، تحت تأثیر جذابیت جنسی ، به هیچ وجه احساس نمی کنیم که جهان خود را تشکیل می دهیم. برعکس ، ما توسط یک نیروی خارجی قدرتمند "اسیر" می شویم. ما وسواس ، شیفته ، "شیفته" هستیم. ما می توانیم در برابر وسوسه مقاومت کنیم ، تسلیم آن شویم یا برای زمان بازی کنیم ، اما این احساس را نداریم که جنسیت خود را "انتخاب" یا "ایجاد" کرده ایم: این احساس در خارج از ما احساس می شود ، دارای قدرت مستقل است و از آن قوی تر به نظر می رسد. واقعا هست

رابطه جنسی اجباری یک واکنش رایج به احساس انزوا است. رابطه جنسی بی پروا به فرد تنها یک مهلت قوی اما موقت می دهد. موقتی است زیرا صمیمیت نیست ، بلکه فقط کاریکاتور یک رابطه است. رابطه جنسی فاقد همه علائم مراقبت واقعی است. یکی از دیگری به عنوان وسیله استفاده می کند. او فقط از بخشی از دیگری استفاده می کند و فقط با او وارد رابطه می شود. این نوع تعامل به این معنی است که یک فرد رابطه برقرار می کند - و هرچه سریعتر ، به خاطر رابطه جنسی بهتر است ، و نه برعکس ، هنگامی که رابطه جنسی مظهر روابط عمیق است و آنها را ارتقا می بخشد. فرد اجباری از نظر جنسی یک مثال عالی از فردی است که با تمام وجود دیگری در ارتباط نیست. برعکس ، او فقط با بخشی ارتباط دارد که به برآوردن نیاز او کمک می کند. افراد جنسی اجباری شرکای خود را نمی شناسند. در حقیقت ، آنها غالباً از نادانی دیگران استفاده می کنند و بیشتر خود را به عنوان یک مزیت پنهان می کنند ، بنابراین فقط آنچه را که در اغواگری و رابطه جنسی نقش دارد نشان می دهند و می بینند. یکی از مشخصه های انحراف جنسی این است که یک فرد نه با شخص دیگری به طور کلی ، بلکه با قسمتی از فرد دیگر وارد رابطه می شود. به عنوان مثال ، یک فتیشیست نه با یک زن ، بلکه با بخشی یا بخشی از لوازم جانبی یک زن ، به عنوان مثال ، یک کفش ، یک دستمال یا لباس زیر ، رابطه دارد. در یک بررسی درباره روابط انسانی آمده است: "اگر ما با زنی بدون ایجاد ارتباط با روح او عشق بورزیم ، ما شیطان پرست هستیم ، حتی اگر از حفره های مناسب بدن در عمل فیزیکی استفاده کنیم."

بنابراین ، فرد اجباری جنسی نه دیگری را می شناسد و نه با او صمیمی است. او هرگز به رشد دیگری اهمیت نمی دهد. او نه تنها هرگز طرف مقابل را کاملاً در چشم خود نگه نمی دارد ، بلکه هیچگاه بینش خود را در رابطه از دست نمی دهد. او "در بین" وجود ندارد ، اما همیشه خود را مشاهده می کند. بوبر این جهت گیری را با اصطلاح "بازتاب" نامید و در روابط جنسی عزادار شد ، جایی که شرکا در یک گفتگوی کامل و واقعی گنجانده نشده اند ، اما در دنیایی از مونولوگ زندگی می کنند ، دنیایی از آینه ها و بازتاب ها.توصیف بوبر از "مرد شهوانی" به وضوح روشن است:

"من سالهای زیادی را در سرزمین مردم گذرانده ام و هنوز تمام انواع" مرد اروتیک "را در تحقیقاتم تمام نکرده ام. عاشق خشمگین می شود ، فقط علاقه خود را دوست دارد. عمل جادویی خود را بر دیگران انجام می دهد. دیگری با تحسین نگاه می کند عمل تسلیم شدن او. هنوز کسی هیجانات را جمع آوری می کند. او به انرژی وام گرفته شده افتخار می کند. این یکی به وجود خود و به عنوان یک بت بسنده می کند. کسی در حال آزمایش است. و غیره ، و غیره - همه مونولوگهای متعدد با آینه های خود در اتاق صمیمی ترین گفتگو!"

بنابراین ، یک فرد عاشق شور است ، فردی هیجان و غنائم را جمع آوری می کند ، شخص "در جلال و ثروت خود" گرم می شود - هر چیزی جز یک رابطه واقعی با خود یا دیگری.

توصیه شده: