از اسمم متنفرم

فهرست مطالب:

تصویری: از اسمم متنفرم

تصویری: از اسمم متنفرم
تصویری: فیلم ترسناک جدید(اسمت را به من بگو) ۲۰۲۱ ترسناک هیجانی |film tarsnak jadid 2021 2024, آوریل
از اسمم متنفرم
از اسمم متنفرم
Anonim

در این زمینه به ندرت پیش می آید که به اندازه تغییر نام تعصبات در روان درمانی وجود داشته باشد.

من بی اساس نخواهم بود: من نام خود را در 16 سالگی تغییر دادم ، زیرا می توانستم به طور مستقل بخش اجرایی زندگی خود را مدیریت کنم. خوشبختانه چنین فرصتی در کشور ما وجود دارد. این تغییر در زندگی من مستلزم بیش از یک پیچ خوردگی در معبد بود ، غلبه بر آن هزینه قابل توجهی برای من هزینه کرد. گفتگوهای مربوط به بیماری های روانی ، تمرکز بر چیزهای "اشتباه" و کاهش ارزش انتخاب والدینم به وفور بر من غلبه کرد.

عجیب اینکه تغییر نام من نه تنها لایه ای از آسیب های گرد و غبار را در من نشان داد ، بلکه درک ناخودآگاه اطرافیان را نیز باز کرد. این تغییر ناچیز ، به نظر من ، باعث شد برخی از افراد در زندگی من روش سه گانه تحمیل نظرات خود را روشن کنند. این افراد که از پذیرفتن انتخاب من سرباز زدند ، بسیار پیگیر بودند: آنها با اشاره به نام قدیمی من خطاب به من گفتند و ادعا کردند که من نام قدیمی ام هستم ، که کاملاً برخلاف تصور من از دوران کودکی بود.

به نظر می رسد که مطب روانشناس جایی است که در آن افرادی مانند من که خود را در دوراهی قرار می دهند و در حال گذر از یک دوره گذار در زندگی هستند ، از حداکثر حمایت و کمک در تصمیم گیری هایی که به رفاه کمک می کند ، برخوردار می شوند. با این وجود ، اکثر همکاران من ، که امروز باید در این زمینه با آنها ارتباط برقرار کنم ، تغییر نام را به عنوان چیزی غیرعادی و معیوب تلقی می کنند.

چه تعصبی در رابطه با تغییر نام در روان درمانی رایج است؟

این تغییر نام تلاشی برای جبران آن است.

یکی از همکاران داستان دوستی را که نام دوبرودار را انتخاب کرده بود با من در میان گذاشت. طبق داستان های او ، این مرد باهوش و روشن است. دوبردار یک موسیقیدان است ، به راحتی یک زبان مشترک با دیگران پیدا می کند و حرفه خود را در کمک به دیگران می داند. به محض اینکه دوستم در جلسه نظارت گروهی به دوبرودار و نقش او در زندگی او اشاره کرد ، همکاران بلافاصله برچسب دوبرودار را برچسب گذاری کردند: تلاش برای جبران کمبود توجه ، عدم اعتماد به نفس و تلاش برای برجسته شدن. از این طریق. در نظر گروه ، دوبرودار به سرعت به عنوان یک مرد سطحی و بی پروا شهرت یافت - اگرچه به گفته دوست من ، هیچ چیز نمی تواند از حقیقت دورتر باشد.

نام ما ، که حتی در عمیق ترین خواب به آن پاسخ می دهیم ، ارتباط اصلی ما با خودمان است. وقتی ما را با نام خود صدا می زنند ، چیزی در اعماق روح ما طنین انداز می شود - و این "چیزی" به عنوان عمیق ترین ماهیت ما احساس می شود.

از نظر فیزیولوژیکی ، نام ما احساس خاصی در بدن است. به محض اینکه شما را با نام صدا می زنم ، این احساس بلافاصله بوجود می آید - حسی که شما را از هر جسم دیگری در جهان جدا می کند.

شناسایی نام شما یک مکانیسم طبیعی است که در نوجوانی شتاب می گیرد. شناسایی برای اکثر مردم روی کره زمین اتفاق می افتد. از آنجایی که آنچه در یک صفحه خالی از دوران کودکی ما چاپ شده است ، در روان روانتر است ، در زندگی بعدی ارتباط خود با نام خود در سطح عمیق و ناخودآگاه رخ می دهد. هنگامی که من با مشتریان ، خانواده و دوستانم در مورد رابطه آنها با نام آنها صحبت کردم ، تقریباً هر شخصی به من پاسخ داد که هرگز به نام او فکر نمی کند و همیشه بدون قید و شرط می داند که او واسیلی است ، یا که او Sveta است.

بر خلاف مکانیسم گسترده شناسایی ، در اوایل کودکی متوجه شدم که تصویر خودم را با نامی که والدینم به من داده اند مرتبط نمی کنم. من کودکی مثبت ، کنجکاو و خلاق بودم. خلاقیت من در سرودن شعر و نثر نمایان شد. به یاد دارم که چگونه آثارم را با نام های مختلف امضا کردم: سپس آناستازیا ، سپس هلن. برای من دشوار بود که با نامی که در خانواده نامیده می شدم ادغام شود.

وقتی به مهد کودک و سپس به مدرسه آمدم ، درگیری درونی من بدتر شد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، من شرایطی را جذب کردم که شکاف را در من تشدید کرد: از یک سو ، فهمیدم که داشتن نام ثابت یک ضرورت اداری است ، و از سوی دیگر ، احساس کردم که نامگذاری زیر خطوط دیدگاه من را بی ارزش کرده است. این به من صدمه زد و به من یاد داد که به خودم اعتماد نکنم.

در همان زمان ، من احساس کردم که تصمیم من برای تغییر نام من ، که در سنین پایین پذیرفتم ، باعث آسیب و سردرگمی والدینم شد. مامان ناکافی بودن خود را در رابطه با والدین احساس می کرد: او با تمام وجود عاشق نامی بود که در بدو تولد به من داد و در ابتدا تلاشهای عمدی من را برای توضیح به دیگران دانست که این برای من بیگانه است. در اینجا من رزرو می کنم که من در یک خانواده مهربان و مهربان بزرگ شدم ، جایی که رفاه کودک همیشه در وهله اول بوده است. متعاقباً ، ما موفق شدیم با هم به توافق برسیم که ناتوانی من در شناسایی نام من هیچ ربطی به انتخاب مادرم ندارد و از همه مهمتر ، تلاشی برای مخالفت با او نبود.

من به عنوان یک رواندرمانگر - و به عنوان یک شخص - درک می کنم که تغییر نامها نسبتاً نادر است و بنابراین می تواند باعث سردرگمی و ناراحتی شود. بنابراین ، در اول شخص ، اجازه دهید نکاتی را به شما ارائه دهم که به شما کمک می کند این دوره را بدون درد پشت سر بگذارید.

اگر می خواهید نام خود را تغییر دهید چه می کنید؟

نسبت به فرآیند انتقاد کنید. از آنجا که ما در دنیایی زندگی می کنیم که تحمیل نظرات ما رایج ترین پویایی در ارتباطات است ، آماده باشید که این تغییر باعث عدم رضایت دیگران می شود.

اگر فردی به راحتی قابل پیشنهاد هستید ، منطقی است که روی اعتماد به نفس ، تعیین مرزهای سالم و تفکر انتقادی کار کنید. هیچ نظری صد در صد درست نیست فقط احساس در قلب به جداسازی دانه از کاه کمک می کند. فقط شما می دانید که چه چیزی برای شما صادق است.

نامی که ما خود را می نامیم چیزی بیش از ویژگی ای نیست که برای تعریف خود از آن استفاده می کنیم. به عبارت دیگر ، نام همان مرز شخصی است که احترام به آن برای ما ضروری است. اگر فردی در زندگی ما تمایل دارد هر چند وقت یکبار مرزهای ما را زیر پا بگذارد ، بدون اینکه به احساسات ما اهمیت بدهد ، این نشان می دهد که رابطه مخرب شده است و ارتباط با این شخص به جای آنکه ما را غنی کند و به پیشرفت ما کمک کند ، ما را از بین می برد. و مانع رشد می شود

تنها در صورتی می توانید احترام متقابل را با دیگران حفظ کنید که تصمیم بگیرید صادقانه ، مثبت و پیوسته به هر فرد سingال کننده توضیح دهید که نام جدید شما برای شما ارزشمند است و ترجیح می دهید به این ترتیب نامیده شود و نه به گونه ای دیگر. ممکن است کلمات شما چیزی شبیه این باشد:

"من درک می کنم که تغییر نام یک گام جدی در زندگی افراد است و به این واقعیت احترام می گذارم که عادت کردن با نام جدید برای شما دشوار خواهد بود. من نیز نمی توانستم در یک روز بازسازی کنم! من درک می کنم که شما به زمان نیاز خواهید داشت ، اما اگر سعی کنید نام جدید من را به خاطر بسپارید و با استفاده از آن به من مراجعه کنید ، برای من ارزشمند خواهد بود."

اگر شخصی که با او صحبت می کنید واقعاً علاقه مند به ادامه رابطه سالم با شما باشد ، به راحتی به سخنان شما توجه می کند.

مراقب باشید: اگر متوجه شدید که نیاز به تحمیل نام جدید خود به افراد دیگر ناشی از تمایل به کنترل این افراد ، اثبات چیزی به آنها یا استقرار خود در انتخاب منحصر به فرد خود است ، این دلیلی برای اختصاص زمان است به کار روانشناسی خود

اگر شخص مورد علاقه شما بخواهد نام خود را تغییر دهد چطور؟

امروزه ، در عصر انزوای فردی ، ما باید بیش از هر زمان دیگری بفهمیم که نمی توانیم - و نباید - درک خود از سلامت و ناسالم را به منظور تأیید خود به شخص دیگری تحمیل کنیم: به ویژه در مورد چنین مواردی که به طور جداگانه تعیین می شود به عنوان یک نام

به عبارت دیگر ، ما باید یاد بگیریم که در انتخاب ترجیحات دیگران به آنها احترام بگذاریم و از آنها حمایت کنیم. ناتوانی در تشخیص احساسی یا ترجیح شخص دیگر به این واقعیت منجر می شود که درگیری داخلی در این شخص ایجاد می شود: بخشی از او احساس می کند که احساسات در او وجود دارد یا می خواهد شاهد انتخاب خاصی باشد ، که برای او طبیعی است ، اما محیط این انتخاب را به او غیرعادی می کند. نتیجه تکه تکه شدن است. کودک تصمیم می گیرد که با "خود ناخوشایند" ناشناس شناخته شود و "خود راحت" را مشخص کند که نیازهای والدین و / یا مقامات دیگری را که مرد کوچک در سالهای اولیه خود با آن مواجه می شود برآورده می کند.

خطر چنین جدایی این است که فرد توانایی اعتماد به قطب نمای داخلی را از دست می دهد. به سختی می تواند احساس خود را بیان کند. مکانیسم سرکوب احساسات و عواطف برای او عادی می شود. چنین فردی با قطب نما شکسته به زندگی خود ادامه می دهد و واقعاً از خود می پرسد که چرا به مکان های اشتباه می رسد.

"من دوستت دارم حتی" پویایی مخرب ایجاد روابط در خانواده است که امروزه به طور مداوم اتفاق می افتد. عشق در مورد پذیرش کامل ماهیت واقعی طرف مقابل است - توجه: پذیرش کامل. هیچ یک از ویژگی های این شخص به عنوان شایسته یا غیرقابل قبول تلقی نمی شود. چنین نگرشی نسبت به یک معشوق به شجاعت اخلاقی فوق العاده ای احتیاج دارد ، زیرا فقط یک قهرمان واقعی می تواند آنقدر شجاع باشد که نترسد از ملاقات با معشوق خود باز شود و قلب آسیب پذیر خود را آشکار کند.

از این رو گام یک - اگر فردی در محیط شما ، از جمله خانواده شما ، تمایل به تغییر نام خود را دارد ، آن را شخصی نگیرید.

مرحله دوم - از برچسب زدن به این شخص خودداری کنید. برچسب زدن یک مکانیسم دفاعی است که ما سالها آن را تمرین کرده ایم.

تغییر نام از یک دوست عزیز که شما در برابر آن مقاومت می کنید ، بهانه ای عالی برای نگاه کردن به درون خود و کشف آسیب های خود است.

احساسات منفی که ما تجربه می کنیم وقتی شخصی که می شناسیم شروع به معرفی خود با نام دیگری می کند و از ما می خواهد که خود را به شیوه ای جدید خطاب قرار دهیم ، دیگر ما را در مورد او ، بلکه در مورد خود به ما اطلاع ندهید.

هر بار که نام جدیدی به سطح می آید ، واکنش درونی خود را پیگیری کنید. محلی سازی تظاهرات فیزیکی ناشی از نیاز به نامگذاری شخص دیگری به شیوه ای جدید.

به عنوان مثال ، ممکن است برای من ناراحت کننده باشد که شخصی که می شناسم و او را با نام کولیا می شناختم ناگهان پوزیدون می شود. من هیچ اطلاعی از زندگی این شخص ندارم ، من انگشت خود را برای پیچاندن در معبد خود می کشم و این فرض را ایجاد می کنم که کولیا از زندگی روزمره ناراضی است و خودشیفتگی او باعث می شود او در مقابل سایر کول ها و مشها برجسته شود. و البته ، من از اوج این بینش در مورد آن صحبت می کنم

این - او چه نوع پوزیدون است! - کولیا محکومیت کولیا (و اکنون پوزیدون) می تواند به این دلیل باشد که در کودکی پدر و مادرم به من می گفتند مهم نیست که چگونه سعی کردم استعداد خوانندگی را نشان دهم ، برجسته بودن بد است و شما باید متواضع و متوسط باشید. بنابراین ، من به طور خودکار توسط افرادی که شجاعت تصور این را دارند که به نوعی با بقیه متفاوت هستند - و همچنین به شیوه ای آشکار - روشن می شوم و گیر می کنم.

احتمالاً ، به عنوان قدم بعدی ، من باید کار را با فرزند درونی خود گسترش دهم و آن بخش شگفت انگیز و غیرقابل انکار قابل توجهی از خود را که در طول فرایند تربیت رد شده است بپذیرم. این کار بعداً به من کمک می کند تا ارزش خود را از دست ندهم - و در نتیجه با آرامش منحصر به فرد بودن دیگران را بپذیرم.

تغییر نام می تواند پایان یک چرخه در زندگی فرد و آغاز یک دوره جدید باشد. حکمای دوران باستان می دانستند که زندگی ما از طریق تغییر چرخه های هفت ساله ادامه می یابد. هر چرخه با تجدید بدن جسمی و روحی فرد مشخص می شود.در برخی از ادیان شرقی ، مرسوم است که در ابتدای هر مرحله جدید توسعه نامهای جدیدی را انتخاب کنید ، که اصل آنها به فرد کمک می کند تا حداکثر توانایی خود را نشان دهد.

در دنیای مدرن غربی ، پیوندی اداری با نامی که می پوشیم وجود دارد. روی گذرنامه و صورت های بانکی ظاهر می شود و تغییر نام مستلزم یکسری بارهای اداری است - سفر به خدمات اداری چیست؟ - و در وسط زندگی افراد معمولی مقالات زیادی از این دست دارند.

با این وجود ، من معتقدم که ذهن باز و هماهنگی با محیط یک ضرورت مطلق در زندگی یک فرد مدرن است. برای اینکه بتوانید به شیوه ای جدید با شخص تماس بگیرید ، نیازی به گذرنامه ندارید.

اختلاف نظر دیگری که می تواند منجر به رد تغییر نام شود ، امکان ایجاد سردرگمی است. امروز مرد ویکتور است و فردا ولگوزار است. بی اعتمادی نهفته ممکن است ایجاد شود. از این رو برچسب های غیرعادی که به چنین افرادی پاداش می دهیم.

انسانها تمایل به اشتباه دارند. اگر در تمام عمر خود را با یک نام می شناسید ، آموزش مجدد برای یک شبه غیرممکن است. با این حال ، در اینجا چند نکته در مورد چگونگی کاهش فشار و لذت بردن از بودن در کنار فردی که نام خود را تغییر داده است ، آورده شده است.:

  • وقتی فرد به شما می گوید که نام خود را تغییر داده است ، از او برای اشتراک گذاری با شما تشکر کنید. اجازه دهید شخص بداند (و شخصاً به خودتان قول صادقانه بدهید) که از این بابت خوشحال هستید و امیدوار باشید که نام جدید او آنچه را که او امیدوار است برایشان به ارمغان آورد.
  • پذیرش فوراً تغییر می تواند برای شما دشوار باشد. در صادقانه صحبت کردن با شخص دیگری هیچ چیز شرم آور وجود ندارد که احساس می کنید آموزش مجدد برای شما دشوار خواهد بود ، اما با این وجود ، او برای شما عزیز است و بنابراین اگر ناگهان اجازه خطا دهید ، نمی خواهید رابطه خود را با او قطع کنید. و نام قدیمی را بگذارید ممکن است اینطور به نظر برسد: "برای من ، تغییر نام شما به هیچ وجه بر استحکام روابط ما تأثیر نمی گذارد. من به انتخاب شما احترام می گذارم و بدون توجه به نام شما دوستت دارم ، بنابراین تمام تلاش خود را می کنم تا نام جدید شما را به خاطر بسپارم و هنگام خطاب به شما از آن استفاده کنم. اما من نگران هستم که اگر اشتباه می کنم ، شما از من ناراحت شوید و اعتماد به رابطه ما شکسته شود. در صورت لزوم اگر من را تصحیح کنید ، خوشحال می شوم."
  • اگر اشتباهی مرتکب شده اید و با صدا زدن آن شخص به نام قدیمی ، کوتاه نیامده اید ، نیازی نیست که از این طریق رویدادی ترتیب دهید. اظهاراتی مانند "Valya، Sveta - one انجیر" و "برای من ، شما برای همیشه کاتیا باقی خواهید ماند" هماهنگی رابطه شما با یک شخص را بر هم می زند و شما را از یکدیگر بیگانه می کند. چنین اظهاراتی گواهی بر ناتوانی فرد در پذیرش آن گونه که اکنون و امروز است ، با همه تنوع و کامل بودن او است. با نادرست خطاب قرار دادن شخص ، تصحیح یا تصدیق او را به عنوان یک روند طبیعی و طبیعی بپذیرید. اگر این شخص برای شما مهم است و می خواهید رابطه ای سالم با او برقرار کنید ، این واقعیت را بپذیرید که باید مراقب خود باشید و یاد بگیرید که نام شخص را به شیوه جدیدی یاد بگیرید - به هر حال ، علایق او بخشی از شما است. ، و رفاه او برای شما مهم است.
  • ناخوشایندترین کاری که می توان در رابطه با شخصی که نام خود را تغییر می دهد ، این است که نیاز به چنین تغییری در زندگی خود را بی ارزش جلوه دهیم. هر کاری که شخص انجام می دهد ، دلیلی که زمینه ساز چنین تصمیمی است برای این شخص طبیعی و ارگانیک است. هیچ کس حق ندارد آنچه را که باید احساس کند و فکر کند به دیگری تحمیل کند. غرور و تحمیل دیدگاه شما ، که اغلب در برخورد با افرادی که تصمیم آگاهانه ای برای تغییر نام خود نشان داده اند ، ظاهر می شود ، منجر به نقض گرمای رابطه می شود و شما را در برابر یکدیگر قرار می دهد. به خود قول دهید که تمام تلاش خود را برای "تغییر نام" این شخص در زندگی خود انجام خواهید داد. به عنوان مثال ، می توانید با یک آدرس آدرس در مخاطبین خود شروع کنید.

نگرشی که من آن را سالم می دانم درک این است که یک نام فقط یک نام است.نگرش مبتنی بر تحریک و مخالفت بر این اصل استوار است که نام ما با خود ما یکی است. با این حال ، امروز که با تاریخ من و افراد نزدیک من آشنا شده ام ، امیدوارم تحریک ناشی از تغییر نام در جامعه فروکش کند.

لیلیا کاردناس ، روانشناس یکپارچه ، روان درمانگر

توصیه شده: