2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 20:57
من افراد زیادی را می شناسم که پس از آسیب دیدگی به روانشناسی حرفه ای مراجعه کرده اند و در روند درمان دیدگاه های جدیدی را در زندگی خود برای خود مشاهده کرده اند دقیقاً در زمینه شناخت خود و در مورد روح انسان به طور کلی.
طرفداران دیگری از روانشناسی وجود دارد ، بیشتر به عنوان یک علم عمومی. اینها کسانی هستند که مدتها و مشتاقانه بسیاری از نشریات خارجی و داخلی را اعم از علمی و فراروانشناسی مطالعه کرده اند.
و یک گزینه سوم برای علاقه به روانشناسی وجود دارد ، هنگامی که افراد به معنای واقعی کلمه خود را در آن و در خود غوطه ور می کنند ، اما در عین حال تحت درمان شخصی قرار نمی گیرند ، یا هر از گاهی به سادگی مشاوره دریافت می کنند. در همان زمان ، آنها به دنبال روانشناس "خود" هستند و سعی می کنند متخصصان را به طور فعال ارزیابی کنند ، به عنوان مثال ، با انتشارات و مشاوره های یک بار نمایشی.
برخی از این آماتورها حتی با یک یا چند روانشناس مکاتبه فعال دارند. معمولاً از طریق گروه های پشتیبانی ، انجمن ها ، چت های خصوصی و غیره. بعلاوه - بیشتر ، آنها فقط می خواهند با یک متخصص به صورت خصوصی ارتباط برقرار کنند ، و به عنوان یک قاعده ، این با انتقال کاملاً تحقق یافته (یا شناخته شده) مخلوط می شود.
به هر حال ، معاشرت مداوم در سایت های روانشناسی ، شرکت در بسیاری از آموزش های فعلی ، اغلب فقط مغز را با انبوهی از اطلاعات گوناگون و غیر ضروری منحرف و مسدود می کند. در نهایت ، چنین فعالیت های خشونت آمیزی در زمینه پاراپسیکولوژیک فقط شروع به دخالت می کند و به عکس نتیجه می دهد.
شما باید مرز روانشناسی و زندگی عادی و واقعی خود را به وضوح مشخص کنید. به بیان مجازی - به خود اجازه ندهید که با روانشناسی بازی کنید. از این گذشته ، این حالت به خودی خود قادر به ایجاد واکنشهای ناسالم ، افکار ، تصاویر و ایجاد آرمانهای اختراعی غیر ضروری است.
جدا شدن از زندگی ، غوطه ور شدن در بازتاب مداوم آن ، نتیجه خوبی نخواهد داشت. حتی مطالعه روانشناسی ، به عنوان یک علم ، بهتر است از یک پایه علمی قوی شروع شود ، و نه از طریق تماس با علم جدی از طریق دوره های مختلف پیشرفت ، مشخص نیست چه چیزی - که هنوز در نسخه کاهش یافته وجود نداشت.
سعی کنید خودتان را نجات دهید ، در هر شرایطی ، حتی در "شیرجه" به روانشناسی ، که شما آن را به عنوان یک درمان شفابخش و معجزه گر در زندگی تعبیر می کنید.
توصیه شده:
افسردگی اساسی! اتاق را ترک نکنید ، اشتباه نکنید
احمق نباش! چیزی باش که دیگران نبودند. اتاق را ترک نکنید! یعنی به مبلمان اختیار دهید ، صورت خود را با کاغذ دیواری ترکیب کنید قفل کنید و خودتان را مانع کنید گنجه از chronos ، فضا ، eros ، نژاد ، ویروس. I. برودسکی افسردگی اساسی این وضعیتی است که با کاهش کلی شادابی همراه است.
تمرین: "روی اعصاب من بازی نکنید و چگونه یاد بگیرم که در برابر زورگویی مقاومت کنم."
نحوه برخورد با افراد و شرایطی که شما را از تعادل خارج می کند ، به عبارت دیگر آنها شما را آزار می دهند و شما از دست آنها عصبانی هستید. من یک تمرین م effectiveثر را پیشنهاد می کنم که به شما امکان می دهد از چنین افراد و موقعیت هایی اجتناب نکنید ، بلکه آنها را به درستی درک کنید.
بازی می کنم یا با من بازی می شود؟ (قسمت 1)
آیا تا به حال فکر کرده اید که ما چقدر بازی های روانی انجام می دهیم؟ و چرا ما این کار را می کنیم؟ بازی های روانشناختی به طور خودکار اتفاق می افتند ، آنها به ما اجازه می دهند از مشکلاتی که در ایجاد روابط صمیمی واقعی با آن روبرو هستیم اجتناب کنیم.
بازی و اسباب بازی
بسیاری از بزرگسالان معتقدند بازی فقط سرگرمی است که هیچ ارتباطی با فعالیت های جدی در زندگی بعدی کودک ندارد: مطالعه ، آماده سازی درس ، تسلط بر یک تخصص. اجازه دهید به یک سوال بسیار مهم پاسخ دهیم: چرا یک کودک به بازی نیاز دارد؟ 1. تکامل فرد در فعالیت او صورت می گیرد .
زندگی مانند یک بازی است ، بازی مانند زندگی است
بازی یک حالت زندگی است ، یک انتخاب ابدی است ، حدس زدن ، فرد یا زوج ، تابه یا گم شده . ما در کودکی بازی می کردیم و بدون اینکه بدانیم نیاز خود را به بازی به بزرگسالی کشاندیم. در حین انجام بازی های بزرگسالان ، ما سناریوهای دوران کودکی خود را اجرا می کنیم و ناخودآگاه سعی می کنیم آنچه را که برای کمال صداقت و رضایت بیشتر از آن کم داریم ، بدست آوریم.