2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
عدم اعتقاد به وجود: خود ، جهان ، معنا
ممکن است شخصی از زنده بودن خود مطمئن نباشد. آیا او می خواهد زندگی کند. آیا ارزش زندگی دارد آیا معنایی در زندگی و زندگی او به طور کلی وجود دارد. آیا جهان وجود دارد؟ یا یک هولوگرام در ماتریس جوش روی الاغ هیولا ماکارونی است. آیا این دنیا معنایی دارد و غیره. و غیره. ممکن است بدن و به طور کلی همه چیز مادی و زمینی نفی شود. عمل کردن ترسناک است. تماس با مردم ترسناک است. و به نوعی چیزی وجود ندارد. و به طور کلی ، همه چیز به نوعی بی شخصیت ، بی مزه ، بی حس است. قابل تحمل است که فقط در تخیلات و افکار خود باشید.
تروما حق زندگی است. در دوران قبل از تولد ، زایمان ، چند ماه پس از تولد ایجاد می شود. یا تهدیدی برای زندگی: تهدید یکبار یا شرایط زندگی طولانی مدت سمی (سوء استفاده روحی و جسمی). یک شخص ، از نظر ذهنی ، در زندگی تجسم نمی یابد ، یا تجسم نمی یابد ، و سپس "از دنیا می رود" - از وحشتی که در جهان تجربه شده است.
عدم اعتقاد به اینکه "من می توانم این کار را انجام دهم"
به نظر می رسد انجام کاری بی فایده است - هر کاری که انجام دهید ، هنوز یک "انجیر" دریافت خواهید کرد. مهم نیست که چقدر تلاش می کنید ، هیچ نتیجه ای یا نتیجه اشتباه وجود نخواهد داشت.
"من موفق نمی شوم" -> "من آن را دریافت نمی کنم" -> "آنها چیزی به من نمی دهند."
ضربه به نیازها درست است. تا دو سال ، اما گاهی دیرتر. وقتی نوزاد گریه می کند ، مادرش را صدا می زند ، اما کسی نمی آید. دستگیره می خواهد اما او را کنار می زنند. او پستانک می خواهد ، و او را با خردل آغشته می کنند ("هر چه بخواهم ، نوعی گند می خورم"). او می گوید "به من بده" ، اما "دستی در گند" را می شنود. در ناامیدی و ناامیدی ، خلق افسرده فرو می رود. همه چیز بی فایده است و همه چیز اشتباه است. (مقاله ای در این زمینه "قطعاتی از جلسه" از بی اعتمادی به خود تا اعتماد به نفس و کامل بودن. ")
عدم اعتقاد به اینکه "من می توانم"
همانطور که در یک حکایت در مورد سه خواسته - "چه ، آیا ممکن بود؟" آیا می توانم چیزی را به تنهایی بخواهم؟ آیا می توانم به تنهایی کاری انجام دهم؟ آیا می توانید بیشتر از … بخواهید؟ یک فرد در محدودیت های بسیار نزدیک زندگی می کند و نمی بیند ، به خود فرصت نمی دهد. "بله ، شاید کسی بتواند خانه ای در اسپانیا بخرد ، اما من مطمئناً نمی توانم" ، اگرچه در واقع هیچ چیز من را اذیت نمی کند ، اما حتی ایده ای وجود ندارد که "من می توانم".
صدمه به حق خودمختاری. معمولاً در 2-4 سالگی ، اما زودتر / دیرتر اتفاق می افتد. این می تواند هم با نقض فرایند جدایی و هم در اصل با تعداد زیادی محدودیت در خانواده همراه باشد. بازوها و پاهای بسیار محکم درهم پیچیده است. "آنجا نرو ، این کار را نکن" ، "از من دور نشو" ، "خوب ، کجا رفتی؟". دائمی "نه" ، "این کار را نکن" ، "نرو" ، "نمی توانی" ، "این برای تو نیست" ، "تو نمی توانی" ، "اجازه بده من این کار را برای تو انجام دهم" ، " شما نمی توانید آن را بخواهید "و غیره و غیره
عدم اعتقاد به اینکه "من به اندازه کافی خوب هستم و شایسته چیزی خوب هستم"
اعتقاد درونی "من بد هستم ، من یک آدم بد اخلاق هستم ، من یک غیره". و هیچ چیز خوبی برای من نمی درخشد.
تروما خوب است خوب باشد ، مجروح ارزش دارد. در حدود 2-4 سالگی ، اما م. و زودتر / دیرتر آنها اغلب سرزنش می کنند ، کم تحسین می کنند یا اصلا نمی گویند ، اغلب متهم می کنند و به طور معمول ، ناعادلانه ، کلمات گرم نمی گویند. همچنین م. تجربه سوء استفاده روانی / جسمی / جنسی ، تحقیر. همچنین م. تجربه طرد شدن - هنگامی که والدین "رها" می شوند (کودک نتیجه گیری اشتباه می کند "این بدان معناست که من بد و بی ارزش هستم").
اعتقاد به این که فرد می تواند اشتباه کند ، ناقص باشد و در عین حال "زنده بماند" ، همچنان دوست داشتنی است
جنبه دیگر تروما حق خوب بودن ، ارزش آسیب دیده ، ضربه رد شدن است. خواسته های متورم ، انتظارات از والدین ، نیاز به "افتخار آنها" ، اولین و بهترین در همه چیز ، یادگیری انجام کاری زودتر از دیگران و به طور کلی زودتر از زمان ، تسلط بر محافل و برنامه های توسعه ای. آنها همچنین اندک تمجید می کنند و بسیار سرزنش می کنند ، یا برعکس بسیار شدید تمجید می کنند و خواستار مطابقت با ستایش هستند. اگر چیزی کاملاً خوب پیش نرفت ، بیش از حد ناراحت یا رد شد.
عدم اعتقاد به اینکه می توانید خودتان باقی بمانید و در تماس باشید
رد خانواده و / یا اجتماع با تجربه. الزامات سیستم برای ایفای نقش های خاص ، ارائه "نمای" خاص ، در غیر این صورت اخراج یا سلب برخی از حقوق به دنبال خواهد داشت.
بی اعتقادی به خود در مسائل عشق و جنسی ، "آنها می توانند مرا انتخاب کنند" ، "آنها می توانند مرا دوست داشته باشند" ، "آنها می توانند مرا بخواهند" ، "شما می توانید با من رابطه عاشقانه داشته باشید" ، "من می توانم تنها باشم یکی / آنها مرا تغییر نمی دهند"
علاوه بر همه موارد فوق ، ضربه به حق عشق و رابطه جنسی. معمولاً در 4-6 سالگی. هیچ مجوزی دریافت نشد "شما می توانید دوست داشتنی باشید ، می توانید با یک دختر / پسر همسن خود رابطه برقرار کنید ، و مادر / پدر زن / شوهر من هستند". هنگام ابراز احساسات لطیف و تمایل خود برای تماس بدنی ، والدین رد کردند. یا سوء استفاده از این احساسات ، از جمله جنسی ، وجود داشته است. تغییر موقعیت های نقش - کودک ، مانند همسر یکی از والدین می شود.
به عنوان مثال ، یک اضطراب کاملاً طبیعی در مقابل چیز جدیدی وجود دارد ، که هنوز هیچ تجربه ای در آن وجود ندارد. اشکالی ندارد مطمئن نباشید. و فردی با پشت کم و بیش قوی (که عشق و پذیرش بی قید و شرط دریافت کرده است) احساس حمایت می کند - هم بر خود و هم برای اطرافیانش - و می رود و عمل می کند و اضطراب خود را مانند یک سنگریزه کوچک در جیب خود نگه می دارد. فقط وجود دارد ، اما دخالت نمی کند اما برای فردی که دارای مشکلات خاصی در تاریخ است ، ممکن است مقابله با اضطراب دشوارتر باشد ، در برخی موارد ، بیش از او ، او را جذب می کند و دیگر قادر به عمل نیست. خوشبختانه بسیاری از موارد در درمان اصلاح می شود.
توصیه شده:
وقتی برای خود هدف تعیین می کنید ، در مغز شما چه اتفاقی می افتد
هدف گذاری توسط همه از مربیان گرفته تا برنامه های MBA به عنوان کلید موفقیت مورد توجه قرار می گیرد. از آن به عنوان علت اصلی "رفتار شرکتی" وحشتناک و موتور برخی از بزرگترین نوآوری های عصر ما یاد می شود. چگونه یک روش واحد به چنین نتایج چشمگیری متفاوت می رسد؟ پاسخ در نحوه عملکرد مغز انسان نهفته است.
بعد از اینکه احساسات خود را سرکوب کردیم ، چه اتفاقی برای ما می افتد؟
راه های زیادی برای جلوگیری از تجربه یک احساس وجود دارد ، وانمود می کنید که آن احساس نیست. همه ما هر از گاهی این کار را انجام می دهیم و از یک طرف ، این یک امر معمول است. از سوی دیگر ، انرژی قفل شده نیاز به چلپ چلوپ دارد. اگر احساسات خروجی "
چرا من به مشکلات پاسخ می دهم یا جراحات از کجا ناشی می شود؟
آیا توجه کرده اید که بعضی اوقات افراد نسبت به یک رویداد ناخوشایند کاملاً متفاوت واکنش نشان می دهند؟ این امر به ویژه در تیم های بزرگ قابل توجه است. به عنوان مثال ، با اطلاع از اخراج جمعی قریب الوقوع ، یک نفر بی سر و صدا به کار خود ادامه می دهد ، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است ، دیگری رهبران بی ارزش را سرزنش می کند ، اگرچه دیروز سیاست رهبری را تحسین می کرد ، نفر سوم با چهره ای درخشان راه می رود و برای همه و همه چیز پخش می شود که هر چیزی که اتفاق نمی افتد برای بهترین است.
پسر بالغ. عدم اعتماد به نفس مردان از کجا ناشی می شود؟
مردانی که بدون رابطه عاطفی گرم با پدر بزرگ شده اند ، ناامن تر هستند طبق آمار ، هر پنجمین فرزند در اوکراین خارج از ازدواج متولد می شود و تعداد مادران مجرد در 15 سال گذشته 22 برابر افزایش یافته است. از سوی دیگر ، یک نسل کامل از اوکراینی ها در خانواده های تک والدین پرورش یافته اند که در آنها پدر یا مادر یا هر دو وجود ندارد ، به دلیل تمرین مهاجرت کارگری در اروپا.
اگر شما را تغییر دهم چه اتفاقی می افتد اگر شما را تغییر دهم چه اتفاقی می افتد؟ اگر ازدواج می کردم چه می شد؟
یکی از ویژگی ها و توانایی های منحصر به فرد افراد ، توانایی تصور آینده است. هیچ حیوانی روی زمین این فرصت را ندارد که در مورد موضوع "اگر چه می شد" بحث کند ، برای اقوام و دوستان هنوز زنده عزاداری کند ، از آنچه در گذشته اتفاق افتاده و از آنچه او نمی خواهد ناراحت باشد.