نوجوان. تراژدی والدین: "چگونه از بزرگ شدن بگذریم"

فهرست مطالب:

تصویری: نوجوان. تراژدی والدین: "چگونه از بزرگ شدن بگذریم"

تصویری: نوجوان. تراژدی والدین:
تصویری: آخرین حرف یک محکوم به اعدام دقایقی قبل از اعدام 2024, آوریل
نوجوان. تراژدی والدین: "چگونه از بزرگ شدن بگذریم"
نوجوان. تراژدی والدین: "چگونه از بزرگ شدن بگذریم"
Anonim

کودک گرم ، ملایم ، محبت آمیز است ، با چرخش های نرم طولانی ، به فراموشی سپرده می شود. و او هرگز باز نخواهد گشت. هرگز بلوز بچه گانه ، پلاتیس نرم ، جوراب شلواری گرم با پوزه بر روی زانو وجود نخواهد داشت. کف دست های کوچک قابل اعتماد … دست در حال حاضر مانند دست مادر است ، و اندازه پا مناسب است … و قد از قبل از یک بزرگسال است.

اجازه ندهید مانند مرغ بالغ تا شود. چنین جوجه ای نوجوان است. اما در حال حاضر برگشت ناپذیر - "نه یک کودک."

1
1

و دردناک است ، درونش به طرز غیرقابل تحملی درد می کند. انگار کسی در حال کشیدن است ، بی رحمانه بند ناف را که به نوزاد متصل است بیرون می آورد.

"عزیزم ، عزیزم … کجایی؟.."

و بچه رفت. "کودک" وجود ندارد.

این تجربه شبیه از دست دادن فرزند است. دردناک ، سخت ، طاقت فرسا است.

و برای اینکه این درد روانی را تجربه نکنید ، می توانید ناخودآگاه متوجه بزرگ شدن پسر یا دخترتان نشوید و از آن حمایت نکنید.

Salieri
Salieri

زیرا بزرگ شدن از دست دادن جبران ناپذیر یک کودک است. حالا فقط اجازه دهید رنگ کنم و موهایم را کوتاه کنم ، تابستان پیش پدرم بروم ، با دوست دخترم به رقص های نامفهوم بروم ، به اردو بروم یا دوره ها را ترک کنم - و همه بچه ها رفته اند!

فقط چیزی محسوس و محسوس باقی مانده بود … چرخاندن سر ، در حالی که پوزه خم می شود ، یا چشم های ترسیده ، کف دست نازک و موهای بلند کرکی. و اجازه دهید موهایم را کوتاه کنم - این همه! دختری در این نزدیکی هست. یا به جای پسر دوست داشتنی ، نوعی "حمیر" با سر چاق و همه در خالکوبی. بچه من کجاست؟ جایی که؟!!

زمان می گذرد ، نمی توان آن را متوقف کرد ، اما گاهی اوقات وقتی صحبت از احساسات مادری به میان می آید ، ذهن امتناع می کند. درباره نیاز به پذیرفتن بدیهیات - فرزند من بزرگ شده است ، من نمی توانم او را در حال بزرگ شدن رها کنم ، فقط می توانم او را فلج کنم ، مانند باغبانانی که درختی را ناقص می کنند و می خواهند او را برای همیشه کوچک بگذارند. کوتاه کردن برگها یکی پس از دیگری ، شکستن شاخه ها ، قرار دادن شیشه یا شکل حیله گری. به طوری که درخت رشد نمی کند ، به سمت بالا رشد نمی کند ، گسترده نمی شود ، بلکه فقط در جایی حرکت می کند که دست خالق آن را هدایت کرده است. و مهمتر از همه ، برای همیشه کوچک باقی ماند.

اگر والدین از بزرگ شدن کودک ، از فرد شدن او حمایت نکنند ، رشد روانی کودک از آن لحظه کند می شود ، یا به طور کلی متوقف می شود.

کودک از نظر فکری رشد می کند ، اما نه از نظر ذهنی. او راهی برای "بیرون آمدن" از تخم مادر مادر ندارد. او در روح این مرغ توسعه نیافته در بدن یک فرد بالغ باقی می ماند. نوزاد شیرخوار در بدن یک فرد بالغ.

نه حتی آن.

اگر ترس او از ناامید کردن مادرش قوی تر از میل او به استقلال ، برای یافتن خود ، برای ابراز وجود و فردسازی باشد ، رشد کودک متوقف می شود

برای اینکه مادرم را از دست ندهم. تا کنارش بمانم تا مادر او را بشناسد.

دستکاری های مادر می تواند پیچیده باشد ، در رهایی ندادن ، پاره نشدن ، اجازه جدا نشدن ، به نحوی متفاوت.

برای کودک بسیار مهم است که در دوران نوجوانی به دنبال شکلی از خود باشد. بنابراین ، لباس از سبک های باور نکردنی و رنگ مو و مدل مو. فرد در حال رشد سعی می کند خود را از طریق لباس ، موسیقی ، سرگرمی ها بیان کند.

این جستجوی خود بسیار مهم است.

یک مادر می تواند به چنین ترفندها و آزمایش هایی در ظاهر خود وفادار باشد ، اما در عین حال محکم گلو را می گیرد و بند را رها نمی کند.

تا زمانی که "مادر کودک" هستم ، "زن جوان با فرزند" هستم.

داشتن فرزند تأیید جوانی ، زنانگی است.

یکبار از رئیس بخش ، زنی پنجاه ساله شنیدم - "من بچه دیگری دارم که باید ببرم!" "جایی که؟" - شگفت زده شدم. من یک انجمن دارم - "از مهد کودک". او با لبخندی راضی گفت: "فرزند من 26 ساله است." تکان دهنده. دخترت را نبر. کودک …

اگر من مادر یک دختر جوان هستم ، خدای نکرده ، مادر یک زن بالغ هستم ، پس من کی هستم؟ پیرزن…

خوب است اگر "زن مسن".

وقتی من و او می توانیم زن باشیم. او جوان است و من بالغ هستم. او بالغ است و من پیر هستم. با ترس؟…

به ویژه در پرتو روند مد - در 45 تا 30 به نظر می رسد ، در 60 تا 45.

بعد دخترت چند سالشه؟ آیا آنها هم سن مادر هستند؟

با ترسهرچه فرزند من بزرگتر باشد ، من بزرگتر هستم. تشخیص سن من اجتناب ناپذیر است

هر چه به پیری نزدیک تر می شوم نزدیک به محو شدن و مرگ.

نه ، این اتفاق نمی افتد! من برای همیشه جوان خواهم ماند!

برای انجام این کار ، شما باید نه تنها خود را در لحن ابدی نگه دارید ، بلکه باید کودکان را کوچک ، جوان و احمق نگه دارید.

به عنوان آخرین راه حل ، فریب دهید که من بدتر از دخترم نیستم! اینکه ما به راحتی گیج می شویم! ما هر دو جوان و زیبا هستیم! من همان دخترم هستم. من او هستم!

وفاداری فرزند به والدین بسیار زیاد است. برای اینکه مادرش را از دست ندهد ، کودک آماده است تا از جستجوی خود ، از تولد بزرگسالی در خود ، ادعاهای خود را درباره فردیت کنار بگذارد. من حاضرم خودم را رها کنم. اگر مادرم او را رد نمی کرد. فقط اگر او ناامیدی تحقیرآمیز خود را سرد نگذاشت. فقط اگر او به یادگیری ادامه دهد …

تشخیص نوجوان در کودک دشوار است. به سختی می توان شخصیت بالغ و جوان را در نوزاد پیر مشاهده کرد. جدا شدن از امید ناخودآگاه شما به جوانی ابدی و کودکی ابدی برای فرزندتان دردناک است.

ولی تو می توانی.

هر چیزی زمان خودش را دارد. و دیدن ، آگاهی و پذیرش گذر زمان بسیار مهم است. سن خود را بپذیرید. و بگذارید استعداد جوان شکوفا شود ، شکوفا شود ، بو بگیرد ، به یک دختر یا پسر زیبا تبدیل شود - به یک مرد قوی ، قوی ، یک مرد مستقل و بالغ.

korsokova-anna-5
korsokova-anna-5

در عین حال ، درک اینکه مادر شدن برای همیشه است. مادر وقتی بچه ها بزرگ می شوند ، مادر شدن را متوقف نمی کند. او مادر بزرگسالان می شود. این شگفت انگیز است که مادر بزرگسالان باشید ، افرادی مستقل که می توانید با آنها مشورت کنید ، که قطعاً به نوعی باهوش ترند ، جایی قوی تر. و در آنها بخشهایی از خود را ببینید. امتداد خود شما.

korsokova-anna-6
korsokova-anna-6

جوانی نمی تواند برای همیشه دوام بیاورد. اما ما می توانیم در فرزندان و نوه های خود ، در نوه های بزرگ و فرزندان خود باقی بمانیم.

ما نمی توانیم فرزندان خود را مجبور کنیم از راهی که ما انتخاب کرده ایم پیروی کنند - نه ، ما می توانیم ، اما این به شدت آنها را فلج می کند ، ما به آنها اجازه نمی دهیم راه خود را طی کنند ، ما حتی اجازه نمی دهیم این مسیر متولد شود - این است اگر ما آنها را در بزرگ شدن ، در یافتن مسیر خود ، در جستجوی فرم خاص خود و در عین حال از آنها تسلیم نشویم ، بهتر است.

از آنجا که جدایی نه تنها فرصتی برای جدا شدن است ، بلکه برای از دست دادن رابطه نیز یک فرصت است

"من می توانم برای شما آنجا باشم." آیا این خوشبختی نیست؟

"من مجبور نیستم سعی کنم شخص دیگری باشم تا به شما نزدیک باشم."

شما می توانید همان باشید که هستید و هنوز پسر من باقی می مانید.

شما می توانید هر آنچه می خواهید باشید ، می توانید خود را جستجو کرده و پیدا کنید ، و همچنان دختر من خواهید ماند.

*******************************************************

توصیه شده: