2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"سعی کنید خودتان را تغییر دهید ، خواهید فهمید که چقدر شانس شما برای تغییر دیگران بسیار ناچیز است."
ولتر
واضح است که وقتی همه چیز در زندگی برای آنها مناسب است و همه چیز خوب است ، به روانشناس نمی روند. و آنها هنگامی اعمال می شوند که شخصی در بن بست قرار دارد و راه مستقل برای برون رفت از مشکل نمی بیند ، هنگامی که در وضعیت دشواری قرار دارد: حالت عاطفی شدید ، ترس ، نگرانی ، استرس.
هنگامی که فرد علت دیگری از سلامت نامناسب را می بیند ، می تواند کار را متوقف کند: رئیس در محل کار ، شوهر / همسر ، مادر ، فرزند ، دوستان. سپس درخواست درمان چیزی شبیه به این است: چگونه می توانم نگرش او را نسبت به من تغییر دهم؟ یا یکی دیگر از گزینه ها ، هنگامی که والدین فرزند خود (بیشتر اوقات یک نوجوان) را نزد روانشناس می آورند و درخواست می کنند "فرزندم را طوری اصلاح کن که مثل قبل مهربان ، شیرین و از همه مهمتر اطاعت کند."
ممکن است لزوماً کودکی نباشد که اغلب دوست دارد مادرش را بیاورد تا روانشناس به مادرش "آتا تا" بگوید ، "شما نمی توانید اینقدر بد رفتار کنید." یا دوست پسر ، شوهر ، دوست دختر بیاورید تا روانشناس به آنها توضیح دهد که قرار نیست آنها اینگونه رفتار کنند. این که کسی که آنها را وارد کرده است باید مورد قدردانی ، احترام و قدردانی قرار گیرد.
خوب ، یا اگر همه این افراد "شکسته" نمی خواهند بروند ، روانشناس حداقل توضیح می دهد که چگونه با آنها رفتار کنید ، با چنین هیرودس ، به طوری که آنها بفهمند ، بفهمند چقدر اشتباه می کنند!
مهمترین چیز این است که بفهمید همه این افراد بد فقط اینطور رفتار نمی کنند ، اگر به هم بچسبند ، ناراحت شوند ، در داخل شما یک قلاب دارید ، یک تکه تکه ، نگه دارنده ای که درد می کند. یعنی ، روانشناس فقط می تواند با این قلاب ها ، با احساساتی که در درون مراجعه کننده وجود دارد ، کار کند.
گاهی اوقات یک مقاومت قدرتمند روشن می شود. ابتدا ، مشتری چنین فکر می کند: "اگر او (دیگری) مقصر نیست ، پس معلوم می شود من مقصر هستم؟ و من نمی توانم گناهکار باشم ، زیرا این برای من بد است ، و نه برای دیگری. غاز آب ، و من در همان زمان رنج می برم! بنابراین من درست می گویم ، و دیگری گناهکار است. " منطق ساده است ، مقصر کمربند کیست. این بدان معناست که یا خود روانشناس به فرد مقصر کمربند می دهد ، یا حداقل به او یاد می دهد که چگونه "کلاه" خود را برای رفتار بد وارد کند.
یا تعجب ایجاد می شود: "و من چه ربطی دارم؟ بالاخره ، اگر او خوب رفتار می کرد ، من خوب بودم! و همه چیز خوب بود ، همه خوشحال می شدند. و پرندگان آواز می خواندند و پروانه ها پرواز می کند. " به این معنا که منطق دوباره بسیار ساده است: اجازه دهید او دوباره همان حالت قبلی شود ، یا اجازه دهید دوباره خوب رفتار کند و همه چیز برای ما درست می شود. و من قبلاً خوب بودم ، و آن دیگری - نیز. همه برنده هستند!
اما روانشناس بد اخلاق به دلایلی نمی خواهد نحوه اثبات ، توضیح ، نشان دادن - به کسی که مقصر است را آموزش دهد. نمی خواهد شکستگی را در آنجا برطرف کند. احتمالاً نوعی شارلاتان است. بی عیب و نقص.
البته وقتی شوهر استبداد می کند بد است. وقتی رئیس محل کار شایستگی را نمی داند ، تلاش را بی ارزش می کند. وقتی دوستان خیانت می کنند. وقتی مادر بی پایان انتقاد می کند ، نمی توانید از او تمجید کنید. وقتی دوستان به شخص مریض فشار می آورند. وقتی مردم تدبیر نکنند ، ظریف نباشند ، احساس محدودیت نمی کنند. این همه حقیقت دارد.
راجع به این چه احساسی دارید؟ درد ، کینه ، عصبانیت ، ناتوانی ، درماندگی ، ناامیدی ، اشتیاق ، تلخی ، رنج. شما فقط می توانید با این کار کنید! با آن احساسات و تجربیاتی که در درون دارید. ما نمی توانیم افراد دیگر را تغییر دهیم ، اما می توانیم نگرش خود را ، تصورمان از آنچه آنها انجام می دهند و چگونه رفتار می کنند را تغییر دهیم.
این به هیچ وجه به این معنا نیست که به خود اجازه دهید به استبداد ، انتقاد ، بی ارزش کردن ، تحقیر ادامه دهد - با همه اینها کنار بیاید. این بدان معناست که احساس توهین ، تحقیر ، توهین ، بی ارزش شدن ، بی احترامی را متوقف کنید. و برای این…. شما باید بیاموزید که برای خود ارزش قائل شوید ، احترام بگذارید ، دوست داشته باشید ، مراقبت کنید ، برای خود جالب باشید. سپس ، وقتی احساس ارزش و اهمیت می کنید ، می توانید یاد بگیرید که از مرزهای خود دفاع کنید ، از حقوق خود دفاع کنید و دست از تجاوز به رفاه روانی (و جسمی) خود بردارید.
وقتی هسته درونی یک فرد قوی باشد ، وقتی عشق به خود بدون قید و شرط وجود داشته باشد ، وقتی احساس ارزشمندی در خود وجود داشته باشد ، نگرش افراد اطراف تغییر می کند. سپس مردم به طور شهودی احساس می کنند ، درک کنید که این با شما غیرممکن است! و این در مورد نوعی غرور نیست ، پرخاشگری بیش از حد و آمادگی شما برای "نق زدن" به کسی. واقعیت این است که شما فردی کامل ، مستقل و خودکفا هستید ، فردی که ارزش خود را می داند.
توصیه شده:
شکست درمان و شکست درمان
همه ما گاهی از نظر شخصی و حرفه ای شکست می خوریم. به همین ترتیب ، روانکاوان در کار شکست می خورند. این امر در مورد اشکال کار گروهی و مشاوره های شخصی صدق می کند. شایسته است این واقعیت را بپذیریم که هیچ روش صددرصد موثر روان درمانی و تحلیلگران کاملاً م thereثر وجود ندارد.
به آن نمایندگی دهید! تغییر مسئولیت ها به افزایش بیشتر کمک می کند
به دلایل مختلف ، برای بسیاری از مردم بسیار مهم است که همه کارها را خودشان انجام دهند. اما تمرین نشان می دهد که کار با یکدیگر بسیار مثرتر است: به این ترتیب می توانید در وقت شخصی صرفه جویی کرده و نتایج بهتری به دست آورید. هر مسئولیتی که در کار و زندگی با آن روبرو هستید ، تنها راه مطمئن برای غلبه بر کوه های غیرقابل دسترسی این است که خود را با پشتیبانی مسلح کنید.
درخواست پردازش و درخواست نتیجه
من خوش شانس بودم که هم با کودکان و هم با بزرگسالان کار می کردم و همچنین متوجه یک قاعده بودم. درخواست کودک - برای روند . کودک به اندازه کار با قاشق به غذا خوردن علاقه ندارد - برای او این یک بازی حرکتی حسی است. و به عنوان یک متخصص ، این را اضافه می کنم که یکی از در حال توسعه است (مهارت زندگی عملی و خدمات شخصی ؛ توسعه هماهنگی چشم و دست ؛ روابط علت و معلولی:
ضربه خشونت - تابو یا درخواست درمان؟
"فقر ، نفرین ، تاریکی ، سوسو زدن ، لجن سیاه و سفید ، پدر ، شیطان ، تاریکی ، از دست دادن ، ورطه ، مخزن ، زندان بی پایان ، هتک حرمت ، هتک حرمت ، احساس وصف ناپذیر و وصف ناپذیری از سوسو زدن در بدن من. آغاز کجاست ، پایان کجاست ، هیچ چیز را احساس نکنید ، طوری زندگی کنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است ، در سکوت ، درماندگی.
درخواست نوازش کنید چرا اینقدر سخت است؟
سکته مغزی یک نام عمومی برای هرگونه رفتاری است که حضور شخص دیگری را تأیید می کند. در تحلیل معاملاتی ، این یکی از مفاهیم اساسی است. این نام نشان می دهد که ریشه ها به دوران کودکی ما برمی گردد ، جایی که لمس کردن کودک به معنای واقعی کلمه اهمیت زیادی دارد.