کارآمد باشید! کودک به عنوان پروژه والدین

تصویری: کارآمد باشید! کودک به عنوان پروژه والدین

تصویری: کارآمد باشید! کودک به عنوان پروژه والدین
تصویری: Halil İbrahim Ceyhan explicó quiénes son las personas que admira / Entrevista segunda parte 2024, ممکن است
کارآمد باشید! کودک به عنوان پروژه والدین
کارآمد باشید! کودک به عنوان پروژه والدین
Anonim

دنیای مدرن امروز غرق در ایده موفقیت است. "موثر باشید!" - این شعار روزهای ما است. شما باید همیشه و همه جا موفق باشید: در محل کار ، در خانواده ، در زندگی عاشقانه خود ، در گذراندن اوقات فراغت.

ما همچنین می خواهیم در تربیت فرزندانمان موفق باشیم. و در مورد تربیت فرزند چه چیزی بر کارآمدی والدین گواهی می دهد؟ اول از همه ، اینها دستاوردهای کودک هستند ، آنها برای والدین و دیگران قابل مشاهده است. و امروزه هرگونه فتح به هدف و گاهی به کل زندگی والدین تبدیل می شود.

البته پروژه والدین در همه زمان ها وجود داشته است. هر پدر و مادری آینده ای خوب برای فرزند خود می خواهد. اما این واقعیت که امروز پیگیری موفقیت برای بسیاری از خانواده ها به یک ایده ظالمانه تبدیل شده است ، در حال حاضر یک واقعیت مسلم است. تعداد زیادی از والدین مدرن بیشتر و بیشتر در حال رشد کودکان هستند. آنها انرژی ، زمان ، عشق را سرمایه گذاری می کنند. کودک به یک پروژه تبدیل می شود ، درست مانند تجارت. ظاهراً به امید دریافت سود ، در این پروژه سرمایه گذاری می شود. اما والدین به غیر از پول چه چیز دیگری می خواهند بدست آورند و این چگونه بر کودک تأثیر می گذارد؟

در این پروژه ، والدین اغلب سعی می کنند راه حلی برای مشکلات خود بیابند. به عنوان مثال ، برآوردن خواسته ممکن نبود ، و مادر یا پدر می خواهند فرزندشان رویاهای تحقق نیافته خود را محقق کند.

وقتی کودک مرکز مراقبت والدین می شود و من در مورد مراقبت بیش از حد صحبت می کنم ، والدین از دیدن شخص جداگانه در فرزند خود امتناع می کنند. بنابراین ، کودک به عنوان بخشی از خود درک می شود. بدون شک ، کودک تا حدی پسوند والدین خود است - او شبیه آنها است ، او ادامه خانواده ، امید و حمایت در دوران پیری است. اما یک فرد در حال رشد فقط این نیست ، بلکه فردی جداگانه با خواسته ها ، مشکلات و راه حل های خاص خود است. در برهه ای ، والدین باید بتوانند عقب نشینی کنند و به کودک فضا بدهند ، و این فرصت را پیدا کنند تا خواسته او را پیدا کنند.

تصویر
تصویر

اگر شما در حال حاضر پروژه شخص دیگری هستید ، به سختی می توانید میل پیدا کنید. و اگر در معرض کنترل و توجه دقیق هستید ، دفاع از آن بسیار دشوار است. در این مورد ، کودک ممکن است به سادگی در پروژه والدین با میل خود جور نشود.

والدین ، با انگیزه های اصیل ، همیشه منطقی ، پسر یا دختر خود را در مسیری که انتخاب کرده اند قاطعانه راهنمایی می کنند. و با شروع شورش کودکان ، والدین مجبور می شوند کنترل سختگیرانه ای را شامل شوند. در کشورهای انگلیسی زبان ، برای والدینی که تمرکز زیادی روی فرزند خود دارند ، حتی یک اصطلاح خاص - "والدین هلیکوپتر" - "والدین هلیکوپتر" را ابداع کردند. چنین والدینی به معنای واقعی کلمه بر روی فرزندان خود آویزان می شوند ، خواسته های آنها را بررسی ، محافظت و پیش بینی می کنند. این کنترل کامل و عدم وجود هر نوع آزادی ، اتفاقاً متقابل ، هم برای کودک و هم برای والدین مانع ایجاد می کند.

باید بگویم که امروز این پروژه از سنین بسیار کم ، از توسعه اولیه آغاز می شود. سپس حوزه مراقبت به مدرسه می رود و یادگیری دانش آموزان امروزی شبیه یک نبرد مداوم برای موفقیت است. کودکان با احساس اضطراب والدین خود که خواب می بینند و خواستار نتایج عالی آموزشی هستند ، از همان سنین کودکی ناخواسته این بار احساسی را تحمل می کنند که می تواند بر آینده آنها تأثیر بگذارد. علاوه بر این ، والدین بیشتر و بیشتر پس اندازهای مالی و قدرت روانی خود را سرمایه گذاری می کنند. این پروژه شامل همه چیز است - از شرکت در مسابقات ورزشی و مسابقات موسیقی گرفته تا پذیرش در یک دانشگاه معتبر - دستاوردهای کودکان باید م ofثر بودن سرمایه گذاری ها و در نتیجه موفقیت و اثربخشی خود والدین را تأیید کند.

موقعیت روانکاوی در رابطه با میل به شرح زیر است: میل موضوع از خواسته دیگری - در درجه اول مادر و پدر - ناشی می شود و تعیین می شود. اشتیاق در پاسخ به محرومیت ، سرخوردگی ایجاد می شود.کودک باید با کمبودی روبرو شود تا تفکر او شروع شود. او باید س "ال "چه چیزی را از دست می دهم؟" امروزه ، در عمل ما ، با کودکانی ملاقات می کنیم که برای آنها بسیار سخت است که آنچه را که می خواهند بیان کنند. به نظر می رسد که در زندگی ، با وجود این واقعیت که کودک پادشاه کوچک خانواده است ، وقتی همه نیازهای او برآورده می شود ، میل خود را ندارد.

هنگامی که کودک پروژه ای از والدین خود است ، به عنوان یک خودشیفته ادامه دهنده والدین خود تبدیل می شود. این موقعیت گاهی برای هر دو طرف غیرقابل تحمل است. برای والدین - زیرا آنها به خاطر فرزندان خود زندگی می کنند ، از زندگی ، خواسته ها و شادی خود غافل می شوند. و کودکان - آنها خفه شده و محکوم به انجام الزامات والدین خود یا تصحیح اشتباهات خود هستند.

کودکان و والدین اسیر این وضعیت می شوند. آنها به معنای واقعی کلمه با یکدیگر ادغام می شوند. در این مورد ، موفقیت ها و شکست های کودکان به عنوان شکست ها و شکست های خود تلقی می شود. برای بسیاری ، این یک تراژدی می شود و منجر به ناامیدی در کودک می شود. افسوس که این مرد رو به رشد به سرنوشت خود نرسیده است. برای کودک ، این یک نمونه اولیه از توانایی زنده ماندن از شکست های خود می شود. این والدین هستند که به پسر یا دختر کوچک می آموزد که با مشکلات زندگی کنار بیایند ، بتوانند از شکست ها ، اشتباهات جان سالم به در ببرند ، از شکست نترسند و به جلو حرکت کنند.

ویژگی دیگر پروژه فرزندپروری ، خود ایده آل متورم کودک است. به هر حال ، از دوران کودکی ، به کودک گفته می شود که او بهترین است. در نتیجه انتظارات بیش از حد ، کودکان احساس انحصاری بودن خود ، وابستگی به موفقیت و در نتیجه ترس از شکست و خطا را در خود پرورش می دهند. کودک گروگان قدرت مطلق کودک می شود که توسط بزرگسالان تغذیه می شود.

کودک چندین راهکار برای خروج از این رابطه دارد. این اعتراضی است که معمولاً در نوجوانی شروع می شود. پرخاشگری است که به جدایی از والدین کمک می کند و آنها را به معنای واقعی کلمه کنار می گذارد. سپس نوجوان این فرصت را دارد که پروژه خود را برای آینده بسازد.

استراتژی دوم افسردگی ، استعفا است و در نتیجه ، کودک می گوید: "من نمی توانم. من توانایی ندارم. " او از تلاش ، عمل کردن خودداری می کند.

و سوم تولید یک علامت است. یک علامت ، توانایی بیان چیزی است که قابل بیان نیست. به عنوان مثال ، از طریق رفتار ، که امروزه به عنوان بیش فعال ، پرخاشگر ، از طریق بدن یا از طریق مطالعه ارائه می شود. فقط از این طریق ، از طریق یک علامت ، یک کودک می تواند مخالفت خود را اعلام کند ، رنج خود را بیان کند. وظیفه روانکاو این است که بتواند رنج ذهنی را بشنود ، از فرد بالغ در تلاش برای یافتن خواسته خود و کمک به والدین برای شنیدن فرزند خود حمایت کند.

تصویر
تصویر

باید گفت که بسیاری از والدین هنگام تلاش برای هدایت فرزند خود در مسیر درست ، تأثیر خود را بیش از حد ارزیابی می کنند. غیرممکن است که "به زور" شخص دیگری را بسازید و پروژه ممکن است با شکست روبرو شود.

خوشبختانه هیچ دستور العمل آماده ای برای تربیت فرزندان یا زندگی در خانواده وجود ندارد. ایجاد فرزند کامل غیرممکن است و بنابراین تبدیل شدن به والدین کامل غیرممکن است. ساختن زندگی کودک بدون محدودیت ، اندوه ، نگرانی غیرممکن است. خوب است که والدین به کودک آموزش دهند که چگونه با مشکلات کنار بیاید. احتمالاً ، این دقیقاً همان چیزی است که پروژه والدین باید از آن تشکیل شود. در هر صورت ، این برای یک زن و شوهر یک امر شخصی باقی می ماند و اجازه دهید هر یک از والدین ، بدون تسلیم شدن در روندهای زمانه ، هماهنگی خود را در روابط با فرزندان جستجو کنند.

توصیه شده: