چرا بچه من اینجوریه؟

فهرست مطالب:

تصویری: چرا بچه من اینجوریه؟

تصویری: چرا بچه من اینجوریه؟
تصویری: ری اکشن به بزرگترین یوتیوبر فری فایر جهان / چرا بازیش اینجوریه ؟😂 2024, ممکن است
چرا بچه من اینجوریه؟
چرا بچه من اینجوریه؟
Anonim

"چرا کودک اینگونه رفتار می کند؟"

گاهی اوقات والدین آماده اند تا حقیقت را بشنوند و به درون خود نگاه کنند تا دلایل واقعی این یا آن رفتار دختر یا پسر خود را درک کنند.

مثال 1

مادر و پدر نمونه ای از افراد مدرن هستند. زن پشت شانه هایش 6 تشکیلات: از پزشکی تا آموزشی. درست است ، او یک بار کار نمی کرد - زیرا او همیشه در جریان دانش بود. با این وجود ، او در مبانی حسابداری مسلط است ، رانندگی با تراکتور را می داند (بله ، بله) ، 16 ساعت در روز کار می کند ، یک دوره آموزشی دیگر را گذرانده است و از رفتار 5 پسرش که بیش فعال است بسیار تعجب می کند ، در حفظ توجه مشکل دارد ، نسبت به همسالان خود تهاجمی است.

به نظر می رسد که بقیه وقت آزاد خود را به پسرش اختصاص می دهد ، او زیاد با او می خواند ، برش می زند ، چسب می زند ، رنگ می زند ، حروف را آموزش می دهد و در یک فرآیند آموزشی فعال است. "بالاخره ، پسر باید باهوش باشد!" او با افتخار می گوید

و پسر فرق می کند.

این نیاز به یک رویکرد کاملاً مخالف دارد. با استفاده از رویکردهای آموزشی ، بلکه برای شروع ، محتوای احساسی. پذیرش داخلی

من به مادرم "یاد می دهم" متوقف شود و به زندگی خود پی ببرد.

موتور اجتماعی بودن را متوقف کنید و از این روند لذت ببرید ، نه از نتایج.

من نشان می دهم که پسر من چگونه خودش را منعکس می کند. ضد نمونه.

مثال 2

کودک 6 ساله با لکنت خفیف. مامان ، مادربزرگ و خاله ها گفتاردرمانگر و متخصص معیوب هستند. آنها در این جلسه می گویند چه طنز سرنوشتی است.

در طول مشاوره ، کودک از یکی از بستگان چیزی می خواهد (حداقل برای من قابل درک است) ، و با نقض جزئی صحبت می کند. با وجود این ، تنها یک شرط در مورد توجه ، تشویق ، بازخورد وجود دارد - "یک کلمه را بدون لکنت زبان بگویید - سپس آن را می دهم ، توجه می کنم ، با شما خواهم رفت." و بنابراین کودک می ایستد و سعی می کند بیشتر جلسه مشترک را توضیح دهد ، و خواسته های والدین و اقوام بیش از پیش حرفه ای و حرفه ای می شود.

بنابراین خانواده در سطح بالایی از تلفظ گیر کرده اند.

و من با پسری کار نمی کنم.

مثال 3

کودک 1 ، 8 ساله با درخواست مادرش: "چگونه مطمئن شویم که کودک عصبانی نمی شود ، مرا نمی زند ، می شناسد و آرام می شود ، در غیر این صورت او مدام گریه می کند و یک دقیقه آنجا را ترک نمی کند. من در خانه هستم!"

معلوم شد که مادرم در 3 ماهگی سر کار رفت.

کودک دچار اختلالات خواب شد ، پس از آن مادر ، خسته از کم خوابی پسرش و خستگی … در اتاق دیگری به خواب رفت. مامان خوب شد. پسر هنوز نرسیده است.

شغل اصلی: با مادر و پدر برای بازگرداندن اعتماد و محبت سالم.

مثال 4

درخواست از مادر و پدر: "چگونه زور آیا دوست دارم دختر بخوانم؟ "کودک 8 ساله است.

من این س askال را می پرسم: "آخرین کتابی که خود شما در ماه گذشته خواندید چه بود؟"

سکوت.

مامان این سوال را سریعتر از پدر متوجه شد. اشک. هیجان.

مرد با عصبانیت می رود: "و این چه ربطی به آن دارد؟ من نیستم بساز روزنامه هایش را بخوان!"

مثال 5

س:ال: "چگونه می توانید به فرزند خود کمک کنید تا از توالت رفتن نترسد؟" (کودک گیره شده است و مدفوع خود را حفظ می کند ، هیچ اختلال ارگانیک یافت نشد).

از شما می خواهم نحوه ارتباط والدین با کودک را نشان دهید - ما به اتاق بازی می رویم. ما اسباب بازی ها را بیرون می آوریم و یک طرح ایجاد می کنیم. من می بینم که چگونه والدین بازی و قوانین را تحمیل می کنند ، چگونه کودک مقاومت می کند ، اما به او این حق داده نمی شود که آزادانه خود را بیان کند.

من شما را به دفتر دعوت می کنم

آن را نشان می دهد.

والدین با عصبانیت کودک را مقابل او می گذارند و می پرسند: "آیا واقعاً فکر می کنید که ما به شما اجازه بازی و ابراز وجود نمی دهیم؟ واضح پاسخ دهید!"

پسر گریه می کند.

چی باید بهش بگم؟

بستن

من به والدینم نشان می دهم که آنها با یک کودک 4 ، 5 ساله چقدر خواستار و بی ادعا هستند. انگار 24 سال دارد ، کمتر از 5 سال ندارد.

من توصیه های زیادی در مورد چگونگی برطرف کردن الزامات ارائه می دهم و سپس نوزاد نیازی به مهار راست روده نخواهد داشت.

مثال 6

متخصص مغز و اعصاب والدین را به روانشناس ارجاع داد.

کودک تیک دارد - چشمک محکم می زند و چشمانش را محکم فشار می دهد. کودک 4 ساله است.

مامان یک زن آرام است ، او به موقع به ملاقات می آید ، ما داریم صحبت می کنیم.

من جزئیات تولد را هنگام ظاهر شدن کنه روشن می کنم.

کمی دیر والد دوم - پدر می آید.

در پرواز ، او از من تجربه زندگی خانوادگی ، تعداد فرزندان را می فهمد و می گوید نمی تواند با کسانی که خودشان بچه ندارند گفت و گو کند. "چه چیزی می توانند آموزش دهند؟!" پس از دریافت پاسخ ها ، لحن عصبانی خود را متوجه همسرش می کند و سرزنش می کند که تقصیر اوست که دیر می کند.

اتاق پر از تنش است.

دستم آرام تکان خورد.

بچه چگونه می تواند باشد؟

مثال 7

صدا زدن.

- سلام ، من می خواهم با پسرم قرار بگذارم. او به من گوش نمی دهد ، از خانه بیرون می رود ، زنگ نمی زند.

- بله ، لطفا … (ما در مورد یک روز و ساعتی که برای هر دوی ما مناسب است بحث می کنیم و به طور موازی در مورد یک پسر نوجوان در حالت عصیان فکر می کنیم. به طور کلی ، در مورد دوره نوجوانی). علاوه بر این ، من توضیح می دهم که "پسر" چند ساله است و آیا او موافقت می کند که به ملاقات بیاید.

- پسرم 35 ساله است …

من می گویم که در این سن یک پسر می تواند با خودش تماس بگیرد و قرار ملاقات بگذارد اگر بخواهد رابطه اش را با مادرش بهبود بخشد.

توصیه شده: