شخصیت های فرعی

تصویری: شخصیت های فرعی

تصویری: شخصیت های فرعی
تصویری: رویکرد فرهنگ شخصیت 2024, آوریل
شخصیت های فرعی
شخصیت های فرعی
Anonim

پس از ارسال پست در مورد کودکان داخلی ، برخی از مردم خشمگین شدند: " همه این افراد درون من چه کسانی هستند و چرا تعداد آنها زیاد است. و به طور کلی ، بیشتر ، بیشتر آنها … در اینجا ، هر از گاهی ، ما در مورد یکپارچگی شخصی صحبت می کنیم ، بنابراین اگر ما شخصیت های زیر شخصیتی را در خود منفک کنیم ، خود را تکه تکه می کنیم. آیا این با ایده یکپارچگی منافات ندارد؟ " من پاسخ خواهم داد: "نه ، منافاتی ندارد." من موافقم که اصطلاح "زیر شخصیت" تا حدودی شرم آور به نظر می رسد. یعنی به نظر می رسد که یک مورچه خوار عجیب خدا می داند چه کسی در درون شما زندگی می کند. همه این شخصیت ها چیزی می خواهند و کاری انجام می دهند و بلافاصله این سال پیش می آید: "و من کجا هستم؟" در اینجا ، ما در مورد "کودک درون" صحبت می کنیم. او چیزی را آنجا می خواهد و به نوعی احساس می کند ، و گویی این کودک دیو خاصی است که در زندگی خود زندگی می کند. این تا حدی درست است و صحت ندارد. در حقیقت ، همه این زیر شخصیت ها شبکه های عصبی هستند که به روش معمول کار می کنند. این رژیم در برخی از دوره های زندگی شکل گرفت و در اصل ، اگر به درستی ساخته شود و تمام قسمتهای آن انرژی کافی (شیمیایی و الکتریکی و غیره) را برای ایجاد تعادل فیزیولوژیکی خاص دریافت کنند ، خودکفا است. اگر اختلال در این طرح وجود داشته باشد ، آنگاه به اشتباه عمل می کند ، از کار می افتد و از خارج تقاضا می کند که مداخله کرده و کاری انجام دهد که آن را متعادل کند. چند طرح از این قبیل در درون ما وجود دارد؟ گفتن غیر ممکن است. احتمالاً ، هر یک از مهارت ها و حتی بینش های جدید ما یک طرح جدید است. برخی از طرح ها و شبکه ها در یک لحظه مشخص شکل گیری خود را کامل می کنند و تا پایان عمر در یک حالت باقی می مانند ، برخی نیز به شکل خود ادامه می دهند. به احتمال زیاد پایان تشکیل یک طرح همزمان با وضعیتی است که هیچ چیز دیگری را نمی توان از یک مهارت خاص به دست آورد. به عنوان مثال ، مهارت روی میز است. یا هیچ منبع و فرصتی برای تکمیل ساخت مدار وجود ندارد. به عنوان مثال ، می توان همدلی را بیشتر توسعه داد ، اما هیچ کس در اطراف نمی تواند به این کار کمک کند. اما فراموش نکنید که حتی مدارهای کامل هنوز هم به انرژی نیاز دارند. طرح ها مانند آجرها در سیستم های پیچیده تر ساخته شده اند و اینها به نوبه خود به طور کلی به شخصیت تبدیل می شوند. و اگر جایی در سطح پایین تر دچار شکست شود ، کل سیستم بد کار می کند و می توان کل شخصیت را منحرف کرد. احتمالاً "کج شدن شخصیت" دوباره سخت به نظر می رسد. در واقع ، تمام جذابیت کل شخصیت انسان در این واقعیت نهفته است که به دلیل توسعه سایر قسمتهای سیستم ، می تواند به طرز ماهرانه ای از تحریف خود دفاع کند. اگر مشکلی وجود داشته باشد ، سایر قسمت ها سخت تر کار می کنند ، برخی از عملکردها را با درجات مختلف موفقیت انجام می دهند. حال چرا "شخصیت های فرعی" مناسب به همه این مسیرهای عصبی متصل شده اند؟ واقعیت این است که این مسیرها و شبکه ها بسیار پیچیده هستند و ما قطعاً نمی توانیم آنها را توصیف کنیم ، بلکه حتی آنها را به طور کامل درک کنیم.… ما آنها را با مظاهر بیرونی خود می شناسیم. مانند این است که ما می توانیم نحوه عملکرد دستگاه را در زیر بدنه بشنویم. چیزی وزوز می کند ، چیزی می زند ، چیزی غرش می کند. برای مشاهده نحوه عملکرد ، شما نیاز به یک کلید دسترسی به مکانیسم دارید … اما کد دسترسی برای روان چیست؟ این مجموعه ای از ابزارهای کرانیوتومی و حتی میکروسکوپ الکترونی یا توموگراف انتشار پوزیترون نیست. این نوعی زبان است که طرح های ما به آن صحبت می کنند. با توجه به اینکه اطلاعات مربوط به تحصیلات آنها از خارج آمده است ، می توانید با استفاده از همان اطلاعاتی که قبلاً برای ساخت آنها استفاده شده است ، به آنها مراجعه کنید. بله ، همان "سمعی-بصری-حرکتی" در ترکیب های مختلف و پیچیدگی های مختلف. و اگر با آنها به زبان صحیح صحبت کنید ، آنها به شما پاسخ می دهند. از جمله آنها به شما اطلاع می دهند که عدم تعادل دارند و به چیزی نیاز دارند. آنها چگونه به ما پاسخ خواهند داد؟ خوب ، همانطور که از آنها می پرسیم. ما آنها را با اطلاعات خارجی آشنا می کنیم ، در مغز رمزگذاری شده و به بخشهای لازم منتقل می شود. آنها به ما پاسخ می دهند و اطلاعات به شکلی که درخواست انجام شده رمزگشایی می شود.(در اصل ، یک شخص برای خود یک رابط بسیار دوستانه است ، اما از شکست ها مصون نیست).

0_83e51_d2897b3f_XXL
0_83e51_d2897b3f_XXL

چگونه می توان درخواست صحیح را نوشت و پاسخ را فهمید؟ اینجاست که METAPHOR به ما در مورد "شخصیت های فرعی" کمک می کند. برای ما آسان تر است که پارامترهای آن طرح بسیار درونی را در قالب یک فرد معمولی استعاری با یک یا چند ویژگی دیگر نشان دهیم. بنابراین ما به زبان مورد نیاز از او درخواست می کنیم. استعاره نیز در پاسخ بسیار کمک می کند. واقعیت این است که ما خودمان را از بیرون بسیار بد می بینیم. اعتقاد بر این است که ما تنها از 5 درصد شخصیت خود آگاه هستیم. برای اینکه خود را به عنوان فردی متفاوت ببینید و خود را بی طرفانه مشاهده کنید ، یک انتزاع بسیار پیچیده لازم است. و این اساس کار م effectiveثر با روان است. اما وقتی تصور می کنیم که با یک "شخصیت" خاص صحبت می کنیم ، برای ما راحت تر است که فاصله خود را حفظ کرده و همه چیز را از دید یک ناظر ببینیم.… کار بسیار کارآمدتر پیش می رود. بنابراین ، هیچ تکه تکه ای از روان رخ نمی دهد. روش کار با افراد غیر شخصی به سادگی به شما امکان می دهد تا اجزای طرحواره فردی خود را ببینید و با آنها ارتباط برقرار کنید. و هرچه بیشتر در این مورد چنین طرح هایی را در خود تشخیص دهید ، پیدا کردن خرابی های کوچک در سیستم عمومی آسان تر است. به عنوان مثال ، در یک زمان شخص و سایه مشخص شد. اینها 2 اردوگاه طرح هایی هستند که زیر شخصیت های ارائه شده و پنهان را توصیف می کنند. دانستن و صحبت درباره سایه فوق العاده است ، زیرا او ، نفرین شده ، منشا همه انواع مشکلات است. اما کار با او دشوار است ، زیرا در واقع ، این یک گروه بسیار بزرگ از شخصیت های فرعی با سرنوشت و شخصیت پیچیده است. برخی از آنها کاملاً رد می شوند ، برخی سرکوب می شوند و برخی دیگر تفاوت های ظریف دیگری در وجود دارند. آنها ممکن است چیزهای زیادی بخواهند ، و گاهی حتی برعکس. بنابراین ، تقریباً غیرممکن است که او را در یک لحظه ارضا کنید. این امکان وجود دارد که یک "کودک" را از گروه شخصیت های سرکوب شده زیر سایه (برای اکثریت ، متأسفانه ، آنجا وجود دارد) جدا کنید. اما کار با او نیز دشوار است ، زیرا این مهد کودک از 0 تا نوجوانی است. کودکان همچنین نیازهای متفاوتی دارند ، تیم آنها رهبران متفاوتی دارد و آنها به طرق مختلف با یکدیگر تعامل دارند. و از همه مهمتر ، از بین همه این افراد غیر شخصی ، اکثریت قریب به اتفاق به طور عادی کار می کنند. آنها در تعادل هستند و ما درباره آنها اطلاعی نداریم ، زیرا آنها به چیزی احتیاج ندارند. هوا توسط چند نفر خراب می شود. آنها اغلب در طول روان درمانی با آنها کار می کنند. بدین ترتیب، در حالی که با افراد غیر شخصی صحبت می کنید ، در واقع شما کار مغز خود را اصلاح کرده و مشکلات عملکردی را اصلاح می کنید. بله ، ظاهری تظاهرآمیز دارد ، اما همه کارهایی که اساساً در زندگی انجام می دهید در کار مغز منعکس می شود. چیزی فعال می شود ، چیزی محو می شود. همچنین می توانید بصورت خودسرانه از طریق یک کلید دسترسی با عملکرد کلیشه ای معمول سیستم های جداگانه تداخل کرده و آن را تغییر دهید. این آسان نیست ، زیرا این فرآیند پیچیده تر از بستن پیچ های شل با آچار است ، اما امکان پذیر است. و این تنها تکنیک "شخصیت های فرعی" نیست که بسیار جادویی است. در واقع ، هر اثر روان درمانی دارای چنین روشی است. سایر متافوردها و سایر کلیدهای دسترسی به سادگی مورد استفاده قرار می گیرند.

توصیه شده: