اسرار اعتماد به نفس

فهرست مطالب:

تصویری: اسرار اعتماد به نفس

تصویری: اسرار اعتماد به نفس
تصویری: ۳۰ عبارت تاکیدی برای افزایش اعتماد به نفس 2024, ممکن است
اسرار اعتماد به نفس
اسرار اعتماد به نفس
Anonim

6 موضوع اعتماد به نفس به طور کلی بسیار پیچیده است. اینترنت میلیون ها گزینه مختلف در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک فرد مطمئن و افزایش عزت نفس ارائه می دهد. این مبحث می تواند به طور کامل همه چیزهایی را که فرد در طول دوره روان درمانی یاد می گیرد (صرف نظر از مدت زمان آن - فقط 1 جلسه یا 7 سال!)

دلیل واقعی مشاوره با رواندرمانگر هرچه باشد ، به هر طریقی با اعتماد به نفس فرد مرتبط است (شک و تردید ، بررسی مطابقت واقعیت با او

انتظارات) می توان بین موضوعات افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس موازی گذاشت.

بنابراین ، با شروع از سوالات عمومی ، اعتماد به نفس به این معناست که چقدر بالغ هستید. هرچه شخص دارای ویژگی های کودکانه باشد ، بیشتر از خودش مطمئن نیست - این جمله کاملاً منطقی است.

اعتماد به نفس بر چه اساسی استوار است؟

1. آگاهی از "خوب و بد" (نه فقط در مورد جهان به طور کلی ، بلکه در مورد خود به طور خاص). به عنوان مثال ، اگر فردی دوره های روان درمانی ، آموزش های مختلف را گذرانده باشد ، مطمئناً می فهمد که همه بی ادبی ها نسبت به خودش را می توان یکباره در جوانه متوقف کرد ، اما در عین حال یک فرد می تواند عادت کند که در رفتار خود از دیگران بی ادبی کند. تمام عمر. این یعنی چی؟

مثال فوق به وضوح در مورد او صدق نمی کند - اگر شخصی به چنین نگرشی عادت کرده باشد ، آن را در زندگی خود اجازه می دهد و بر این اساس ، در اقدامات خود اطمینان نخواهد داشت (آیا می توان این طرف مقابل را قطع کرد؟) شما می توانید با اشاره به جراحت در یک مکان خاص ، بین زندگی خود و زندگی شخص دیگری موازی ایجاد کنید - در این صورت او می فهمد که می توان از زخم دریافت شده قبلی در برابر پارگی مکرر محافظت کرد.

مثال دیگر - یک فرد در تمام زندگی بزرگسال خود از این واقعیت رنج می برد که شبیه اطرافیانش نیست (بد ، او نه تنها با خودش رابطه ندارد ، بلکه به طور کلی در شخصیت او مشکلاتی وجود دارد - او بیش از حد عصبانی است یا بیش از حد غیرتمند برای دفاع از خود). هنگامی که در فرایند یادگیری (به عنوان مثال روانشناختی) با افراد دیگر روبرو می شود ، متوجه می شود که رفتار آنها تقریباً مشابه است و همه اینها چندان بد نیست.

همچنین اعتقادی به خودخواهی وجود دارد که در دوران کودکی تحمیل شده است ("شما بد هستید ، و در این شرایط تقصیر به طور کامل با شما است!"). وقتی شخصی می داند که مسئولیت برخی اقدامات را به طور کامل بر عهده دارد ، به او کمک می کند اعتماد به نفس خود را بازیابد.

2. حمایت دیگران از خارج ، محیطی که شما را می پذیرد. با شنیدن داستان شما ، یک فرد خارجی می تواند بگوید: "در اینجا شما باید کاملاً متفاوت عمل کنید و از خود محافظت کنید. و در این شرایط شما کاملاً اشتباه کرده اید ، و به طور کلی بهتر است با چنین مواردی روبرو نشوید - بنابراین خودتان را بدتر می کنید!"

در چارچوب این پاراگراف ، مهم است که بین شما و افرادی که از شما حمایت می کنند اعتماد کامل وجود داشته باشد (آنها باید با تمام وجود و قلب خود برای شما باشند). در حقیقت ، حمایت آرام و دوستانه ، آینه کاری کافی بدون سرزنش نقش بسزایی در افزایش سطح اعتماد به نفس دارد.

3. شایستگی (فرد باید به وضوح بفهمد که دقیقاً چه کاری می تواند انجام دهد ، در چه سطحی است ، با احترام با افرادی که در سایر زمینه های فعالیت شایسته هستند رفتار کند). در عمل چگونه به نظر می رسد؟ اگر من یک روانشناس و متخصص خوب در این زمینه باشم ، اعتماد به نفس من فقط افزایش می یابد و در مواجهه با یک متخصص در زمینه دیگر ، احساس احترام ایجاد می شود).

چه چیز دیگری می تواند اعتماد به نفس را افزایش دهد؟

1. مرزهای شخصی.

به عنوان یک قاعده ، وقتی افراد برای اولین بار به روان درمانی مراجعه می کنند ، نسبت به عصبانیت خود کاملاً بی احساس هستند. از کودکی به آنها آموزش داده شد که به خشم و این واقعیت که مرزهای شخصی آنها به شدت نقض شده است توجه نکنند.به طور نسبی ، بزرگسالان به سادگی یک کودک 17 ساله را که می تواند کارهای بسیار صمیمی در اتاق خود انجام دهد نادیده می گیرند-"این یک هنجار است! چرا عصبانی هستی؟! فقط فکر کنید ، من بدون در زدن وارد اتاق شما شدم ، دفتر خاطرات یا اسباب بازی های شما را گرفتم! چرا عصبانی هستی؟".

پس از چنین شرایطی است که ما دیگر به خشم خود اعتماد نمی کنیم و بر این اساس نمی توانیم از مرزهای خود دفاع کنیم ، زیرا برای این کار ما باید آنها را از طریق عصبانیت احساس کنیم.

پس از بازگرداندن مرزها و گفتن واضح: "نه! برای من مناسب نیست ، من نمی خواهم چنین نگرشی نسبت به خودم داشته باشم! "، شما مطمئناً به" من "خود احترام می گذارید و اعتماد به نفس خود را افزایش می دهید.

2. مسئولیت و گناه. با دانستن دقیق مسئولیت و گناه خود ، مسئولیت شخص دیگری را بر عهده نخواهید گرفت ، زیرا در همان زمان به دلیل وضعیت مبهم ایجاد شده احساس ناراحتی می کنید.

ساده ترین مثالها مربوط به کار است. اگر چیزهای زیادی جمع شده اند و از شما خواسته شده است که کار دیگری انجام دهید ("خوب ، این کار را دیگر انجام دهید! آیا برای آن متاسف هستید؟") ، این احساس وجود دارد که دیگران "روی سر خود می نشینند". وضعیت دیگر - آنها یک سند برای شما می آورند و از شما می خواهند که امضا کنید. در واقع ، این امر در مورد بخش شما صدق می کند ، اما شما درک می کنید که مطلقاً نمی خواهید مسئول تخلفات احتمالی باشید.

چه باید کرد؟

در این مورد ، شما باید به وضوح درک کنید که گناه و مسئولیت احتمالی بر دوش شما خواهد افتاد ، بنابراین باید محکم و مطمئن پاسخ "نه!". وقتی به روابط اضافه شود ، این بسیار دشوارتر است. به عنوان مثال ، اگر شما نمی خواهید کاری انجام دهید ، اما برعکس ، شریک زندگی شما می خواهد ، وقتی به جواب "نه!" رسید ، احساس افسردگی می کند. تقصیر و مسئولیت شما کجاست؟ شما به طور مستقیم مسئول امتناع هستید ، اما به هیچ وجه مقصر پاسخی که طرف مقابل تجربه می کند نیست (اینها احساسات و تجربیات او هستند).

البته ، شما می توانید مسئول بودن در لحظه واکنش عصبانی باشید ، شاید از اعمال خود پشیمان شوید ، تعامل خود را با تعامل شریک زندگی خود بپذیرید ، اما باید بدانید که برای همه اقدامات بعدی شما مسئول و گناهکار نیستید (" بله ، من شما را شنیدم ، این واقعیت را پذیرفتید که شما ناخوشایند هستید. این همه است! "). به هیچ وجه نباید برای بالا بردن روحیه شریک خود در اطراف او قدم بزنید! مسئولیت شما این است که احساسات شخص را همانطور که هست بپذیرید ، هر چقدر هم که سخت باشد.

3. منابع - دانش ، مهارت ، تجربه و موقعیت. مهم نیست چگونه انکار می کنیم ، اینها چیزهای کاملاً آشکاری هستند که مستقیماً بر اعتماد به نفس تأثیر می گذارند. فردی که 100 دلار در جیب خود دارد احساس کاملاً متفاوتی با فردی با 100000 دلار خواهد داشت. بر این اساس ، داشتن مقدار زیادی پول در انبار برای اتکا ، فرد بسیار مطمئن تر خواهد بود.

مثال دیگر-پوشیدن لباس از بوتیک دست دوم یا گران قیمت ، که در لمس خوشایند و با کیفیت است ، در مورد دوم ، فرد اعتماد به نفس بیشتری احساس می کند. اما در مورد وضعیت - برای بسیاری از افراد بسیار ضروری است که "زرهی از اعتماد به نفس" بپوشند که حداقل برای مدتی کار می کند ("من از پلیس هستم! اجازه بدهید من وارد شوم!" یا "من اهل دولت ، من حق دارم ماشین را اینجا پارک کنم! ") …

4. زندگی در اینجا و اکنون را بیاموزید. خود را به خاطر اعمال گذشته ، مزاج گرم و دست کم گرفتن خود غر نزنید-تحقیر خود و تحقیر خود باعث هیچ چیز خوبی نمی شود. یاد بگیرید که خودتان را ببخشید ("آن زمان است که من این کار را فقط به این دلیل انجام دادم که در غیر این صورت نمی توانستم انجام دهم!"). دائماً از خود بپرسید "چه احساسی دارم؟" ، "اکنون چه می خواهم؟" ، "چه چیزی می تواند برایم لذت بخش باشد؟".

5. نحوه تفریح ، لذت بردن ، تشویق و تحسین خود را بدانید.

6. بیاموزید که به خودتان افتخار کنید - فردی که به موفقیت های خود افتخار نمی کند ، در نهایت احساس غرور ایجاد می کند که او را از بین می برد. اغلب چنین افرادی می روند و دیگران را می زنند: "آنجا چه کاری می توانی بکنی؟! در اینجا من در زندگی خود به موفقیت دست یافته ام! حقوق شما چقدر است؟ و من 3 برابر بیشتر دارم!"

اگر شخصی تمجید از خود را یاد نگرفته باشد ، یعنی از طریق تحقیر عمل کردن به دیگری ، او گسترش خودشیفته ای دریافت می کند. با این حال ، شما نباید آن را از دیگران دریافت کنید ، کافی است حداقل یکبار آن را از خود دریافت کنید ، سپس می توانید ارزش زندگی و دستاوردهای خود را درک کنید.

7. انتقاد از سوی افراد دیگر. لزوماً در محیط نزدیک باید یک فرد پذیرنده وجود داشته باشد که می توان به او اعتماد کرد. چنین فردی می تواند به ارزیابی مناسب وضعیت کمک کند ، شما حتماً به او مراجعه کنید و بپرسید: "آیا من واقعا آنچه که همه درباره من می گویند هستم؟"

به عنوان یک قاعده ، وقتی دیگران انتقاد می کنند ، از دیدن ویژگی های مشابه در خود می ترسند ، یا برعکس ، بنا به دلایلی ، از ترس قضاوت از بیرون ، نمی توانند آن را بپردازند. مهم است که در اینجا به خاطر بسپارید - هر عیب دارای معایب مخالف است (در جایی دخالت می کند ، اما در برخی موارد کمک می کند). به طور کلی ، باید با انتقادات گزینشی برخورد کرد.

وقتی نوبت به انتقاد سازنده می رسد ، ارزش شنیدن دارد. اگر صادقانه معتقد هستید که او در مورد شما صدق نمی کند ، زندگی شما در هیچ چیزی بدتر نشده است - چرا چیزی را تغییر دهید؟

توصیه شده: