درباره قالب بندی جنسیتی

تصویری: درباره قالب بندی جنسیتی

تصویری: درباره قالب بندی جنسیتی
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, ممکن است
درباره قالب بندی جنسیتی
درباره قالب بندی جنسیتی
Anonim

یک زن جوان ، 7 ماهه باردار ، در مطب من گریه می کند: "او گفت که زن و مرد برابر هستند و بنابراین هیچ دلیلی نمی بیند که من باید از من تغذیه کنم و از من حمایت کنم. مشتری ادامه داد: "من بسیار شرمنده بودم که این موضوع را مطرح کنم ، و اکنون من نیز مقصر این واقعیت هستم که ما دچار اختلاف شدیم ، زیرا او اساساً درست می گوید ، ما برابر هستیم و هیچ کس به هیچ کس بدهکار نیست."

بعضی اوقات ، در مورد سایر موارد ، فکر می کردم ، تصمیم گرفتم که یک یادداشت در fb بنویسم و به مشتری توضیح دادم که چنین حملاتی اغلب توسط کسانی که "نباید" انجام می دهند ، اما کسانی که نمی توانند یا نمی خواهند حدس می زنند (بازندگان یا انگل ها) آنها نمی توانند درآمد کسب کنند ، شغل پیدا کنند ، مسئولیت بپذیرند. برای آنها راحت تر است که فکر کنند نباید مراقبت کنند ، پشتیبان باشند ، ازدواج کنند ، با کودکان بازی کنند و شام بپزند … و به جای یک جمله ساده و صادقانه "نمی خواهم فشار بیاورم" ، از " من نباید کاری کنم."

اما نکته غم انگیز و خطرناک این است که چنین دستکاری ها و جایگزینی مفاهیم در جمعیت گسترش می یابد ، باعث سردرگمی و تغییر آگاهی در مقیاس جهانی ، ایجاد قوانین و ارزش های جدید می شود.

کجا می رویم رفقا؟! و آیا ما با آنها موافقیم - بیایید بحث کنیم)

بنابراین.

امروزه دیگر شیک نیست و حتی به نوعی ناشایست است که زنان را "جنس ضعیف تر" نامید. و بیشتر و بیشتر مردان از ادعای "ناعادلانه" به عنوان جنسیت قوی غصه می خورند و ناله می کنند. خوب ، صادقانه بگویم …

به طور فزاینده ای می توان شکایاتی را در مورد این واقعیت که مردان در حال فروپاشی هستند ، و زنان لعنتی دارند ، شنید. مردان از زن "شما یک مرد هستید - باید" مریض هستند و زنان از نوعی نیاز اجباری به بتمن با عملکرد زایمان خسته می شوند.

در همان زمان ، مردان شکایت می کنند که زنان دیگر آنها نیستند. و زنان از جایی که تجلی مردانه به مثبت ترین معنا رفته است ، خشمگین هستند.

همه اینها باعث ایجاد ایده ها و گمانه زنی های جدیدی در مورد توزیع وظایف ، عملکردها و قابلیت های مردان و زنان در جهان مدرن می شود.

من معتقدم که این موضوع حاد و مهم است ، زیرا نه تنها به روابط واقعی مربوط می شود ، بلکه به مسائل تربیتی ، شکل گیری ارزش ها ، رفتارهای خاص ، ایده ها و ادعاها در روابط بین نسل جوان نیز مربوط می شود. به عبارت ساده ، xy از xy و چه کسی به چه کسی بدهکار است.

خوب ، شما را به یک بحث دیپلماتیک و جالب دعوت می کنم!)

بیایید با حقایق شروع کنیم.

در نهایت ، زنان و مردان از حقوق مساوی برخوردارند. سپاس خداوند را! این دستاورد در زمینه و زمان تاریخی مدت زیادی طول کشید و هزینه زیادی نیز پرداخت.

این برابری در حقوق باعث می شود در مورد ارزش فردی و منحصر به فرد افراد ، هر کسی که باشد ، صحبت شود. احساسات ، افکار ، خواسته ها ، نیازها - اینها چیزهایی هستند که بدون وابستگی به جنسیت به همان اندازه ارزش دارند.

اما مردان و زنان یکسان نیستند. در غرایز آنها ، فیزیولوژی ، روانشناسی ، انرژی ، سرنوشت. و در اصل نمی توان علامت مساوی بین آنها گذاشت.

با تمام پیشرفت ، توسعه فرهنگ و آگاهی جامعه ، مدارا و مبارزه خستگی ناپذیر آن برای عدالت ، تحریف ها حتی در نیت ها و اعمال خوب نیز رخ می دهد. با برابری ، آنها صراحتاً در آن زیاده روی کردند.

بله ، یک فرد بالغ باید خود مختار و خودکفا باشد ، بتواند خود را تغذیه کند ، غذا بپزد ، چوب خرد کند ، نحوه مراقبت از کودکان را بلد باشد و در عین حال با شریک خود وارد رابطه نشود و انگل نزند.

بله ، با توسعه سطح فرهنگ ، مردان می توانند و گاهی حتی بهتر از زنان ، از کودکان مراقبت کرده و خانه داری کنند. و زنان درآمد کسب می کنند ، کسب و کاری راه اندازی می کنند ، جراح یا محقق عالی می شوند. و باز هم خدا را شکر!

و در عین حال ، ما فقط می خواهیم یک رابطه جدی داشته باشیم تا بتوانیم به آن تکیه کنیم ، روی کمک ، حمایت و مشارکت حساب کنیم.داشتن یک پشت به همان اندازه برای یک زن مهم است ، بنابراین برای یک مرد مهم است که بداند که در مواقع ضروری شخصی قابل اعتماد و وفادار برای "تامین کارتریج" در کنار او خواهد بود.

اما اگر به سمتی بروید که در را برای خانم باز می کند ، به حمل کیسه های سنگین کمک کنید ، یک دسته گل برای یک تاریخ بیاورید - لازم نیست ، و در برخی موارد حتی خطرناک است ، زیرا ممکن است خانم آزرده خاطر شود … (شو؟ جدی می گویی؟) ، پس در نتیجه به کجا می آییم و به چه چیزی می رسیم؟ به نظر شما تحول ارزشها و نگرشها به یک جای عجیب تبدیل شده است؟

بسیاری از ما صادقانه موافقیم و فقط می خواهیم "بدون تعهد" دوست داشته باشیم؟

مشاهده این که چگونه مفاهیم حقوق و آزادی های انسان گاهی مخلوط و جایگزین می شوند ، در حالی که اصل تفاوت زن و مرد را کوچک شمرده می شود ، ناراحت کننده است. اما کسی به آن اعتقاد دارد و به آن آغشته شده است!..

رفقا ، هدیه خدا را با تخم مرغ اشتباه نگیرید!

بله ، در خانواده و روابط ما شریک هستیم - احساسات ، خواسته ها ، افکار ، ارزشهای ما به همان اندازه مهم هستند. و در حل تعارضات ، مانند ایجاد شادی در خانواده ، مسئولیت مساوی داریم.

اما "بابا مادرت نیست" ، یو-ما-یو. مرد زن نیست و برعکس. و برای این مهم است که در نظر بگیرید ، درک کنید ، تشخیص دهید ، احترام بگذارید … و اگر مغز و توانایی لذت بردن از آن وجود دارد!

در انبوهی از مردم ، اقوام ، دوستان و همکاران ، ما فقط انسان ، پسر و دختر ، والدین ، دوستان و دوست دختر ، دندانپزشک ، مهندس ، اقتصاددان و غیره هستیم. ما می توانیم در همه این نقش های اجتماعی کاملاً موفق و کامل عمل کنیم. اما فقط در زمینه یک مرد - یک زن می تواند واقعاً احساس یک زن ، مهربان ، دلسوز ، دوست داشتنی ، گرم ، آسیب پذیر و محافظت شده ، معاشقه ، بازیگوش ، مطلوب و شاد باشد ، زنانگی ، جذابیت و پتانسیل خود را نشان دهد. فقط در تعامل با زن در مرد می توان ذات زیبای مردانه خود را نشان داد.

چیزی بسیار پر جنب و جوش ، دلربا ، خوشمزه و جذاب در این واقعیت وجود دارد که زنان و مردان از جهاتی شبیه هم هستند و از جهاتی غیرقابل درک متفاوت.

برای روانشناسی یک انسان ، شناخت ، دستاورد ، تحقق ، توسعه مهم است. تفکر ، علایق و جاه طلبی های او متوجه جامعه است. با پیروزی در آنجا ، احساس خوش شانسی می کند. و آیا جالب نیست که پیروزی های خود را وقف کرده و لذت دستیابی به آنها را با معشوق خود به اشتراک بگذارید؟

برای یک زن ، ایمنی و ثبات مهم است. بر اساس آن ، او به پتانسیل و ماهیت طبیعی خود پی می برد ، راحتی و آرامش را در خانواده ایجاد می کند ، فرزندان به دنیا می آورد ، در مشاغل مورد علاقه خود مشغول و محقق می شود ، به طوری که معشوقش می تواند با افتخار بگوید "آیا دیده اید؟ مال من است!".

اگر مردی بتواند در یک زن - یک زن - یک دختر ، معشوق ، مادر بچه ها را ببیند ، او را به درستی ترین معنا درک می کند ، قدرت را تشخیص می دهد ، اعتماد می کند ، احترام می گذارد ، قدردانی می کند ، عشق می ورزد. بله ، او یک مرد قوی و قابل اعتماد را برای احتمال باروری می خواهد ، اما منطق او چه اشکالی دارد؟ یا این که بخواهید یک "فرد گمراه" و یک تنبل بخواهید درست است؟

بدون شک ، هر دو شریک ، زن و مرد ، به یک اندازه ارزشمند هستند ، به همان اندازه ارزش عشق ، درک ، پذیرش و مراقبت را دارند. اما خطوط بین رفتار و عملکردهای زن و مرد را محو نکنید.

اگر زنی برای خودش و آن مرد مجبور شود ، احساس زن بودن با مرد خاصی از بین می رود. اگر یک مرد رفتار مردانه از خود نشان ندهد - صادقانه چه تفاوتی با دختر دارد؟ وقتی یک زن مردانه است و رفتار یک مرد زنانه است ، صراحتا می گویم هیجان زده نمی شود ، انرژی و جذابیتی که همه ما می خواهیم در روابط نزدیک داشته باشیم از بین می رود.

هیچ کس به هیچ کس مدیون هیچکس نیست - دقیقاً تا لحظه ای که ما توافق کردیم که برای یکدیگر یک زن و مرد باشیم ، در مورد مشارکت و مسئولیت متقابل. درست است ، برای اینکه این متقابل سالم و م maintainثر باشد ، باید تلاش کرد.

بنابراین ، خوب است که در ابتدا دستورالعمل هایی وجود داشته باشد ، که طبیعی است ، بخواهیم و به طور متقابل به یکدیگر بدهکار باشیم. برابری جنسیتی به معنای کاهش ارزش مردانگی و زنانگی نیست. و کارها را پیچیده نکنید. هیچ چیز نمی تواند مانع از این شود که مرد در عین حال قوی و حساس باشد ، با احساسات یا اندوه گریه کند ، مدافع باشد ، مراقبت و لطافت نشان دهد.و برای یک زن - تحقق جاه طلبی های خود ، ایجاد حرفه ، مشارکت در بودجه خانواده و کانون.

شاید من آخرین موهیکانی باشم که فکر می کنند نه تنها مرد یا زن به دنیا آمدن خوب است بلکه دوست دارم یکی از آنها باشم.

ای کاش همه ما بدانیم و احساس کنیم کی هستیم. اینکه بتوانید از موهبت سرنوشت بودن مرد یا زن بودن لذت ببرید. و رابطه ای شاد با ما!)

توصیه شده: