عدم اعتقاد به خود: چه اتفاقی می افتد و از کجا ناشی می شود

فهرست مطالب:

تصویری: عدم اعتقاد به خود: چه اتفاقی می افتد و از کجا ناشی می شود

تصویری: عدم اعتقاد به خود: چه اتفاقی می افتد و از کجا ناشی می شود
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, ممکن است
عدم اعتقاد به خود: چه اتفاقی می افتد و از کجا ناشی می شود
عدم اعتقاد به خود: چه اتفاقی می افتد و از کجا ناشی می شود
Anonim

عدم اعتقاد به وجود: خود ، جهان ، معنا

ممکن است شخصی از زنده بودن خود مطمئن نباشد. آیا او می خواهد زندگی کند. آیا ارزش زندگی دارد آیا معنایی در زندگی و زندگی او به طور کلی وجود دارد. آیا جهان وجود دارد؟ یا یک هولوگرام در ماتریس جوش روی الاغ هیولا ماکارونی است. آیا این دنیا معنایی دارد و غیره. و غیره. ممکن است بدن و به طور کلی همه چیز مادی و زمینی نفی شود. عمل کردن ترسناک است. تماس با مردم ترسناک است. و به نوعی چیزی وجود ندارد. و به طور کلی ، همه چیز به نوعی بی شخصیت ، بی مزه ، بی حس است. قابل تحمل است که فقط در تخیلات و افکار خود باشید.

تروما حق زندگی است. در دوران قبل از تولد ، زایمان ، چند ماه پس از تولد ایجاد می شود. یا تهدیدی برای زندگی: تهدید یکبار یا شرایط زندگی طولانی مدت سمی (سوء استفاده روحی و جسمی). یک شخص ، از نظر ذهنی ، در زندگی تجسم نمی یابد ، یا تجسم نمی یابد ، و سپس "از دنیا می رود" - از وحشتی که در جهان تجربه شده است.

عدم اعتقاد به اینکه "من می توانم این کار را انجام دهم"

به نظر می رسد انجام کاری بی فایده است - هر کاری که انجام دهید ، هنوز یک "انجیر" دریافت خواهید کرد. مهم نیست که چقدر تلاش می کنید ، هیچ نتیجه ای یا نتیجه اشتباه وجود نخواهد داشت.

"من موفق نمی شوم" -> "من آن را دریافت نمی کنم" -> "آنها چیزی به من نمی دهند."

ضربه به نیازها درست است. تا دو سال ، اما گاهی دیرتر. وقتی نوزاد گریه می کند ، مادرش را صدا می زند ، اما کسی نمی آید. دستگیره می خواهد اما او را کنار می زنند. او پستانک می خواهد ، و او را با خردل آغشته می کنند ("هر چه بخواهم ، نوعی گند می خورم"). او می گوید "به من بده" ، اما "دستی در گند" را می شنود. در ناامیدی و ناامیدی ، خلق افسرده فرو می رود. همه چیز بی فایده است و همه چیز اشتباه است. (مقاله ای در این زمینه "قطعاتی از جلسه" از بی اعتمادی به خود تا اعتماد به نفس و کامل بودن. ")

عدم اعتقاد به اینکه "من می توانم"

همانطور که در یک حکایت در مورد سه خواسته - "چه ، آیا ممکن بود؟" آیا می توانم چیزی را به تنهایی بخواهم؟ آیا می توانم به تنهایی کاری انجام دهم؟ آیا می توانید بیشتر از … بخواهید؟ یک فرد در محدودیت های بسیار نزدیک زندگی می کند و نمی بیند ، به خود فرصت نمی دهد. "بله ، شاید کسی بتواند خانه ای در اسپانیا بخرد ، اما من مطمئناً نمی توانم" ، اگرچه در واقع هیچ چیز من را اذیت نمی کند ، اما حتی ایده ای وجود ندارد که "من می توانم".

صدمه به حق خودمختاری. معمولاً در 2-4 سالگی ، اما زودتر / دیرتر اتفاق می افتد. این می تواند هم با نقض فرایند جدایی و هم در اصل با تعداد زیادی محدودیت در خانواده همراه باشد. بازوها و پاهای بسیار محکم درهم پیچیده است. "آنجا نرو ، این کار را نکن" ، "از من دور نشو" ، "خوب ، کجا رفتی؟". دائمی "نه" ، "این کار را نکن" ، "نرو" ، "نمی توانی" ، "این برای تو نیست" ، "تو نمی توانی" ، "اجازه بده من این کار را برای تو انجام دهم" ، " شما نمی توانید آن را بخواهید "و غیره و غیره

عدم اعتقاد به اینکه "من به اندازه کافی خوب هستم و شایسته چیزی خوب هستم"

اعتقاد درونی "من بد هستم ، من یک آدم بد اخلاق هستم ، من یک غیره". و هیچ چیز خوبی برای من نمی درخشد.

تروما خوب است خوب باشد ، مجروح ارزش دارد. در حدود 2-4 سالگی ، اما م. و زودتر / دیرتر آنها اغلب سرزنش می کنند ، کم تحسین می کنند یا اصلا نمی گویند ، اغلب متهم می کنند و به طور معمول ، ناعادلانه ، کلمات گرم نمی گویند. همچنین م. تجربه سوء استفاده روانی / جسمی / جنسی ، تحقیر. همچنین م. تجربه طرد شدن - هنگامی که والدین "رها" می شوند (کودک نتیجه گیری اشتباه می کند "این بدان معناست که من بد و بی ارزش هستم").

اعتقاد به این که فرد می تواند اشتباه کند ، ناقص باشد و در عین حال "زنده بماند" ، همچنان دوست داشتنی است

جنبه دیگر تروما حق خوب بودن ، ارزش آسیب دیده ، ضربه رد شدن است. خواسته های متورم ، انتظارات از والدین ، نیاز به "افتخار آنها" ، اولین و بهترین در همه چیز ، یادگیری انجام کاری زودتر از دیگران و به طور کلی زودتر از زمان ، تسلط بر محافل و برنامه های توسعه ای. آنها همچنین اندک تمجید می کنند و بسیار سرزنش می کنند ، یا برعکس بسیار شدید تمجید می کنند و خواستار مطابقت با ستایش هستند. اگر چیزی کاملاً خوب پیش نرفت ، بیش از حد ناراحت یا رد شد.

عدم اعتقاد به اینکه می توانید خودتان باقی بمانید و در تماس باشید

رد خانواده و / یا اجتماع با تجربه. الزامات سیستم برای ایفای نقش های خاص ، ارائه "نمای" خاص ، در غیر این صورت اخراج یا سلب برخی از حقوق به دنبال خواهد داشت.

بی اعتقادی به خود در مسائل عشق و جنسی ، "آنها می توانند مرا انتخاب کنند" ، "آنها می توانند مرا دوست داشته باشند" ، "آنها می توانند مرا بخواهند" ، "شما می توانید با من رابطه عاشقانه داشته باشید" ، "من می توانم تنها باشم یکی / آنها مرا تغییر نمی دهند"

علاوه بر همه موارد فوق ، ضربه به حق عشق و رابطه جنسی. معمولاً در 4-6 سالگی. هیچ مجوزی دریافت نشد "شما می توانید دوست داشتنی باشید ، می توانید با یک دختر / پسر همسن خود رابطه برقرار کنید ، و مادر / پدر زن / شوهر من هستند". هنگام ابراز احساسات لطیف و تمایل خود برای تماس بدنی ، والدین رد کردند. یا سوء استفاده از این احساسات ، از جمله جنسی ، وجود داشته است. تغییر موقعیت های نقش - کودک ، مانند همسر یکی از والدین می شود.

به عنوان مثال ، یک اضطراب کاملاً طبیعی در مقابل چیز جدیدی وجود دارد ، که هنوز هیچ تجربه ای در آن وجود ندارد. اشکالی ندارد مطمئن نباشید. و فردی با پشت کم و بیش قوی (که عشق و پذیرش بی قید و شرط دریافت کرده است) احساس حمایت می کند - هم بر خود و هم برای اطرافیانش - و می رود و عمل می کند و اضطراب خود را مانند یک سنگریزه کوچک در جیب خود نگه می دارد. فقط وجود دارد ، اما دخالت نمی کند اما برای فردی که دارای مشکلات خاصی در تاریخ است ، ممکن است مقابله با اضطراب دشوارتر باشد ، در برخی موارد ، بیش از او ، او را جذب می کند و دیگر قادر به عمل نیست. خوشبختانه بسیاری از موارد در درمان اصلاح می شود.

توصیه شده: