چگونه از دستکاری جلوگیری کنیم

تصویری: چگونه از دستکاری جلوگیری کنیم

تصویری: چگونه از دستکاری جلوگیری کنیم
تصویری: Gulbang - How to Cure Chickenpox? گلبانگ - چگونه چیچک را معالجه کنیم؟ 2024, آوریل
چگونه از دستکاری جلوگیری کنیم
چگونه از دستکاری جلوگیری کنیم
Anonim

یک موضوع بسیار محبوب امروز در مورد دستکاری است.

اغلب می توانید بشنوید که این دستکاری است و این دستکاری است …

و به نوعی معلوم می شود که خوب ، تقریباً همه چیز دستکاری است)

و البته ، هیچ کس نمی خواهد دستکاری شود.

اما دستکاری چیست؟

این ، به روشی ساده ، نوعی تأثیر بر شخص است تا بتواند او را کنترل کند.

یعنی "مجبور" کردن به کاری که خود شخص داوطلبانه انجام نمی دهد.

اگر در مورد دستکاری در سطح روزمره صحبت کنیم ، این تأثیر در روند ارتباط است.

آیا می توان در فرایند ارتباطات شخصی را مجبور به انجام کاری کرد که خود او نمی خواهد؟ از لحاظ تئوری ممکن است ، اما …

بیایید سعی کنیم آن را کشف کنیم.

هر چند وقت یکبار از خودمان این س "ال را می پرسیم "چرا این کار را می کنم؟" حدس می زنم نه چندان زیاد)

بگذارید این س ourselvesال را از خود بپرسیم که چرا اصلاً ارتباط برقرار می کنیم؟

از این گذشته ، وقتی با افراد دیگر ارتباط برقرار می کنیم ، آیا همیشه به دلایلی این کار را انجام می دهیم؟ درست؟

یعنی ما معمولاً هدفی داریم.

ما چیزی از این مخاطب می خواهیم.

بله ، البته ، ما اغلب به هدف فکر نمی کنیم. درست است. ما فقط صحبت می کنیم.

اما اگر به آن فکر کنید؟

خوب ، به عنوان مثال … شاید ما می خواهیم احساس کنیم در این دنیا تنها نیستیم.

شاید ما می خواهیم به صدای دلپذیری گوش دهیم و از آن لذت ببریم.

شاید بخواهیم پاسخی برای این س ofال پیدا کنیم که چگونه می توان به فلان خیابان رسید.

شاید از آنها بخواهید نمک سر میز شام را تحویل دهند.

یعنی ما می خواهیم شخص کاری را برای ما انجام دهد که به آن نیاز داریم.

می توانیم آشکارا از او در این باره سال کنیم. و این احتمالاً بهترین گزینه است.

اما اغلب اتفاق می افتد که … ما نمی دانیم چگونه بپرسیم!

به دلایل مختلف.

به عنوان مثال ، ترسناک است که آنها امتناع کنند.

یا اینکه خجالت آور است که بپذیریم که ما ممکن است به چیزی احتیاج داشته باشیم - این اتفاق می افتد که اعتراف کنیم که شما چیزی نمی دانید یا نمی دانید ، چگونه به چیزی نیاز دارید ، به معنای فروپاشی در چشم خود شماست. شرمنده.

یا ناراحت کننده نیست که شخص دیگری را با "خواسته" خود بار کنید - و در مورد آن احساس گناه کنید.

و همچنین اتفاق می افتد که ما واقعاً نمی دانیم به چه چیزی نیاز داریم.

و سپس همه امید این است که دیگران درباره ما آنچه ما درباره خود نمی دانیم بدانند. و خوب است اگر او (دیگری) این کار را برای ما انجام دهد - خودش ، بدون هیچ گونه درخواست ما در آنجا))

یعنی ما می خواهیم شخصی مسئولیت برآوردن نیازهای ما را بر عهده بگیرد.

و هنگامی که ما نمی دانیم چگونه بپرسیم ، از انواع مانورها ، به اصطلاح ، مانورها استفاده می شود.

برای رعایت انصاف ، باید توجه داشت که این "مانورهای دوراهی" همیشه توسط مجریان درک نمی شود.

Image
Image

به عنوان مثال ، مانور رنجش. ما آزرده خاطر شده ایم. و شخص "آزرده" احساس گناه می کند و آماده جبران است و خواسته های دست نخورده "آزرده" را برآورده می کند.

یا در اینجا یکی از دستکاری کننده ترین است - موقعیت "قربانی". چیزی شبیه به: "چطور تونستی ؟؟ چون من با تو هستم …"

گویی همه به "قربانی" بدهکارند. و تا آنجا که می توانند ، سعی می کنند این "بدهی" را به حداقل برسانند. دستکاری - اعمال نفوذ؟ مطمئن. حتی اتفاق می افتد که ناخودآگاه است ، اما دستکاری است.

و البته همه ما هر از گاهی با افرادی ملاقات می کنیم که سعی می کنند ما را مجبور به انجام کاری کنند که برای آنها مفید است و به ضرر ما است.

و البته ، آنها این را مستقیماً به ما نمی گویند ، اما سعی می کنند به طرق مختلف ما را مجبور به انجام انواع کارهای احمقانه ای کنند که نیازی به آنها نداریم.

چیزی بخرید که به آن نیاز نداریم ، جایی شرکت کنید که خودمان نمی خواهیم و غیره.

یک قرارداد سنگین امضا کنید.

گزینه های زیادی وجود دارد.

یعنی دستکاری یک تأثیر اجتماعی است. و به طور کلی ، هرگونه تعامل در جامعه مستلزم آن است.

اما هر تاثیری جنبه دریافتی دارد! که این تأثیر را درک می کند یا درک نمی کند!

و بر اساس ویکی پدیا ، "تأثیر اجتماعی عموماً بی ضرر تلقی می شود وقتی به حق فرد در پذیرش یا رد آن احترام می گذارد و بیش از حد اجباری نیست."

تنها س isال این است که نفوذ تا چه حد از این واقعیت آگاه است که او این حق را دارد "قبول یا رد" كند. و متوجه می شود که واقعاً چه می خواهد

مردم اغلب تمایل دارند "فراموش کنند" که استادان واقعی تصمیمات و رفتار خود هستند.

و آنها "تحت هدایت" قرار می گیرند تا کسی به جای آنها تصمیم بگیرد که چه چیزی برای آنها مناسب است و چه چیزی اشتباه است. چه چیزی برای آنها خوب است و چه چیزی برای آنها بد است. چه مفید و چه مضر.

یعنی ناخودآگاه می خواهند دستکاری شوند.

به این معنا که اگر ما بیل را بیل می نامیم ، در واقع دستکاری چیزی است که به ما اجازه می دهد از مسئولیت تصمیمات و اقدامات خود اجتناب کنیم.

مسئولیت خود و تصمیمات خود - که قبلاً وجود دارد - بار سنگینی است. حمل آن مشکل است.

اما حمل نکردن آن غیرممکن است! چه پارادوکسی! چون ما به هر حال آن را حمل می کنیم!

من به یاد یک مثل قدیمی در مورد این واقعیت می افتم که هرکسی در زندگی خود صلیب خود را حمل می کند.

در بازخوانی ساده ، این چنین به نظر می رسد:

فردی که از سختی های موجود خسته شده بود ، از خدا می خواست که زندگی خود را آسان کند ، زیرا این کار بسیار سخت بود.

خدا به التماس های او توجه کرد و موافقت کرد تا به فرد مبتلا کمک کند و صلیب خود را آسان تر جایگزین کند.

خالق شهید را به اتاقی عظیم آورد که صلیب همه افراد زنده در آن جمع آوری شده بود ، و به او گفت: "آنچه را که می خواهی انتخاب کن."

برای مدت طولانی ، مردی در این انبار قدم می زد. صلیب های اطراف بسیار متفاوت بود.

موارد بسیار ساده و متوسط نیز وجود داشت.

موارد لوکس نیز وجود داشت که همه آنها از طلا و سنگهای قیمتی بودند.

در اینجا مردی راه می رفت ، راه می رفت. روی صلیب های مختلف امتحان کردم.

آن را در دست بگیرید و - … بگذارید.

این یکی در سنگهای قیمتی است … خوب ، بسیار زیبا ، خوب ، من آن را خیلی دوست دارم … اما این چیزی نیست که بپوشم ، فقط بلند کردن آن سخت است!

اما این یکی کاملاً سبک است. اما بسیار متواضع ، خوب ، خیلی ساده ، خوب ، کاملاً زشت - من حتی نمی خواهم به این مورد نگاه کنم.

فرد مبتلا راه می رفت ، راه می رفت … تلاش کرد ، تلاش کرد … و در نهایت ، من انتخاب کردم.

نسبتاً سنگین (و می تواند بلند شود و بیش از حد بپوشد) ، نسبتاً زیبا (نه لوکس ، اما بسیار عالی).

بنابراین مرد می گوید: "پروردگارا ، من یک صلیب برای خودم انتخاب کردم. این همان چیزی است که من می خواهم."

که خالق به او پاسخ می دهد: "بنابراین این صلیب شماست!"

به طور کلی ، هر یک از ما صلیبی را که می تواند حمل کند حمل می کنیم. شاید!

گاهی سخت است ، گاهی خوب.

اما من فرض می کنم که هر دو "سخت" و "دلپذیر" - یکی بدون دیگری وجود ندارند.

نکته دیگر این است که اتفاق می افتد که ما فقط از برخی جنبه های این صلیب آگاه هستیم. دیگران از نظر ما پنهان هستند.

اما آنها هنوز آنجا هستند.

و هرچه بیشتر به این جنبه ها پی ببریم ، زندگی خود را کاملتر می گذرانیم. رضایت بیشتری کسب می کنیم.

از آنچه گفته شد چه نتیجه ای می توان گرفت؟

البته هرکسی می تواند خود را بسازد! من خوانندگان خود را دستکاری نمی کنم)))

و من برای خودم نتیجه زیر را می گیرم:

برای اینکه مورد دستکاری قرار نگیرید ، باید دائماً از علایق خود آگاه باشید. و اگر من مجبور شدم کاری انجام دهم ، از خود س "ال "چرا؟" را بپرسید. "چرا می خواهم این کار را انجام دهم؟" "چرا من به این نیاز دارم؟ برای چه؟ من از این برای خودم چه می خواهم؟"

و اگر پاسخ روشنی دریافت شد ، اقدام کنید. و اگر جواب نمی رسد یا به نوعی نامشخص است ، کنار بروید! هم به معنای واقعی و هم به صورت مجازی کنار بگذارید. از آنجا که کنار می روید (و از ارتباط خارج می شوید) می توانید "خنک شوید و مغز خود را روشن کنید") سپس دوباره همان سوالات را از خود بپرسید. و تا زمانی که پاسخ ها دریافت نشد ، بهتر است از اقدام خودداری کنید. و از تماس صریح است - ترک!

به طور کلی ، برای اینکه مورد دستکاری قرار نگیرید ، باید هر دقیقه به مسئولیت خود در قبال زندگی خود پی ببرید! و تصمیمات خود را (تاکید می کنم) بگیرید:)

Image
Image

با آرزوی موفقیت برای همه ما در این امر بزرگ !!:)

توصیه شده: