2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مفهوم (از لات. Conceptio "سیستم درک"):
- مجموعه ای از دیدگاه ها در مورد چیزی که مربوط به یکدیگر است و یک سیستم به هم پیوسته را تشکیل می دهد.
- روش خاصی برای درک ، تفسیر هر پدیده ؛ دیدگاه اصلی ، ایده راهنمای پوشش آنها ؛
سیستم دیدگاه ها در مورد پدیده ها - در جهان ، طبیعت ، جامعه ؛
- یک سیستم از راه های حل مشکل ؛
- روشی برای درک ، تشخیص و تفسیر هر پدیده ، ایجاد ملاحظات و نتیجه گیری های ذاتی فقط برای آن.
سیستم مفاهیم تصویری از جهان را تشکیل می دهد که نشان دهنده درک فرد از واقعیت است. یک فرد نه چندان در جهان اشیاء و اشیاء زندگی می کند که در جهان مفاهیم ایجاد شده توسط او برای نیازهای فکری ، معنوی و اجتماعی خود.
این مفهوم نه تنها مجموعه ای از ویژگی های یک شی را بیان می کند ، بلکه آن ایده ها ، دانش ، ارتباطات ، تجربیات مرتبط با آن را نیز بیان می کند. به عنوان مثال: با دیدن یک میز ، ما با معنایی روبرو می شویم - میز یک مبلمان است ، می تواند یک اتاق ناهار خوری ، یک میز قهوه خوری و غیره باشد. این مفهوم مفهوم گسترده تری را ارائه می دهد: میز جامد است ، میز خوراکی نیست ، میز خطرناک نیست و غیره.
که ادراک مفهومی شامل مفاهیم فردی است که در شبکه گسترده ای از روابط گنجانده شده است. ایجاد ارتباط بین مفاهیم یک فرایند خودکار است. در نتیجه ، مجبور نیستیم سعی کنیم میز را بخوریم تا بفهمیم این غذا قابل خوردن نیست.
این مفهوم از نظر احساسی بیانگر است. به عنوان مثال: مفهوم سازی یک میز می تواند تجربیات نوستالژیک دوران کودکی را با صرف شام در خانه والدین برانگیزد.
نقش اصلی مفاهیم در زندگی ذهنی ما تعیین کننده آنهاست استراتژی عمل.
و اگر از یک سو ، مفهوم سازی مکانیسم سازگاری مهمی است که به انسان اجازه می دهد بر کره زمین تسلط داشته باشد ، از سوی دیگر ، ما در دام مفهوم سازی می افتیم.
دخالت ما در مفاهیم موقعیت های خاص باعث می شود که ما به شیوه خاصی واکنش نشان دهیم ، گاهی اوقات نه سازگارانه و سخت. و می تواند دردناک باشد. ما می ترسیم ، غمگین می شویم ، تحت تأثیر مفاهیم خود دچار یأس می شویم. آنها توسط ما به عنوان بخشی از واقعیت ، به عنوان دانش عینی ، به عنوان حقیقت درک می شوند. ولی! هر مفهومی فقط یک فرضیه است ، با درجات مختلف احتمال مربوط به واقعیت یا رویدادهای پیش بینی شده. و این به هیچ وجه خود واقعیت نیست.
اما اگر مفاهیم ترسناک ، ظالمانه و کشنده ای نداشته باشیم ، چگونه رفتار خواهیم کرد؟ کودکان خردسال حتی اگر شرایط وجود آنها غیرقابل تحمل باشد خودکشی نمی کنند. آنها به زندگی خود ادامه می دهند و افکار خودکشی ندارند زیرا هنوز مفهوم مرگ را ندارند.
برخلاف تصور مفهومی از واقعیت ، ادراک غیر مفهومی بار سنگین مفاهیمی مانند "بی پول ماندن" ، "تحقیر شدن" ، "تنها ماندن" ، "کتک خوردن" ، "طرد شدن" را بر دوش می کشد.
ادراک غیر مفهومی فرصتی را برای خروج از چرخه عادی پاسخ به موقعیتهایی فراهم می کند که ما را به سمت تجربیات منفی سوق می دهد.
با انداختن عینک مفهومیت ، این فرصت را داریم که به پدیده ها ، خود و جهان نگاه کنیم ، با نگاهی خالص ، مانند این که کودک به اشیاء و اشیاء نگاه می کند ، آنها را می شناسد ، بدون این که به هر گونه مفهوم ذهنی ، به هیچ قواعد و ارزیابی قائل شود.
در واقع ، علت واکنش هراسی یا افسردگی ، توانایی فرد در گنجاندن در سیستم مفاهیم و روابط است ، یعنی مفهوم سازی شده ما باید یاد بگیریم که درک عینی را از نحوه معنا بخشیدن به شیئی که مشاهده می کنیم یا موقعیتی که در حال تجربه آن هستیم ، جدا کنیم.
توصیه شده:
تحریف ادراک ما تحت تأثیر تجربه گذشته. پدیده انتقال و ضد انتقال
پدیده انتقال که توسط زیگمنود فروید توصیف شده است یکی از اکتشافات اصلی در روانکاوی و تمرینات روان درمانی است. به گفته کارل گوستاو یونگ ، "انتقال آلفا و امگا درمان است". این پدیده شامل این واقعیت است که احساسات ، انتظارات ، رفتار و سایر ویژگیهای روابط با شخصیتهای مهم گذشته به دیگر افراد در حال حاضر منتقل می شود (پیش بینی می شود).
اختلالات احساس و ادراک. تئوری
اساس شناخت حسی به دست آوردن اطلاعات عینی در مورد جهان اطراف و وضعیت داخلی بدن انسان از طریق کار تجزیه و تحلیل - بصری ، شنوایی ، چشایی ، بویایی ، لامسه و حس عمقی است. با این حال ، تجزیه و تحلیلگران به ما اجازه می دهند تا احساساتی را که در دسترس ما است (گرما ، سرما ، رنگ ، شکل ، اندازه ، کیفیت سطح ، شدت ، طعم و بوی) فقط در مورد ویژگی های خاص یک جسم به دست آوریم.
رهبری و رهبری: تجزیه و تحلیل مفهومی تطبیقی
از زمان های قدیم تا قرن بیستم ، رهبری منحصراً در چارچوب موقعیت حاکم مورد توجه قرار می گرفت. اولین تلاش ها برای مطالعه رهبری را می توان در رساله هایی مانند: "Arthashastra" ، تهیه شده توسط مشاور - براهمانا Kautilya ، "هنر جنگ"
زنانگی ، ظرافت ادراک جهان
من اغلب گلایه های زیادی از دختران می شنوم: "اینکه من اینطور نیستم" ، "به من آموزش ندادند" ، "من مثال نداشتم ، مادرم زن نبود" ، "من در بین مردان بزرگ شدم" ، " پنهان کردن زنانگی ایمن تر بود "، من می توانم این لیست را تا صبح ادامه دهم و در هر عبارت خودم را ببینم ، اما بعد چه؟ پس چه بود ، آنها آن را آموزش ندادند؟ در تمام زندگی خود می توانیم به دنبال مقصر باشیم و با بنرهایی فریاد بزنیم که چه چیزی را به ما بدهکار است.
من می خواهم یک روانشناس کامل باشم. چه مفهومی داره؟
وقتی تمرین روانی خود را تازه شروع کردم ، بسیار نگران بودم که جلساتم شکست نخورد. من جلساتی را که در آنها نمی توانستم به مشتری "خوب" کنم یا "کمک" کنم ، شکست خوردم. به نظرم رسید که همه چیز باید به طور کامل انجام شود و تنها در این صورت است که می توانم دست به کار شوم.