اگر کودک به شدت بیمار است

تصویری: اگر کودک به شدت بیمار است

تصویری: اگر کودک به شدت بیمار است
تصویری: سکس با کودکان یا پدوفیل | بیماری جنسی که باعث تجاوز به کودکان میشود 2024, ممکن است
اگر کودک به شدت بیمار است
اگر کودک به شدت بیمار است
Anonim

وقتی فرزند شما 16 ساله می شود ، نفس راحتی می کشید. به نظر می رسد ، خوب ، شما می توانید بازدم کنید ، نگران نباشید و از ارتباط با یک بزرگسال جالب لذت ببرید. بالاخره می توانید به چراغ سفر بروید ، در کنسرت کاباره و راک شرکت کنید ، در غذای کنار جاده ای میان وعده بخورید و درباره یک فیلم هنری بحث کنید. شما دیگر فقط یک مادر و پسر نیستید - شما دوست هستید. شما سلیقه ای مشابه موسیقی و کتاب دارید ، او چیزی برای گفتن دارد و شما از او بیشتر از او یاد می گیرید و دائماً جنبه های جدیدی از شخصیت مرد ناآشنا و بسیار جذاب را آشکار می کند. او دارای ارتفاع 177 و 43 اندازه کفش است ، اما "m-a-am" کشیده شده ، که توسط بیس گفته می شود ، باعث می شود رهگذران به عقب برگردند.

و اکنون ، هنگامی که انتظارش را ندارید ، مشکل پیش می آید. گویی در مه ، قطعاتی از کلمات "سرطان خون حاد" ، "مرحله 4" ، "آماده باش" ، "هر لحظه می توانند بمیرند" به شعور شما می رسد. در ابتدا ، شما اعتقاد ندارید و با دهان خود هوایی را که وارد ریه ها نمی شود و در گلو یخ می زند ، می گیرید. سپس واقعاً می خواهید غش کنید ، اما نمی توانید ، زیرا بدن شما از اطاعت از شما امتناع می ورزد. سپس معنای آنچه گفته شد به شما می رسد و در وحشت شروع به تماس با دوستان و آشنایان می کنید ، شماره ها را اشتباه می گیرید و انگشت خود را روی دکمه ها نمی گیرید. و سپس سکوت وجود دارد. او در بخش بیمارستان دراز کشیده است ، در سیمهای قطره ای پیچیده شده است ، و بدن شما خم شده ، در گوشه ای نشسته است ، آه را شمارش می کند و از همه مقدسین - از خدا تا بابا نوئل - کمک می خواهد. شما آماده اید همه چیز را بدهید و فوراً فقط برای یک کلمه - "امید".

هیچ چیز در دنیا بدتر از بیماری یک کودک نیست. در واقع ، این می تواند پایان این پست باشد.

به نظر من وقتی می بینید که فرزندتان بین زندگی و مرگ تعادل دارد ، هیچ چیز مانند آن احساس خفگی درماندگی نیست. شما ، مادری که باید محافظت کنید ، نمی توانید چیزی را تغییر دهید. نه ، شما مطمئناً برای او تا پای جان مبارزه می کنید و گزینه ها را محاسبه می کنید و ساعت ها روی تلفن خود می ایستید و به دنبال بهترین پزشکان ، بهترین بیمارستان و بهترین داروها می گردید. اما تنها کاری که شما انجام می دهید این است که سعی کنید ترس خود را پنهان کنید. ترس حیوانات از این که در واقع شما هیچ چیزی را کنترل نمی کنید. شما آماده خرید تمام شمع ها در کلیساها هستید ، برای همه خدایان دعا می کنید و آماده هرگونه قربانی هستید - فقط اگر جهان فریاد شما را بشنود. اما در واقع ، تنها چیزی که می خواهید این است که آرام کنار او بنشینید ، موهای او را نوازش کنید و به تنفس او گوش دهید.

دو ساعت اول پس از خبر تشخیص ، بی سر و صدا دچار هیستریک شدم. من برای او متاسف شدم ، برای خودم متاسفم و هیچ روانشناسی نمی تواند "چرا" و "چرا" را برایم توضیح دهد. سپس مغز من روشن شد و من شروع به جستجوی گزینه ها کردم: پزشکان ، صندوق ها ، بیمارستان ها. ما خوش شانس بودیم که در یک کلینیک خوب بودیم. ما با پزشکان خوش شانس بودیم. ما با مشترکین و دوستانم خوش شانس بودیم که در ارسال مجدد و حمایت اخلاقی قاطی نکردند. ما خوش شانس هستیم - چقدر این کلمه در این شرایط مناسب است. و اکنون ، پس از تقریباً سه هفته بستری شدن در بیمارستان ، وقتی همه چیز را که "قبل" بود فراموش کردم و تصمیم گرفتم به آنچه بعد از آن اتفاق می افتد فکر نکنم ، می خواهم افکار خود را برای شما بگویم.

اگر فرزند شما بیمار است:

- از حمایت همه کسانی که فکر می کنید استفاده کنید. با دوستان ، آشنایان ، غریبه ها ، دشمنان ، غریبه ها تماس بگیرید ، سابق بپرسید ، بکوبید ، تقاضا کنید. این وظیفه مقدس شماست. شما هرگز نمی دانید چه کسی و چگونه می تواند در شرایط سخت کمک کند. کسی به شما پاسخ نمی دهد ، کسی دست های خود را با سرگردانی باز می کند و مطمئناً کسی دست خود را به سمت شما دراز می کند.

- همه چیز را بنویسید. اکنون به نظر می رسد که مطمئناً به یاد خواهید آورد. باور کنید ، در یک دقیقه حتی شماره تلفن خود را نیز به خاطر نخواهید آورد. مغز شما نمی تواند در برابر بهمن اطلاعاتی که به شما وارد می شود مقاومت کند - به آن استرس وارد نکنید.

- افراد اطراف بیشتر به سه نوع تقسیم می شوند: "پول وجود ندارد ، اما شما نگه دارید" ، "غذا را کجا بیاورید؟" و "من یک پسر می شناسم."

مودبانه متشکرم و اولین ها را فراموش کنید.آنها بد نیستند. آنها به سادگی آمادگی چنین مسئولیتی را ندارند. نوع دوم نادرترین و مورد نیاز است ، زیرا وقتی با تیشرت و شورت صورتی ، بیش از یک میلیون دلار در بیمارستان بستری هستید ، به لباس زیر تمیز و مسواک نیاز دارید. نوع سوم برای کمک به شما در ایجاد زنجیره ای از آشنایی ها بهترین است ، یکی از آنها قطعاً شما را به هدفتان می رساند. همچنین یک نوع آشنایی نادر وجود دارد که بی سر و صدا پول را به کارت شما منتقل می کند ، اما آنها در کتاب قرمز ذکر شده اند.

- آماده سوء تفاهم باشید. من عبارات "نوشابه بنوشید - همه چیز عبور می کند" ، "شما فقط باید استراحت کنید" ، "چنین بیماری وجود ندارد - سرطان - کمبود ویتامین وجود دارد" شنیدم. من فریاد های تعجب برانگیزی شنیدم "چرا با یک پسر بزرگسال می نشینید؟ بگذارید وقتی کار می کنید دراز بکشد. " آنها را ببخشید ، زیرا این افراد نمی دانند چه می کنند. آنها متوجه نمی شوند که "مرد بالغ" یک "فرش" درمانده است که نمی تواند به توالت برسد و سرش را از روی بالش بلند کند. آنها نمی دانند شنیدن قطره IV بهتر از تنفس او چه حسی دارد. آنها نمی فهمند که سرطان خون سیاره ای متفاوت است و جایی برای عادات قدیمی ندارد. آنها از این راه عبور نکرده اند و خدای نکرده آنها این تجربه را نداشته باشند.

- درباره همه چیزهایی که نمی فهمید بپرسید. شما این حق را دارید که بدانید و بفهمید چه اتفاقی برای فرزند شما می افتد و از چه نوع رفتاری برخوردار است. این وظیفه شماست که عواقب مصرف داروها و روش ها را درک کنید. بیمارستان جایی برای خجالت کشیدن نیست. اگر لحظه ای حقیقت وجود دارد ، اینجا و اکنون است.

- عصبانی نشوید و برای خود متاسف نباشید. این زندگی جدید شماست ، که شما آن را انتخاب نکرده اید. برای شما سخت ، دردناک ، سخت خواهد بود. شما از شستن صد بار در روز ، جوشاندن جوشانده ، شستن بی پایان اتاق ، بوی سفید کننده و کلمه "عقیم شدن" خسته می شوید. اما به تدریج به آن عادت خواهید کرد. به نظرم رسید که من در اینجا ، در راهروهای این بیمارستان ، در میان این افراد و بوها به دنیا آمدم. این ناامیدی نیست - این سازگاری است.

- تقاضا هیچ کس جز شما به فرزند شما احتیاج ندارد و ممکن است پزشکان و پرستاران مرا ببخشند.

- باور کن. مطمئن باشید که اطمینان دارید همه چیز درست خواهد شد. شما نه تنها خودتان باید آن را باور کنید ، بلکه فرزند خود را نیز متقاعد کنید. و اگر شما نباشید کیست؟

توصیه شده: