چرا من به مشکلات پاسخ می دهم یا جراحات از کجا ناشی می شود؟

فهرست مطالب:

تصویری: چرا من به مشکلات پاسخ می دهم یا جراحات از کجا ناشی می شود؟

تصویری: چرا من به مشکلات پاسخ می دهم یا جراحات از کجا ناشی می شود؟
تصویری: بهترین راه جلوگیری از وسوسه مصرف مواد - دکتر علی رضا کیومرثی 2024, آوریل
چرا من به مشکلات پاسخ می دهم یا جراحات از کجا ناشی می شود؟
چرا من به مشکلات پاسخ می دهم یا جراحات از کجا ناشی می شود؟
Anonim

آیا توجه کرده اید که بعضی اوقات افراد نسبت به یک رویداد ناخوشایند کاملاً متفاوت واکنش نشان می دهند؟

این امر به ویژه در تیم های بزرگ قابل توجه است. به عنوان مثال ، با اطلاع از اخراج جمعی قریب الوقوع ، یک نفر بی سر و صدا به کار خود ادامه می دهد ، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است ، دیگری رهبران بی ارزش را سرزنش می کند ، اگرچه دیروز سیاست رهبری را تحسین می کرد ، نفر سوم با چهره ای درخشان راه می رود و برای همه و همه چیز پخش می شود که هر چیزی که اتفاق نمی افتد برای بهترین است.

چطور می شود این را توضیح داد؟

خصوصیات فردی توضیح کلی است. در این مورد دقیق تر است اگر بگوییم که هر فردی که در مثال ذکر شده است ، روش شخصی خود را برای کنار آمدن با مشکل به وجود آمده دارد. به عبارت دیگر ، هر فرد تا جایی که می تواند از خود در برابر مشکل محافظت می کند.

زندگی هر روز ما را با شگفتی ها و مشکلات روبرو می کند. این شگفتی ها غالباً آنقدر غیرمنتظره و مستقل از اعمال و افکار ما هستند که اصلاً در برنامه های زندگی ساخته شده نمی گنجند. برنامه ها در حال فروپاشی هستند و با آنها دنیای امن و راحت معمول. یک فرد در آستانه توانایی روانی خود برای زنده ماندن است.

اگر فردی فرصت تجربه چنین شگفتی هایی را نداشت ، زندگی او بسیار زودتر از دوران پیری به پایان می رسید.

بنابراین ، روان انسان به گونه ای شکل می گیرد که برای تجربه شگفتی های ناخوشایند ، محافظت های روانشناختی خاصی ایجاد می شود.

از یک طرف ،

دفاع روانی چیزی بیش از شیوه های جهانی ، سالم ، منظم و سازگار برای تجربه این جهان ناپایدار ، گاهی ناگهانی ، برنامه ریزی نشده و مستقل نیست ، واقعیت عینی

پدیده هایی که دفاع روانی نامیده می شوند ، در این مورد ، به طور مشروط ، عملکردهای مفید بسیاری دارند. آنها به عنوان سازگاری های سالم و خلاق ظاهر می شوند و در طول زندگی به کار خود ادامه می دهند. به لطف آنها ، روان می تواند ناامیدی ها و نارضایتی های زندگی را با انعطاف پذیری بیشتری تجربه کند.

از سوی دیگر ، دفاع روانی به ویژه هنگامی که از "من" خود در برابر هرگونه تهدید محافظت می شود ، به وضوح آشکار می شود و نمایان می شود.

"فردی که رفتارش ماهیت دفاعی دارد ناخودآگاه به دنبال انجام یکی یا هر دو کار زیر است:

  1. از برخی احساسات تهدیدآمیز قوی خودداری کنید - اضطراب ، گاهی اندوه شدید یا سایر تجربیات عاطفی نامنظم.
  2. عزت نفس خود را حفظ کنید. " (نانسی مک ویلیامز)

با گذشت سالها ، هر فرد به طور جداگانه دفاع روانی خود را اختراع می کند. تعدادی از آنها وجود دارد ، آنها می توانند در طول سال تغییر کنند. اما با این وجود ، برخی از آنها عزیزان ، برگزیدگان می شوند. و این آنها هستند که شخصیت یک شخص را تعیین می کنند - نحوه واکنش او در شرایط.

استفاده خودکار ارجح از یک حفاظت خاص یا مجموعه ای از محافظت ها نتیجه یک اثر متقابل پیچیده از حداقل چهار عامل است:

  1. مزاج مادرزادی.
  2. ماهیت استرس دوران کودکی ؛
  3. دفاع هایی که والدین یا دیگر شخصیتهای مهم برای آنها الگو بودند (و گاهی معلمان وظیفه شناس).
  4. عواقب استفاده از محافظت های فردی را به طور تجربی جذب کرده است ". (نانسی مک ویلیامز)

در مثال اخراج در ابتدای مقاله ، شخص اول از محافظت به عنوان نفی ، دوم - انزوا ، سوم - استهلاک استفاده کرد.

دفاع معمولاً به دو سطح - دفاع نابالغ (اولیه) و بالغ تقسیم می شود. فرض بر این است که با بزرگ شدن ، دفاع های ابتدایی تری که برای غلبه بر نارضایتی در دوران کودکی در دسترس بوده اند با دفاع بالغ تری جایگزین می شوند که از قبل در اختیار یک فرد توسعه یافته بالغ قرار دارد. با این حال ، این نیز اتفاق می افتد که بسیاری از دفاع های اولیه توسط بسیاری از بزرگسالان در طول زندگی استفاده می شود.

به دفاع های ابتدایی شامل مواردی است که به مرزهای بین "من" خود و جهان خارج می پردازد. از آنجا که آنها در دوران کودکی در مرحله قبل از کلام رشد شکل گرفتند ، دو ویژگی دارند - آنها ارتباط کافی با اصل واقعیت ندارند و توجه کافی به ثبات و جداسازی اجسام خارج از "من" خود ندارند.

بنابراین ، کودکان و بزرگسالانی که مشکلات مداوم در مورد مرزها - هم خودشان و هم در رابطه با دیگران ، و مشکلات درک واقعیت - از دفاع ابتدایی استفاده می کنند ، برای آنها راحت تر است که در دنیایی خیالی ، خیالی زندگی کنند. واقعیت ، روابط خیالی

اینها چنین مکانیسم های دفاعی هستند به عنوان انزوا ، انکار ، کنترل همه کاره ، ایده آل سازی و کاهش ارزش اولیه ، شناسایی فرافکنی و درون گرا ، تجزیه نفس.

به سمت دفاع بالغ شامل مواردی است که با مرزهای داخلی کار می کنند - بین خود ، ابر نفس و شناسه ، یا بین مشاهده و تجربه بخش هایی از خود.

به عبارت دیگر ، افرادی که از سیستم دفاعی بالغ استفاده می کنند ، هنگامی که قوانین داخلی بسیار محدود ، محدودیت ها و ممنوعیت ها شکل می گیرد ، دچار تعارض می شوند و نمی توان خواسته های واقعی داخلی را آزاد کرد و در یک هنجار قابل قبول برای محیط و فرهنگ اجتماعی خاص تحقق بخشید.

دفاع های بالغ عبارتند از: ملکه دفاع - سرکوب ، عقب نشینی ، انزوا ، روشنفکری ، عقلانی شدن ، اخلاقی سازی ، آموزش واکنشی ، شناسایی ، تصحیح و غیره.

برای درک ساده تر ، اجازه دهید شکل گیری مکانیسم های اولیه دفاع روانی را در نظر بگیریم.

در دوران نوزادی ، کودک وقتی بیش از حد تحریک می شود یا به خواسته خود نمی رسد ، حتی از طریق گریه ، به خواب می رود و خود را از این مشکل جدا می کند. این منادی اولین دفاع روانی است - انزوا

علاوه بر این ، کودک با بزرگ شدن به منظور کنار آمدن با مشکلات ، می تواند این مشکلات را انکار کند. "نه!" - او می گوید ، اشاره می کند که اگر او این مشکلات را نپذیرد ، این اتفاق نیفتاده است. و این حفاظت چنین نامیده می شود - نفی

در اوایل کودکی ، یک کودک می تواند شرایطی را تجربه کند که بتواند بر جهان پیرامون خود تأثیر بگذارد - به هر حال ، در دوران کودکی همه چیز تابع نیازهای او است و او این را به یاد می آورد که من می توانم همه چیز را. او فکر می کند که می تواند بر موقعیت ها تأثیر بگذارد و آنها را مدیریت کند و همه چیز آنطور که او می خواهد اتفاق می افتد - حفاظت به این صورت نامیده می شود. کنترل قادر مطلق.

با گذشت سالها ، کودک شروع به باور می کند که نوعی نیروی مطلق - مادری یا پدری - می تواند او را از همه مشکلات محافظت کند - و این شکل می گیرد ایده آل سازی با همراه وفادارش - استهلاک

با گذشت سالها ، دفاعهای روانی بالغ تری شکل می گیرد ، برخی به دیگران تبدیل می شوند ، اما ماهیت حفاظت همیشه یکسان است -

فرصتی برای زنده ماندن در شرایط بحرانی مشکل ساز ایجاد کنید

به عبارت دیگر ، اگر دفاع روانی به درستی توسعه یابد و به درستی مورد استفاده قرار گیرد ، در این صورت وضعیت مشکل برای یک شخص به طور انتقادی تجربه نمی شود و زندگی کم و بیش آرام و یکنواخت پیش می رود.

فرد مثال بالا با اطمینان می گوید که به دنبال شغل جدیدی است ، آن را پیدا کرده و از استراتژی خود در زندگی بیشتر استفاده می کند: "هر کاری که انجام نمی شود ، برای بهتر شدن است".

مشکل واقعی زمانی ایجاد می شود که برای زندگی و تجربه یک "شگفتی در زندگی" ، تمام دفاع های روانی موجود در زرادخانه فرد کار نمی کند ، عملکرد خود را انجام نمی دهد - برای محافظت از روان در برابر تجربیات آسیب زا.

فروید در این زمینه می گوید: " ما چنین هیجاناتی را از بیرون ، که به اندازه کافی قوی هستند و می توانند دفاع را در برابر تحریک بشکنند ، آسیب زا می نامیم. من معتقدم که مفهوم ضربه شامل مفهوم اختلال در حفاظت در برابر تحریک است. "

درمان تحلیلی به افرادی که در تجربه شرایط بحرانی زندگی و تجربه های آسیب زا دچار رنج و مشکلات می شوند ، این امکان را می دهد تا همه جنبه های "من" خود را ، از جمله دفاع های روانی که در این وضعیت استفاده می شود ، درک کنند ، درک کنند و افق توانایی های روانی خود را گسترش دهند.

در مقاله های بعدی ، سعی می کنم مکانیسم های اصلی دفاعی را با استفاده از مثالهایی از تمرین درمانی ، با جزئیات بیشتری در نظر بگیرم.

با آرزوی موفقیت ، سوتلانا ریپکا.

توصیه شده: