من به خاطر او به شما آمدم

فهرست مطالب:

تصویری: من به خاطر او به شما آمدم

تصویری: من به خاطر او به شما آمدم
تصویری: آهنگ زیبای تاجیکی مره دیوانه کردی_نمی‌شوم یارت 2024, آوریل
من به خاطر او به شما آمدم
من به خاطر او به شما آمدم
Anonim

او می خواهد من وزن کم کنم. وقتی مرا نگاه می کند او را گاو چاق می نامد و صورت می گیرد.

او می خواهد من سکسی باشم و مرا متهم می کند که او را به عنوان یک زن تبدیل نکرده ام.

او می خواهد دوستانش مرا دوست داشته باشند و در حضور آنها به من توهین می کند یا مرا مسخره می کند.

او می خواهد من عاقل تر شوم ، او می گوید من فقط پارچه و گلدان در سر دارم.

او می خواهد من ارگاسم واژینال داشته باشم ، در غیر این صورت ، او می گوید ، من پست تر هستم …

… و به همین دلیل به دیدار شما آمدم. به طور کلی ، این او است که می خواهد من تغییر کنم و به همین دلیل او مرا به روانشناس فرستاد. من خودم قطعاً به شما نمی آیم!"

من گوش می دهم و آرام آرام دیوانه می شوم. سپس من یک سوال بی گناه می پرسم:

و چرا به آن نیاز دارید؟ کاهش وزن ، تبدیل شدن به یک سمبل جنسی ، هوشمند-خروجی مثبت؟ اگر این کار را برای او انجام ندهید چطور؟

و اینجاست که مهمترین چیز در تکنیک اولیه شروع می شود: تمرکز بر مشکل.

فکر می کنید بیماران من به من چه می گویند؟

من پاسخهای زیادی را در سه گروه ترکیب کرده ام:

"اگر نکنم ، پس …"

  • "او از من ناامید خواهد شد - او دیگری را پیدا خواهد کرد - او مرا ترک خواهد کرد!" در این مورد ، "نقطه درد" FEAR است.
  • "من برای او به اندازه کافی خوب نیستم. من خودم را دوست ندارم. من چاق هستم-احمق-غیر جنسی و غیره. " در اینجا خود ارزیابی "درد می کند".
  • "من انتظارات وی را برآورده نمی کنم ، اما باید! متاسفم! " و دردناک اینجا احساس گناه است.

بعد از آن س anotherال دیگری می پرسم:

آیا می خواهید ترس ها / احساس گناه را از بین ببرید / عزت نفس خود را بالا ببرید؟

اساساً ، واکنش در محدوده شادی "بله ، بسیار !!!" به سوال ترسناک "و چو ، آیا این امکان پذیر است؟"

خوب ، بگذارید ادامه دهیم. من می پرسم:

وقتی با شما کار می کنیم و ترس ها ، احساس گناه را "برطرف" می کنیم و عزت نفس را بالا می بریم ، چه چیزی در زندگی شما تغییر خواهد کرد؟

و در اینجا "نظرات دانشمندان" به دو گروه تقسیم می شود.

  • "نه ، من نمی خواهم چیزی را تغییر دهم ، کاری کنم که من آنطور که شوهر / دوست پسرم از من می خواهد باشم." به عنوان یک قاعده ، دختران این گروه به سرعت "ادغام" می شوند و از میدان دید من ناپدید می شوند.
  • "بله ، من آماده تغییر هستم. اما رابطه چطور؟ من طلاق / جدایی نمی خواهم! من او را دوست دارم / دلم برایش تنگ شده است / ما فرزندان داریم / رهن / مشاغل مشترک و غیره."

در اینجا صادقانه پاسخ می دهم ، تقریباً زیر: هیچ کس در حال حاضر شما را مجبور به طلاق نمی کند.

من به عنوان یک روان درمانگر حق ندارم به شما توصیه ای کنم!

تا به امروز ، رابطه شما بر اساس ترس-احساس گناه-عزت نفس پایین است ، نیازی به پاره کردن چیزی "با گوشت" نیست ، زیرا مطمئناً چیز مثبتی وجود دارد که شما را در کنار هم نگه می دارد ، در غیر این صورت برای یک فرار فرار می کردید. مدت طولانی بدون کمک من

اما ، در حین کار ما با شما ، شما به تدریج از این اجزای روان رنجور زندگی خود جدا می شوید ، می توانید تصمیم بگیرید که آیا با هم خواهید بود یا نه.

اگر شوهر / دوست پسر شما فقط به شما احتیاج داشت تا بتواند خود را با هزینه شما ادعا کند و شما را دستکاری کند و نمی خواهد روابط جدیدی را ایجاد کند ، بدون پشیمانی از هم جدا می شوید.

اما ، اگر او واقعاً شما را دوست دارد و علاقه مند است که با شما خوشبخت زندگی کند ، تغییرات و ارزشها و مرزهای شما را می پذیرد و رابطه شما به سطح جدیدی ارتقا می یابد.

توصیه شده: