2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
الزامات یک زن در جامعه مدرن بسیار زیاد است. ما می توانیم چنین پدیده ای را به عنوان کارکرد بیش از حد مشاهده کنیم - هنگامی که یک زن هم مادر است و هم همسر ، و هم کارمند موفقی است و هم خانه دار خوبی … این تا حدی ناشی از قرارداد جنسیتی اجتماعی است که از آن زمان در کشور ما به اجرا درآمد. نیمه اول قرن بیستم - قرارداد "مادر شاغل". طبق این "قرارداد" ، یک زن باید مادری و کار کامل را 40 ساعت در هفته به نفع وطن خود ترکیب کند. رویدادهای تاریخی (به ویژه ، جنگ جهانی دوم و سالهای پس از جنگ) به این امر کمک کردند - لازم بود نرخ تولد و اقتصاد ملی افزایش یابد ، و همه اینها در همان زمان ، با فقدان آشکار مردان در جبهه های جنگ کشته شد و همچنین توسط سیستم سیاسی نابود شد …
قانون انگلی (این را به خاطر دارید؟) در سال 1991 لغو شد. در حال حاضر به مدت 25 سال ، هر شخصی در کشور ما نمی تواند کار کند و مایل به کار نیست ، و از طرف دولت هیچ گونه آزار و اذیتی بر او اعمال نخواهد شد. با این حال ، در اوایل دهه 90 ، چنین وضعیت اقتصادی و سیاسی ایجاد شد به طوری که زنان اغلب ، برای انعطاف پذیری بیشتر و تندتر برای زنده ماندن در هر شرایطی ، برای دو نفر کار می کردند - هم برای خود و هم برای شوهر که قادر به سازگاری با سیستم بازار نبود (خوب این دوره در فیلم 1997 شاهزاده خانم روی لوبیا نشان داده شده است). علاوه بر این ، اقتصاد جدید چشم اندازهای شغلی فوق العاده ای را برای زنان باز کرد - شرکت های خارجی وارد بازار روسیه شدند ، بانک ها و شرکت های تجاری ایجاد شد که در آنها کار زنان کاملاً مورد تقاضا بود و از حقوق خوبی برخوردار بود.
بنابراین ، اگرچه از نظر قانونی یک زن می توانست کار خود را متوقف کند ، اما در واقع تعداد کمی از افراد به "زنان خانگی" مراجعه می کردند.
در حال حاضر ، به هر طریقی ، قرارداد اجتماعی "مادر شاغل" هنوز حفظ شده است. نگاهی به اطراف بیندازید - مطمئناً خواهید دید که اکثر زنان اطراف شما به کار و تربیت فرزندان خود ادامه می دهند. البته ، بدیهی است که گروه نسبتاً بزرگی از زنان پدید آمده اند که برای بچه دار شدن عجله ای ندارند و ترجیح می دهند زمان کافی را به حرفه خود و تشکیل "بالشتک ایمنی" مالی اختصاص دهند. اولین فرزندان اغلب زمانی متولد می شوند که مادر در حال حاضر به شدت بالای 30 سال سن داشته باشد و این دیگر "غیر طبیعی" تلقی نمی شود. یعنی ، غیر مادرانی که به شدت کار می کنند وجود دارند که با گذشت زمان ممکن است مادرانی غیر شاغل شوند. همچنین ، جریانهای بدون کودک ("عاری از کودکان") ، و حتی سر کودک ("چاشنی") قابل توجه بود.
علاوه بر زنان شاغل و زنان بدون فرزند ، لایه قابل توجهی از مادران غیر شاغل وجود دارد. اینها خانواده های بزرگی هستند که از شیوه زندگی مردسالارانه "سنتی" حمایت می کنند - در این مورد ، زن به سادگی وقت کار ندارد - او به عنوان مادر کار می کند. و خانواده هایی که یک یا دو فرزند دارند ، اما والدین ، و مادر به طور خاص ، "سرمایه انسانی" خود را فعالانه تشکیل می دهند - تا حد امکان به شدت آموزش می دهد ، آموزش می دهد ، سرمایه گذاری می کند تا کودکان بتوانند به لطف سطح بالای تحصیلات در زندگی موفق شوند. و هوش هیجانی
شاخه دیگر مادران کارآفرین یا مادران خود اشتغال هستند. از یک سو ، آنها در زندگی اقتصادی خانواده شرکت می کنند ، از سوی دیگر ، آنها به طور مستقل شدت کار خود را تنظیم می کنند ، در حالی که امکان تماس نزدیکتر با کودکان را حفظ می کنند.
به این معنی که ما می توانیم ببینیم که قرارداد "مادر شاغل" ، با وجود این که هنوز قرارداد اصلی جنسیتی است ، در حال حاضر با گزینه های دیگری برای رفتار زنان قابل قبول برای جامعه تکمیل شده است.
یکی از پدیده های جالبی که زنان مدرن با آن روبرو هستند ، تقاضای "لذت بردن" است. جامعه ای که توسط رسانه ها ، دوست دختران و همکاران نمایندگی می شود ، از یک زن انتظار دارد که علاوه بر "بدهی به خانواده" یا "به جامعه" ، باید "بدهی به خود" را نیز بازپرداخت کند.طبق نظر جامعه مدرن ، لذت طلبی زن باید در مراقبت از خود (برای دوست داشتنی خود ، و نه برای جذاب بودن و ازدواج موفق) ، در حضور سرگرمی های مختلف "زن" (نقاشی با روغن ، حضور در رقص یا آواز) ظاهر شود. کلاسها ، گلدوزی و غیره) ، به موقع برای خود و ارتباطات زنانه (زمانی که "کل جهان منتظر خواهد ماند").
از یک طرف ، من شخصاً ایده لذت بردن از زندگی را دوست دارم ، و هر لحظه از زندگی را با لذت زندگی می کنم. من آماده هستم شعار "مادر خوشحال است - همه خوشحال هستند" را بر روی تخت من آویزان کنم. از سوی دیگر ، در کارم با مشکلات جدی روبرو می شوم که ایده های لذت گرایی زنانه را به وجود می آورد. وقتی "من می توانم از زندگی لذت ببرم" به "من باید از زندگی لذت ببرم" تبدیل شد ، برخی از زنان دچار حماقت شدند. آنها باید وظیفه تعیین شده توسط جامعه را در شرایطی انجام دهند که نه همیشه و نه همه چنین فرصتی را دارند. و وظیفه ای که از طرف جامعه محول شده و انجام نشده مانند یک خار نشسته است. "من برای لذت ساخته شده ام - پس چرا من لذت نمی برم؟ ظاهراً مشکلی با من وجود دارد. " بنابراین ، یک ایده عالی به عامل دیگری از فشار اجتماعی تبدیل می شود ، اما از نوع جدیدی است. اگر قبلاً "من 25 ساله هستم ، اما هنوز ازدواج نکرده ام" ، اکنون اغلب گفته می شود "من 25 ساله هستم و هیچ سرگرمی ندارم". عدم وجود هرگونه شغل "زن" در زرادخانه ، زن را تا حدودی پست تر می کند.
لذت طلبی اجباری زنان چه پیامدهایی دارد؟
- اول ، به طرز عجیبی ، کاهش سطح رضایت از زندگی است (من آنچه را که همه دارند ندارند)
- ثانیاً ، این شکل گیری عقده حقارت است (من قادر به توانایی دیگران نیستم)
- سوم ، احساس گناه (من آنچه را که باید احساس کنم احساس نمی کنم ، آنچه را که از من انتظار می رود انجام نمی دهم)
شاید این بسیار غم انگیز و غیر خوش بینانه باشد ، اما من دوست دارم دخترانی که به دلیل شرایط ، در حال حاضر مانند "زنان دهقان" زندگی می کنند (یعنی به معنای واقعی کلمه در شرایط سخت اقتصادی زنده می مانند ، کار می کنند و به طور مستقل خود و فرزندان خود را با فرزندان خود تأمین می کنند. کار خود) ، دیگر خود را ملزم به گذراندن اوقات فراغت نمی دانند ، مانند "زنان نجیب" که در شرایط اقتصادی ملایم تری هستند - در یک ازدواج موفق مالی ، یا هنوز فرزندی ندارند ، و بنابراین می توانند همه را خرج کنند منابع آنها در مورد "خود ، عزیزان" است.
زنان نیازی به سرگرمی ندارند ، هیچ قانونی وجود ندارد که ما را ملزم به کار در چنین شغلی کند که لذت مستمر را به ارمغان می آورد. گاهی اوقات شغل فقط راهی برای به دست آوردن وسایل زندگی است. بله ، ما می توانیم از خود مراقبت کنیم ، خوش بگذرانیم و استراحت کنیم ، اما در حد توانایی های واقعی خود و همچنین توانایی های خانواده مان.
اجازه ندهید خواسته های لذت طلبی زنانه ، که جامعه مدرن از طریق رسانه های اجتماعی ، تلویزیون و سایر کانال های ارتباطی به ما ارائه می دهد ، با نیازها و نیازهای شخصی شما مغایرت داشته باشد.
توصیه شده:
رنج بردن عاشق شرکت یا عوامل تراپتیک روان درمانی گروهی
روان درمانی گروهی مشابه و در عین حال متفاوت از روان درمانی فردی است. تفاوتها در درجه اول به تعداد شرکت کنندگان مربوط می شود ، در فرد - این دو شرکت کننده هستند ، و در گروه - 5-15 نفر. این افزایش تعداد شرکت کنندگان بیش از گسترش روان درمانی فردی به طور همزمان به چندین نفر است.
هرچه لذت زندگی بیشتر باشد ، لذت زندگی نیز کمتر است. پارادوکس چیست؟
آیا توجه کرده اید که چقدر در زندگی به لذت های خاصی اختصاص می دهید؟ در میان انواع لذت های زمان ما ، می توان موارد زیر را لیست کرد ، که ما به معنای واقعی کلمه به آن دچار می شویم و متوجه نمی شویم که چقدر از وقت ما را می گیرند - تماشای تلویزیون ، برنامه های تلویزیونی ، اخبار ، آویختن در فیس بوک ، VK ، غیر خواندن در اینترنت ، سریال های تلویزیونی و تماشای آنها یا تلویزیون را متوقف کنید.
روانگردان ها علل روانی بیماریها و راههای از بین بردن آنها با هیپنوتیزم
روانگردان ها علل روانی بیماریها و راههای از بین بردن آنها من سعی خواهم کرد که نحوه عملکرد روان پریشی را به شیوه ای در دسترس توضیح دهم. من به شما توصیه می کنم یک آزمایش ساده انجام دهید. کبریت روشن کنید و به آرامی شروع به آوردن آن به کف دست کنید.
بوی درد شما چگونه است یا دو روش فوق العاده برای از بین بردن درد در 5 دقیقه
گاهی معجزات غیرقابل توصیفی در تمرین روانشناسی اتفاق می افتد. یکی از معجزات روانی را به شما توجه می کنم. پروفسور نیکولای دیمیتریویچ لیند در کار عملی خود روش بوی خیالی را در دهه 90 قرن گذشته توسعه داد. در ابتدا ، از این تکنیک برای تسکین درد قلب یا به عبارت بهتر علائم نورالژی بین دنده ای استفاده شد.
شرط بندی یا شرط بندی نکردن؟
بافته شده از ایمان و شک زندگی ما یک پارچه شبح است. نیکولای ناوموف. این مقاله برای کسانی است که به صورت فلکی علاقه دارند ، عضوی از آنها بوده اند یا فقط در حال برنامه ریزی هستند. یا دقیقتر ، برای کسانی که در مشارکت در آنها مشکوک هستند … هنگامی که سرسختانه وارد موضوع صورت فلکی می شدم ، من به طور دوره ای با خودم روبرو می شدم ، و سپس از طرف مشتریان با س questionsالاتی در مورد اینکه آیا لازم است … ، آیا ارزشش را دارد … ، آیا ممکن است … ، آیا این خطرناک نیست … (و دیگر "