2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نزدیک بودن به فردی که به دنبال این است که دائماً با شما هویت داشته باشد ، بسیاری از اجزای هویت شما را در نظر بگیرد ، بسیار دشوار است.
موقعیتی را تصور کنید که به عنوان مثال ، شما حرفه دندانپزشکی را انتخاب کرده اید و دوست شما نیز در همان حرفه شما را دنبال کرده است ، تصمیم گرفته اید که یک کلینیک خصوصی باز کنید و دوستی در کنار شما همان کلینیک را باز می کند ، شما می گویید عاشق هستید پلو ، و او شروع به دوست داشتن پلو می کند. این احساس به تدریج شکل می گیرد که شخصی شخصیت شما را برای خود اختصاص می دهد.
به نظر می رسد هیچ چیز در این واقعیت وجود ندارد که شخصی از شما تقلید کند. آیا او نیز حق ندارد پلو ، همان شرابی که شما می نوشید ، دوست داشته باشد یا همان حرفه را انتخاب کند؟ حتی ممکن است خوب باشد که شما برای یک فرد الهام بخش ، الهام بخش باشید. این زمانی اتفاق می افتد که او مکان های دیدنی خود را ندارد و او تصمیم می گیرد که در مسیر ضرب و شتم شخصی را دنبال کند.
بسیار بدتر است وقتی که این فرد شروع به بی ارزش کردن ایده ها ، دستاوردها و سپس مناسب سازی آنها با خودش کند.
به عنوان مثال ، دوستان شما به شما اعتماد می کنند ، آنها شروع به تقلید از شما می کنند ، به دنبال شما می آیند و اکنون متوجه می شوید که آنها درآمد مناسبی دارند ، آنها همچنین خانه ای در حومه شهر خریدند ، اتومبیلی مانند شما ، اما در خانواده شما ، برعکس ، اختلاف آغاز شد.
این که یک دستکاری کننده با خودشیفتگی مخرب شما را جلب کند کافی نیست ، او باید احساس بهتری از شما داشته باشد و در نهایت از فیاسکو زندگی شما لذت ببرد. به تدریج ، او می تواند در خانواده شما شکاف ایجاد کند ، آنچه را که دارید بی ارزش کند.
به عنوان مثال ، یکی از دوستان "به دلیل دوستی" شروع به گفتن خیانت شوهر شما ، رقابت با شما در زمینه های مختلف زندگی و غیره می کند. آنچه در آغاز آشنایی او با شما او را تحسین می کرد ، اکنون حداقل متانت را برمی انگیزد.
والتر شلنبرگ رفتار مشابهی داشت ، که در کتاب جولیان سمنوف "17 لحظه بهار" شرح داده شده است:
شلنبرگ حریف مساوی بود و از نظر استراتژی دور زدن او بسیار دشوار بود ، به احتمال زیاد غیرممکن.
اما با نگاه دقیق به او ، استرلیتز به جزئیات جالبی اشاره کرد: در ابتدا به نظر نمی رسید که شلنبرگ متوجه پیشنهادات جالب کارکنانش شده و گفتگو را به موضوع دیگری منتقل کرده است. و تنها پس از روزها ، هفته ها یا حتی ماه ها ، با افزودن درک خود از مشکل به این پیشنهاد ، همان ایده را مطرح کرد ، اما اکنون به عنوان ایده ای که او پیشنهاد کرده بود ، رنج می برد ، او برنامه ریزی کرد."
به عنوان مثال ، شما در یک حلقه از دوستان ، اقوام می گویید که دوست دارید به شهر دیگری نقل مکان کنید و در پاسخ به شما ، بحث هایی به وجود می آید که گویی از یک قرنیه چشم ناشی می شود که چرا نباید حرکت کنید. و اکنون ، شما قبلاً نظر خود را تغییر داده اید ، هنگامی که ناگهان متوجه می شوید کسانی که بیشتر شما را منصرف کرده اند به همان مکان نقل مکان کرده اند.
یا به یکی از دوستان خود گفته اید که از کار اخراج شده اید. در پاسخ ، یکی از دوستان به شما اطمینان داد که شما شایسته بهترین ها هستید ، و یک هفته بعد مشخص شد که او در محل شما کار می کند.
به ویژه اثر شلنبرگ در یک گروه سازمان یافته (تیم آموزشی ، حرفه ای) ، در یک محیط خلاق و علمی آشکار می شود. اغلب فردی وجود دارد که آماده است از پله ها بالا برود تا از سر کسی تشخیص دهد. او که ایده های خاص خود را ندارد یا به غریبه ها حسادت نمی کند ، آنها را به طور نامحسوس می دزدد و آنها را به عنوان ایده های شخصی خود مطرح می کند و آنها را در پروژه ای تنظیم می کند.
در رابطه با چنین موضوعی ، به راحتی می توانید به یک نقطه خاکستری تبدیل شوید ، حتی اگر فردی روشن و جالب باشید.
با کاهش ارزش ، در نظر نگرفتن شما ، ایده های خود ، مقایسه شما با دیگران به نفع شما ، او به تدریج عزت نفس شما را از بین می برد ، و انگیزه رسیدن به شما را از شما سلب می کند. بدتر از همه ، اگر این نزدیکترین فرد است و شما برای نقش دوم آماده نیستید. سپس تضاد منافع آغاز می شود.
فرد خودشیفته تبدیل به سوء استفاده کننده ای می شود که با تمام وجود سعی می کند روحیه شما را از بین ببرد و مکان شما را نشان دهد.
تنها چیزی که او آماده است از شما بپذیرد ، تشخیص شایستگی ها و ستایش های او ، کناره گیری از رفتار خودمحورانه او و قربانی شدن جاه طلبی های شما توسط شما است.
توصیه شده:
وقتی مرزهای شما نقض می شود چه باید بکنید - سه گزینه
وقتی مردم روی سر شما می روند (با زیرکی - مرزها را زیر پا می گذارند) ، می توانید (و حتی باید) یکی از سه گزینه را انتخاب کنید. در این مقاله در مورد آنها صحبت خواهم کرد. 1) سخت ترین و ضروری ترین مرحله برخورد با خود است من فکر می کنم برای هیچ کس پوشیده نیست که افراد مرزهای متفاوتی دارند و نقض مرزها نیز متفاوت است.
آنچه شما را از نزدیک شدن به رویای شما باز می دارد
گاهی اوقات تصاویر زیبا و به ظاهر باورنکردنی از آینده شادمان ، امید و حمایت درونی در شرایط سخت از کجا می آیند؟ آیا واقعاً خود ارضایی است یا نیم نگاهی به پتانسیل ها و قابلیت های واقعی ما است؟ از این گذشته ، برای هیچ کس پوشیده نیست که هرگونه تخیل و رویا بدون وسیله ای برای تحقق آنها به دست نمی آید.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
وقتی فرزند شما شما را دیوانه می کند
روانکاو مشهور ادا لو شان ، نویسنده کتاب وقتی کودک شما را دیوانه می کند ، به والدین مدرن در مورد "نظر متخصص" هشدار می دهد. علیرغم این واقعیت که لو شان متخصص ترین است ، او می گوید که شما خودتان فرزند خود را از همه بهتر می شناسید و تصمیمات مسئولانه برای تربیت فرزندان تنها وظیفه شما است.
وقتی از شما قدردانی نمی شود
این نامه ای است به کسی که بی سر و صدا در کنار پنجره گریه می کند و منتظر گامهای گرامی معشوق خود است … آن که با صبر و حوصله منتظر است و معتقد است که خوبی بر شر غلبه می کند و یک افسانه به حقیقت می پیوندد … که به صداقت و وفاداری در رابطه امیدوار است … دوباره در مورد ایده آل سازی است.