چگونه احساسات خود را درک کنیم؟ این برای چیست؟

تصویری: چگونه احساسات خود را درک کنیم؟ این برای چیست؟

تصویری: چگونه احساسات خود را درک کنیم؟ این برای چیست؟
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
چگونه احساسات خود را درک کنیم؟ این برای چیست؟
چگونه احساسات خود را درک کنیم؟ این برای چیست؟
Anonim

مشتریان اغلب با این واقعیت به من مراجعه می کنند که می خواهند اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند.

یا اینکه بخواهیم بتوانیم نه بگوییم.

یا اینکه بخواهند یاد بگیرند چگونه از خود دفاع کنند.

یا علائم خاصی دارند: آلرژی ، حملات وحشت ، فشار خون بالا.

یا با این واقعیت که همه چیز در روابط آنها بد است ، اما آنها نمی توانند چیزی را در آنها تغییر دهند و نمی توانند از آنها خارج شوند.

و مهمترین موضوعی که شروع به کار با آن مهم است این است که به مشتریان کمک کنیم یاد بگیرند احساسات خود را مشاهده کنند ، آنها را تشخیص دهند ، درک کنند که در مورد چه چیزی صحبت می کنند.

نیازهای پشت هر تجربه را درک کنید.

و به دنبال راه هایی برای برآوردن این نیازها باشید.

احساسات و احساسات به ما در مورد یک عمل متوقف شده می گویند.

و سپس مهم است که دریابیم چه نوع عملی متوقف شده است و چگونه می توان آن را به پایان رساند.

آن ها احساسات و احساسات حاوی بار انرژی هستند که برای برآوردن نیاز پشت آنها آزاد می شود.

اما اگر احساس یا احساسی شناخته نشود ، قابل تشخیص نیست ، زیرا مشتری در حال ادغام با تجربیات خود یا تجربیات دیگران است.

یا این احساسات توسط مشتری سرکوب یا انکار می شود ، سپس این انرژی به خود شخص هدایت می شود.

هر علامتی به این شکل شکل می گیرد - سردرد ، معده ، ماهیچه و سایر علائم.

کودک درک احساسات خود را از والدین خود می آموزد.

اما ، متأسفانه ، بسیاری از والدین خود صاحب آن نیستند.

و بنابراین ، همه نمی توانند این را به فرزندان خود بیاموزند.

بنابراین ، به عنوان بزرگسالان ، پر کردن این فاصله مهم است.

چرا برای ما مهم است که بتوانیم احساسات خود را درک کنیم؟

برای اینکه بتوانید خود را بشنوید ، به خود اعتماد کنید و بر درک خود از خود تکیه کنید.

احساسات به ما این امکان را می دهد تا به جایی که می روم بپردازیم.

این که کاری را که برایم مهم است انجام دهم ، آنچه را که دوست دارم انجام دهم.

یا از مسیر خود ، از خواسته ها و اهدافم دور شده ام.

و من راه خودم را نمی روم ، بلکه راه شخص دیگری را دنبال می کنم.

و من خواسته های خود را برآورده نمی کنم ، بلکه شخص دیگری را برآورده می کنم.

و من آنطور که دوست دارم زندگی نمی کنم.

درک احساسات خود کار آسانی نیست.

ما عموماً عادت نداریم به احساسات خود توجه کنیم.

عادت به تفکیک بین آنها ندارند.

آنها عادت ندارند که آنها را درک کنند.

و برای یادگیری این امر ، مهم است که در مراحل کوچک حرکت کنید ، و مرتباً برای تسلط بر این مهارتهای خودتنظیمی کاری انجام دهید.

هر چه فرد بهتر خود را بشنود و درک کند ، درک دیگران برای او آسان تر می شود.

و برای او آسان تر می شود که با آنها روابطی برقرار کند که رضایت او را جلب کند.

بنابراین ، اولین گامی که می توانید به تنهایی انجام دهید این است که وضعیت خود را مشاهده کنید ، به احساسات خود توجه کنید و آنها را نامگذاری کنید.

در مرحله بعد ، وقتی این مهارت را در طول زمان تسلط پیدا کردید ، می توانید مشاهده کنید که این یا آن احساس / احساس را با چه موقعیت ها و افرادی مرتبط می کنید.

سپس مهم است که از خود بپرسید: "چگونه می توانم این را درک کنم؟ همه اینها برای من چه معنایی دارد؟"

س nextال بعدی که به شما در درک نیازهای شما کمک می کند: "در این شرایط چه چیزی را دوست دارم؟"

بنابراین ، ما نیاز را پیدا می کنیم.

اکنون باید راهی را بیابیم که بتوانیم رضایت او را جلب کنیم.

بنابراین ، س nextال بعدی این است: "چه کاری می توانم برای این کار انجام دهم؟ چه قدم کوچکی ، که می توانم انجام دهم ، می توانم برای این کار بردارم؟ ".

در اینجا ، مانند س questionsالات قبلی ، ممکن است مشکلاتی بوجود آید.

ما ممکن است باورهایی داشته باشیم که مانع از برداشتن این قدم شود.

یا ما ترس ها و نگرانی هایی داریم که ممکن است طرف مقابل آنها را کاملاً متفاوت از آنچه ما دوست داریم درک کرده و واکنش نشان دهد.

شاید باورها و ترس های ما به ما کمک کند.

اما شاید این باورها و ترس ها زمانی برای ما مفید بودند ، اما اکنون می توانند تا حد زیادی در رسیدن به خواسته ما دخالت کنند.

سپس یافتن این باورها و ترس ها برای بررسی میزان مفید بودن آنها در زندگی امروز مهم است.

علاوه بر این ، ممکن است راه هایی برای برآوردن نیاز نبینیم.

یا روشهایی که می شناسیم و استفاده می کنیم ما را به نتیجه دلخواه نمی رساند.

یا ممکن است شکلی که ما در آن نیاز را برآورده می کنیم مناسب نباشد.

برای مثال ، دختری از دوست پسرش می خواهد توجه کند.

و متوجه نمی شود ، او عصبانی می شود.

و عصبانیت خود را ابراز می کند ، ادعا می کند و شریک را به بی احتیاطی متهم می کند.

و به جای جلب توجه خیرخواهانه او ، او را مجبور می کند به او ضربه بزند.

یا اینکه دارد از او دور می شود.

آن ها حتی اگر نیاز به درستی تشخیص داده شود و برای برآوردن آن گامی برداشته شود ، این مرحله بی نتیجه است ، رضایت مطلوب را به ارمغان نمی آورد.

سپس مهم است که به دنبال چنین روشی باشید ، چنین شکلی که نتیجه مطلوب را ارائه دهد.

بنابراین ، اگر خشم تشخیص داده شود و نیاز به توجه در پشت آن باشد ، خوب است که به دنبال تجدید نظر باشید که به چه شکلی به دختر کمک کند تا نیاز خود را برآورده کند.

به عنوان مثال ، می توانید موارد زیر را بیان کنید: "وقتی به من توجه نمی کنید ، به من نگویید که من را دوست دارید ، در این صورت احساس بدی به من دست می دهد. توجه شما برای من مهم است. اگر از من خوشتان می آید ، خوشحال می شوم اگر می توانید هر از گاهی ، وقتی متوجه آن می شوید ، آن را به من بگویید. " البته این یک واقعیت نیست که یک مرد جوان بلافاصله شروع به انجام خواسته دختر کند. اما این دختر فرصتی دارد تا شنیده شود و توجه خود را جلب کند. هنگامی که او ادعا و اتهام می زند ، پس شانس شنیده شدن عموماً به صفر می رسد.

بنابراین ، تجزیه و تحلیل احساسات ما به ما کمک می کند تا نیازهای خود را درک کرده و راه هایی برای ارضای آنها بیابیم.

در مرحله بعد ، ما اقداماتی را برای برآوردن این نیازها انجام می دهیم.

و برداشتن گام های کوچک بسیار مهم است.

سعی کنید ببینید آیا این عمل برای برآوردن این نیاز مناسب است یا خیر؟ ما این کار را کردیم ، به خودمان گوش دادیم.

ما واکنش دیگری را دیدیم.

این تجربه را هضم کرد

در نتیجه چه اتفاقی افتاد؟

آیا از این امر راضی هستیم یا اینکه سعی کنیم چیزی متفاوت را امتحان کنیم مهم است؟

و اگر راه رفتن به تنهایی دشوار است ، روانشناسان در این زمینه کمک می کنند.

و وقتی این مهارتها را به همراه یک روانشناس تسلط پیدا کردید ، می توانید آنها را به تنهایی توسعه دهید.

و بنابراین ، بهتر است خودتان را بفهمید ، سعی کنید به آنچه برای شما مناسب نیست و با آن مخالف هستید ، "نه" بگویید.

یا بتوانید از خود دفاع کنید و در این زمینه احترام زیادی برای خود احساس کنید.

و احساس غرور از این واقعیت که معلوم شد در زندگی شما تسلط و تحقق یافته است.

و سپس نیازی نیست که علامت در زندگی شما وجود داشته باشد ، زیرا شما یاد گرفته اید که نیازهای خود را مستقیماً برآورده کنید ، و نه از طریق علامت.

برای شما در این سفر هیجان انگیز و جالب شناخت خود آرزوی موفقیت می کنم!

و اگر به کمک نیاز دارید ، خوشحال می شوم در این مورد به شما کمک کنم!

توصیه شده: