چرا هنگام درخواست کمک بسیار منزجر کننده می شود

تصویری: چرا هنگام درخواست کمک بسیار منزجر کننده می شود

تصویری: چرا هنگام درخواست کمک بسیار منزجر کننده می شود
تصویری: علایم سحر و جادو نشانی کسی که جادو شده است 2024, آوریل
چرا هنگام درخواست کمک بسیار منزجر کننده می شود
چرا هنگام درخواست کمک بسیار منزجر کننده می شود
Anonim

چرا هنگام درخواست کمک بسیار منزجر کننده می شود

یادم می آید چند سال پیش ، در دوران دانشجویی ، با پله برقی از مترو پایین آمدم و با علاقه به تبلیغات سبدهای سبک نگاه کردم. و ناگهان به جای لبخند درخشان و دندان درخشان قهرمان تبلیغاتی ، چهره غمگین یک کودک بیمار را دیدم. و لطفاً برای درمان به من کمک کنید. قلبم درد گرفت. به نوعی ناراحت کننده شد. خیلی متاسف شدم برای این بچه. و در واقع همه کودکان بیمار. سپس فکر کردم ، چه افراد خوبی هستند افرادی که با این روش به ارائه بدبختی خود پرداختند. و اینکه مطمئناً موفق خواهند شد.

و سپس بیشتر و بیشتر از این کودکان غمگین ، این درخواست های کمک وجود داشت. و نه تنها در مترو ، بلکه در تلویزیون ، در رادیو. داوطلبان با صندوق های پول شروع به راه رفتن در کنار کالسکه ها ، در خیابان ها و جاده ها کردند. این ظروف در فروشگاه ها ، داروخانه ها ، سینماها ظاهر شد - در همه جا! فریاد کمک از همه جا ما را صدا می زند. و ناگهان چه اتفاقی افتاد؟ دیدن آن همه آنقدر غیرقابل تحمل شد که احساس تنفر در روح من جا گرفت. و این فکر: "اوه نه ، آنها دوباره پول می خواهند!" عصبانیت ، عصبانیت ، تمایل به دور شدن جایگزین همدردی و تمایل به کمک شده است.

اما چرا این اتفاق افتاد؟ از این گذشته ، هیچ کس به زور پول ما را نمی گیرد. کمک های مالی مشاغل شخصی همه است. یا نه؟ من متعجب بودم که آیا این درخواست کمک باعث احساس گناه می شود؟ شما پول ندادید و کرم شروع به تضعیف شما می کند "من می توانستم اهدا کنم ، شما فقیر نمی شوید" یا "شما باید به همسایه خود کمک کنید". و اگر اهدا کردید ، هنوز شراب متوقف نمی شود: "من می توانستم بیشتر بدهم ، بدبخت". علاوه بر احساس گناه ، ترس نیز وجود دارد: «اگر این اتفاق برای من یا عزیزانم بیفتد؟ اگر اکنون اهدا نکنم (از سرنوشت خرید نمی کنم) ، بعداً من مقصر خواهم بود. " همه این صداها در سر ما باعث می شود که از راه دور فکر نکنیم که آیا خود ما فقط می خواهیم به همسایه خود کمک کنیم.

همچنین ، برخی از داوطلبان آشکارا دستکاری می کنند. من اغلب این را در مترو ملاقات می کردم ، هنگامی که از نظر جسمی به سختی می توان از شخصی با جعبه دور شد. او به شما می آید ، به چشمان شما نگاه می کند و منتظر می ماند. و شما ده مورد آخر را برای سفر دارید. و احساس شرم می کنید که از قبل به همسایه خود فکر نکرده اید و برای کمک های مالی پس انداز نکرده اید. و یک روز همه چیز برای شما کافی می شود و شما به هر کسی که تمام روز درخواست می کند پول اهدا می کنید و در پایان روز احساس می کنید که واقعاً یک فرد مهربان هستید. اما یک روز جدید در حال طلوع است ، شما بار دیگر به مترو می روید و دوباره با نگاه محکوم کننده داوطلب ملاقات می کنید: "خوب ، عزیزم ، حیف است که یک فرد بیمار برای درمان کمک کند؟" و این همه. غرور گذشته از بین رفته بود. او با پول رفت.

البته ، من فراموش نمی کنم که کلاهبرداران را که برای بیماران غیر موجود پول جمع آوری می کنند ، ذکر کنم. وقتی مشخص شد که بسیاری از داوطلبان کلاهبردار هستند ، مردم بسیار آزرده شدند و بسیاری ترجیح دادند به هیچ وجه پول اهدا نکنند تا اینکه دوباره بینی باقی بماند.

علاوه بر همه موارد فوق ، عدم تحمل واقعیت نیز وجود دارد. به این معنا که فرد آنقدر از میزان غم و اندوه اطراف خود می ترسد که روان او یک مانع عاطفی ایجاد می کند و با تحریک یا به سادگی عدم احساس به درخواست کمک واکنش نشان می دهد. و یک چیز دیگر: یک نظریه وجود دارد (متأسفانه من منبع آن را پیدا نمی کنم ، بنابراین فقط از روی حافظه می نویسم) ، که می گوید هر فرد می تواند همزمان در بیش از 50 نفر از نظر احساسی مشارکت داشته باشد. به عبارت دیگر ، هر یک از ما حدود 50 نفر داریم که نگران سرنوشت آنها هستیم. روان ما به سادگی بیشتر دوام نمی آورد. بنابراین ، برای ما دشوار است که در هر درخواست کمک قرار بگیریم.

از همه اینها چه نتیجه ای می گیرد؟ آیا از ترس فریب خوردن پول اهدا نمی کنید؟ یا به دلایلی مانند کارما اهدا کنید؟ من خودم این راه را انتخاب کردم: اگر کسی که می شناسم از من درباره دوستانش (و اگر من الان پول دارم) پول می دهم. سپس می فهمم که سهم من به جای مناسب می رسد. اما نحوه مدیریت پول شما انتخاب شخصی شما است.و به چه کسی آنها را بدهم - همچنین. به یاد داشته باشید که خوبی نه تنها در پول ، بلکه در اقداماتی که نیازی به سرمایه گذاری مالی ندارد محاسبه می شود. همه خوبن!

توصیه شده: