2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
فردی که در فضای پذیرش و عشق بزرگ شده است ، تجلی مهربانی ، مراقبت ، محبت ، شفقت نسبت به خود را امری طبیعی تلقی می کند ، این باعث نمی شود احساسات شدیدی در قالب گریه ، برای مثال ، یا واکنش های دفاعی مانند او ایجاد کند. فاصله گرفتن یا نفی نیاز در آن. چنین فردی می تواند هم عشق را بپذیرد و هم آن را بدون یک فکر دوم تقسیم کند.
برای فردی که در کودکی دوستش نداشت و در فضای محرومیت عاطفی و حتی خشونت بزرگ شده بود ، بروز نگرش مهربانانه دیگران اغلب بسیار دردناک است. این یک وضعیت محرک است که حتی می تواند یک بحران سمپاتیک آدرنال را برانگیزد.
به همین دلیل است که او به انواع محافظت ها متوسل می شود تا ضربه او تحت تأثیر قرار نگیرد و منجر به حالات احساسی نشود که کنترل آنها دشوار خواهد بود.
یک فرد به تدریج بسیاری از باورهای دفاعی را در مورد تجلی ضعف به دست می آورد ، مانند قهرمانان M. Yu. لرمونتوف:
او فقط یک لقمه نان خواست ،
و نگاه عذاب زنده را نشان می داد ،
و یکی سنگ گذاشت
به دست دراز شده اش."
به چه دلیل ، مهربانی ، عشق ، مراقبت به چنین شخصی صدمه زده است؟
گدایی خیابانی را در یک نقص کثیف تصور کنید که از همه جا رانده شده ، تحقیر شده ، مورد ضرب و شتم قرار گرفته است ، کسی که از نظر داخلی عزت نفس و ایمان خود را نسبت به مردم تقریباً از دست داده است. و ناگهان چشمان رهگذری را می بیند و در آنها به جای تحقیر و نفرت ، مهربانی وجود دارد ، به جای ضربه ، دستان گرم خود را به سوی او دراز می کند و شروع می کند که او را به شیوه پدرانه یا مادری در آغوش بگیرد. ، او خاک صورت این گدا را می شویند ، او را به آینه می رساند و اجازه می دهد زیبایی آن را تشخیص دهد.
این مهربانی به اندازه یک جزیره کوچک امید در وسط اقیانوس تاریک غیر معمول است. و این وحشت وجود دارد که جزیره زیر آب برود و عناصر خشن دوباره شما را عذاب دهند.
شخص می ترسد که به خوبی وابسته شود ، زیرا در این صورت درد این از دست دادن غیرقابل تحمل خواهد بود.
یک بار در دوران کودکی من کارتون "مامان برای یک ماموت" را تماشا کردم ، جایی که ماموت تنها روی تخته یخ شنا می کرد و در جستجوی یک مادر مهربان در اقیانوس بی پایان پر از خطرات بود. من خیلی نگران بودم اگر مادرش را پیدا کند ، آیا او را گم می کنند ، آیا او را می خورند ، آیا مادرش او را قبول می کند ، آیا او می خواهد او را دوست داشته باشد ، آیا او را رد می کند؟
دلبستگی به یک فرد مهربان و دوست داشتنی آسان است ، اما این باعث می شود درد از دست دادن وحشتناک تر شود.
و با این وجود ، در این روابط ، چیز مهمی به دست می آورید - ایمان به خود ، این واقعیت که می توانید دوست داشته شوید ، پذیرفته اید که شایسته عشق هستید ، شایسته یک رابطه خوب و انسانی همانطور که هستید.
روان درمانی می تواند چنین تجربه ای را ارائه دهد و علاوه بر آن به ایجاد تحمل عاطفی در ایجاد موقعیت ها به منظور کاهش نمودهای بحران سمپاتوآدرنال و کاهش ترس از دلبستگی کمک کند.
توصیه شده:
ابراز همدردی. رحم و شفقت - دلسوزی. یکدلی. کجاست و شما کجا؟
از افراد نزدیک ما ، ما منتظر همدردی در لحظه ای ناخوشایند برای ما وقتی ما آزرده ، تحقیر و توهین می شدیم ، ما همدلی می خواهیم برای سهیم شدن در غم از دست دادن ، ما منتظر دلسوزی . اگر رنج خود را با دیگران به اشتراک بگذارید ، طبق قوانین حساب ، آن کاهش می یابد ، شانس بیشتری برای کنار آمدن با غم و اندوه وجود دارد.
عدم تحمل صمیمیت
نویسنده: ایرینا دیبوا منبع: به محض گرم شدن رابطه و نزدیک شدن ، او کاری می کند که صدها کیلومتر ما را از هم دور می کند. " من این کلمات را از زنان در عبارات مختلف بارها و بارها شنیده ام. "او مست می شود." "او شروع به گفتن چیزهای ناخوشایند می کند تا روابط ما را بی ارزش کند.
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.
شر خوب را تحمل نمی کند ، اما خوبی می تواند بدی را تحمل کند
کشیش روسی یاکوف کروتف می گوید: "شر خوب را تحمل نمی کند ، اما خوب می تواند بدی را تحمل کند." خوب گفتی. من به نمایندگی خودم اضافه می کنم که می تواند خوبی ها را تحمل کند ، اما خوب باید حدی از صبر داشته باشد ، در غیر این صورت اگر بی نهایت دوام بیاورد و بدی را بداند که همه چیز ممکن است ، به همان شر تبدیل می شود.
تحمل کردن یا تحمل نکردن؟
روزی روزگاری ، وقتی در اوایل بیست سالگی بودم ، می دانستم چگونه باید تحمل کنم. من از شوهرم توهین کردم ، نگرش بدی نسبت به خودم داشتم. آنچه را که برایم ناخوشایند بود تحمل کردم. و من به آن بسیار افتخار می کردم - می توانم تحمل کنم! من خیلی صبورم