2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
وضعیت مرزی در جامعه
"یک وضعیت مرزی دوره ای از زندگی یک فرد است ، زمانی که برخی ارزشها ایجاد می شوند و در عین حال ارزشهای دیگر از بین می روند و از بین می روند." (کارل یاسپرس)
در خونین قرن گذشته ، به اندازه کافی شرایط مرزی وجود داشت:
امپراتوری چند صد ساله روسیه توسط انقلاب اکتبر 1917 نابود و ویران شد.
پدر تزار - مسح شده خدا سرنگون شد ، استبداد سقوط کرد. مردم با اشتیاق به دنبال ایجاد یک جامعه برابری بودند.
ستون هایی که دولت را در دست داشتند فرو ریخت. مردم غرق شده در: وحشت ، عدم قطعیت ، هرج و مرج ، بی قانونی و جنایت.
جنگ داخلی برادر کشی 1918-1922 از دستاوردهای انقلاب دفاع کرد و استثمارگران را از بین برد.
درست است که استپ ها از استخوان مردان روسی سفید می شوند. زندگی بشر دیگر ارزش ندارد. این ایده از یک شخص عزیزتر شده است.
جنگ بزرگ میهنی 1941-1945 جان 40 میلیون نفر از هموطنان را گرفت. مردم اتحاد جماهیر شوروی ، به قیمت جان خود ، از وطن خود تحت عنوان اتحاد جماهیر شوروی دفاع کردند.
منظره زمان تغییر کرده است. مردم از سوسیالیسم ناامید شدند. ارزش های ماه اکتبر اشتباه اعلام شد. نظام سیاسی به طرز چشمگیری تغییر کرده است.
زمین لرزه بنیادهای دولتی و عمومی باعث وحشت و سرخوردگی کامل از نیاز به امنیت شد. و در لوازم جانبی کشور - برنده رفته است.
زمین زیر پای آنها باز شد و شهروندان را درگیر هرج و مرج کرد. عدم قطعیت. توزیع مجدد اموال. رویارویی مرگبار ترسناک افزایش جنایت ، که منجر به دهه 90 گانگستری شد.
نسلهای قدیم و ایدئولوژی قدرتمند شوروی نگرش منفی نسبت به پول ، ثروت ، دارایی ایجاد کردند. اعتقادات ، شسته شده در خون ، در آگاهی ریشه دوانده است: "پول بد است" ، "پول خاک است" ، "بورژوای لعنتی را نابود کنید".
تحت حکومت شوروی ، "بورژوایی" به معنای دشمن ، غول ، استادی بود که طبقه کارگر را مورد آزار و اذیت قرار می داد.
ثروتمند بودن نفرت انگیز و کشنده بود.
در روح بورژوایی مدرن ، اغلب سرخوردگی وجود دارد - یک درگیری داخلی.
از یک سو ، شادی و غروری که به دست آورده اید. از سوی دیگر ، ترس چسبنده ، اضطراب و حملات پانیک.
یک کارآفرین مدرن تحت فشار نگرش هایی که به شدت ثروت را محکوم می کند بزرگ شد و پرورش یافت. اکنون این نگرش ها یا خاموش هستند یا از ناخودآگاه زمزمه می کنند که ثروتمند بودن چقدر کم و خطرناک است.
یک مرد ثروتمند ، مانند یک نفر لعنتی: «آناناس بخور ، گوزن بجو. آخرین روز شما در راه است ، بورژوایی."
ارزشهایی که طی صد سال گذشته چندین بار وارونه شده است:
فروش مجدد چیزها برای سود 40 سال پیش به عنوان حدس و گمان در نظر گرفته شد و با قانون جزا مجازات شدیدی داشت.
در حال حاضر آن را تجارت می نامند و روحیه کارآفرینی یک فرد را مشخص می کند. چنین اقدامی مجازات قانونی ندارد ، اما توسط جامعه محترم و شناخته شده است.
مثالی دیگر. پسر و دختر در یک ازدواج مدنی زندگی می کنند. اکنون آنها این را تأیید می کنند - جوانان قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا می شوند.
در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، این دختر با کلمه شرم آور "B …" نامگذاری شد.
طلاق در زمان ما غم انگیز و آرام است: "حیف است ، اما کودکان از دیدن رسوایی های والدین خود رنج نمی برند."
پیش از این ، پرونده طلاق در جلسه طرفین مورد بررسی قرار گرفت. حفظ خانواده از اهمیت ملی برخوردار بود: "خانواده واحد اصلی جامعه است."
باورها و ارزشها با گذشت زمان تغییر می کند. اما تحمل چنین افراطی های شدید و چرخه ای برای روان دشوار است. مردم و جامعه به طور کلی مجروح می شوند.
در دهه 2000 ، اقتصاد شروع به صعود کرد و بوی ثبات شروع به بوییدن کرد. یک بحران جدید و … یک جنگ جدید.
در سال 2014-2019. دو قوم برادرانه با یکدیگر جنگیدند و این یک وضعیت مرزی حاد است. در اوینا ، هزاران نفر از مردم قطع شدند: این زندگی آن پسرهایی است که ما را دختران با خوک های کشیده و بازی کردند.اینها آن چربی های ناز هستند که به دنیا آمدند ، بزرگ شدند و بزرگ شدند.
عصر رحمت
در فیلم "محل ملاقات را نمی توان تغییر داد" یکی از شخصیت ها می گوید:
"جنایت نه با اعضای تنبیهی ، بلکه با روند طبیعی زندگی - بشریت ، رحمت" برنده خواهد شد. ما بدترین جنگ را در تاریخ بشریت تجربه کرده ایم. دهه ها طول می کشد تا بهبود یابد. شاید اکنون ، در فقر و محرومیت ، دوران رحمت در حال طلوع است. رحمت مهربانی و خرد است."
من دوست دارم آینده کودکان در جامعه ای آرام و سالم از مردم رقم بخورد.
آبراهام لینکلن گفت: "بهترین راه برای پیش بینی آینده ایجاد آن است."
آیا فکر می کنید امکان ایجاد چنین جامعه ای وجود دارد؟
توصیه شده:
والدین جامعه شناختی
با شنیدن کلمه "sociopath" چه کسی به ذهن شما می رسد؟ جک قاتل ، شاید؟ این نماینده واقعاً نمادین این مفهوم است. اما این افراطی ترین ، دراماتیک ترین و واضح ترین نسخه یک جامعه شناس است. یکی از واقعیت هایی که اکثر مردم هرگز به آن فکر نمی کنند یا متوجه آن نمی شوند ، این است که احتمالاً هر جامعه ، هر مدرسه و هر شرکت یا سازمان قبلاً دارای بخشی بوده است.
گوسفندان و گرگها: یا چگونه خودشیفتگان ، جامعه شناسان و سایکوپات ها سعی می کنند شما را به گله ای مطیع تبدیل کنند
افراد مخرب - حامل خودشیفتگی بدخیم ، سایکوپاتی و ویژگی های ضداجتماعی - اغلب رفتارهای نامناسبی در روابط از خود نشان می دهند ، در نتیجه ، از همسران یا شرکای خود ، خانواده و دوستان خود سوء استفاده ، تحقیر و توهین می کنند. آنها از انواع مانورهای منحرف کننده استفاده می کنند که برای اطلاع رسانی نادرست به قربانی و تغییر مسئولیت در قبال اتفاقات طراحی شده است.
جامعه پذیری فرایند ایجاد یک زندگی شاد یا نحوه مناسب سازی در جامعه است
خود جامعه یک سیستم پیچیده است که در آن تمام سلولهای آن به هم متصل هستند و اثربخشی یک فرد خاص به فعالیتهای هریک از آنها بستگی دارد (چقدر پول به دست خواهد آورد ، چه نوع رابطه ای خواهد داشت ، در جامعه چه جایگاهی دارد. طول می کشد ، نحوه برخورد با آنها و غیره).
تروما به عنوان یک وضعیت مرزی
برای صحبت در مورد ضربه ، بیایید از دور شروع کنیم - با این س ofال که چگونه روان شکل می گیرد. کودک در ابتدای کار خود به عنوان یک انسان ، اصلاً روان ندارد ، که تحت تأثیر عوارض و ناراحتی های بدنی به عنوان انگیزه اصلی جایگزین می شود. این مرحله از توسعه را می توان اسکیزوئید نامید ، زیرا در این مرحله هیچ ارتباطی با جسمی که به سادگی وجود ندارد وجود ندارد.
کروناویروس ، وضعیت مرزی و مرزهای شخصی
کرونا تاج ها را از سر بسیاری از مردم جدا می کند. ما در حضور دیگران همانطور که هستیم ظاهر می شویم و دیگران در مقابل ما همانطور که هستند ظاهر می شویم. روح و روان ما مانند همیشه برهنه و آسیب پذیر است. در شرایط شدید ، ما واقعی می شویم. اما ویروس کرونا چه چیزی را به ما نشان می دهد؟ ما که هستیم؟ هریک از ما چه کسانی هستیم؟ جامعه در فضای پس از شوروی مرزی است ، مردم مرزنشین هستند.