بحران میانسالی بحران میانسالی در مردان

تصویری: بحران میانسالی بحران میانسالی در مردان

تصویری: بحران میانسالی بحران میانسالی در مردان
تصویری: بحران میانسالی در کلام دکتر فرهنگ هلاکویی- Midlife Crisis 2024, آوریل
بحران میانسالی بحران میانسالی در مردان
بحران میانسالی بحران میانسالی در مردان
Anonim

بحران میانسالی عدم آمادگی موقت آگاهی فرد برای تعیین اهداف و اهداف جدید در زندگی پس از رسیدن به حدود چهل و چهل و پنج سالگی است ، زمانی که مجموعه اصلی وظایف بیولوژیکی و اجتماعی یا با موفقیت انجام شده است یا بدیهی است که قطعاً برآورده نخواهد شد."

حالا رمزگشایی می کنم.

زندگی در شرایط تمدن بشری کاملاً متفاوت شده است. خانه های راحت ، خواب طولانی ، ایمن ، لباس ، غذای خوب و متنوع ، استانداردهای بهداشتی و بهداشتی ، کمک های پزشکی (و غیره) این امکان را فراهم کرده است که طول عمر یک فرد مدرن ، به ویژه یک شهرنشین ، تقریباً دو برابر شود. اما نباید فراموش کنیم که فقط صد یا دویست سال پیش تنها تعداد کمی از آنها در سنین پیری زنده ماندند ، بیشتر مردم قبل از پنجاه سالگی مردند.

مشکل این است که وظایف بیولوژیکی و اجتماعی یک فرد ، در همان زمان ، هنوز تغییر نکرده است! زن و مرد ، زن و شوهر ، هنوز:

- تلاش برای ایجاد خانواده و به دنیا آوردن کودکان زیر 35 سال ، به منظور معرفی پسران و دختران به بلوغ در حدود 40-45 سالگی ، با موفقیت در تکمیل چرخه فرزندپروری خود ؛

- تا 30 سالگی ، حداکثر تا 40-45 سالگی برای داشتن مالکیت محل زندگی خود (آپارتمان + کلبه یا خانه) به منظور تضمین پیری آرام در شرایط مناسب ؛

- حداکثر 40 نفر حرفه ای می کنند: رئیس شوید یا مشاغل خود را سازماندهی کنید.

- در سن 45 سالگی ، مستمری برای زندگی در دوران سالمندی ایجاد کنید: مستمری مناسب دریافت کنید ، سپرده قابل توجهی در بانک ایجاد کنید ، تجارت ایجاد کنید ، سهام بخرید یا چند آپارتمان برای اجاره بخرید.

و خیلی بیشتر ، بر اساس ویژگی های برنامه های زندگی شخصی.

و همه اینها ، من تکرار می کنم ، در سن 40-45 سالگی. به نظر می رسد یک شخص دائماً خود را برای این واقعیت آماده می کند که همه چیز در حال پایان است - سلامتی ، جذابیت بیرونی ، پول ، چشم انداز ، شغل و غیره ، و شما باید برای این کار آماده باشید.

در نتیجه ، در حدود 40-45 سالگی ، مردان و زنان تقریباً موفق تقریباً از خود راضی هستند: این واقعیت که آنها با وظایف اصلی بیولوژیکی و اجتماعی خود کنار آمدند "بدتر از دیگران زندگی نمی کردند". اما ، در عین حال ، آنها واقعاً نمی توانند درک کنند: "چگونه ، چرا و برای چه چیزی زندگی کنیم؟" (بحران میانسالی)

به این ترتیب است که یک عدم تعادل خطرناک بین این واقعیت که به لطف پیشرفت ما عمر بدنهای بیولوژیکی خود را دو برابر کرده ایم و این واقعیت که آگاهی ما به سادگی آمادگی این را نداشت که این بیست و سی و چهل سال اضافی را با حداکثر سود-به طور شایسته-به درستی زندگی کند ، ایجاد می شود. ، کارآمد و مثبت!

به طور کلی ، با مردان مشکل تر است.

مردان در طبیعت در تربیت نسل جوان دخیل نیستند. از این رو ، به طور ژنتیکی منتقل شد که برای اکثر مردان ، فرزندپروری (و همچنین خانواده به طور کلی) یک فعالیت مفید است ، اما مهم نیست. مهم ، اما هنوز ، از مرتبه دوم یا سوم. مردان معمولاً برای WHAT زندگی می کنند ، و این چیزی است که معمولاً انتزاعی است: برای حرفه ، موقعیت ، افتخار ، پول ، علم ، مردم ، کشور ، ایالت ، قدرت ها و مأموریت های بالاتر ، برخی خانواده های انتزاعی و غیره. چه کسی ، چه خواهد آمد اما ، مشکل این است که اولین مرتبه کسب و کار حرفه ای است ، در سن 40-45 سالگی پنج سالگی می تواند به طور کلی شکل بگیرد. و برای کارکنان سازمان های قدرت و اجرای قانون ، خدمات دولتی و شهری ، و همچنین در مواردی که از یک مرد خواسته می شود کیفیت جسمانی خود را بهبود بخشد ، ممکن است حرفه ای به پایان برسد. در این خلاء روانی است - وقتی شخصی خود را هنوز جوان و سالم می داند ، اما حرفه او (گاهی اوقات فعالیت کاری) به پایان رسیده است ، کودکان بزرگ شده و خارج شده اند ، مسائل اصلی مادی و روزمره قبلاً حل شده است ، صمیمیت و ارتباطات در خانواده کاهش یافته است ، به طور منطقی و به اصطلاح "بحران میانسالی" فرا می رسد.

بحران میانسالی به ویژه در صورتی آشکار می شود که فرد فکر کند در کار یا چیز زیادی موفق نشده است. آپارتمان کوچک است ، بچه ها آنطور که در رedیا بودند موفق نیستند ، درآمد کم است ، موقعیت در زیر توانایی ها قرار دارد. به طور کلی توسط زندگی و کارفرمایان دست کم گرفته می شود و به دلیل سن هیچ فرصتی برای جبران همه چیز برنامه ریزی شده یا از دست رفته وجود ندارد …

آیا با بحران میانسالی روبرو شده اید؟

توصیه شده: