2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من یک دوست خوب دارم. در یک سال گذشته ، او قصد بارداری داشت. به نظر می رسید بارداری در تخیل او یک حالت غیر معمول و شگفت انگیز بوده است … هنگامی که شما با لباسی سبک تکان می خورید ، به شکم خود افتخار می کنید ، اطرافیان شما به محبت استثنایی می رسند ، و خود مادر آینده مدام در حال استراحت و استراحت است. صلح بله ، اتفاق می افتد. روانشناسان این نوع از بارداری را "سرخوشی" می نامند و باید بگویم از چنین شرایطی می ترسند ، زیرا این مادران باردار هستند که اغلب خود را در معرض خطر افسردگی پس از زایمان می بینند. اما دوستم در خطر نبود. به محض شروع بارداری ، او دچار سمیت شدید شد. و وقتی دو ماه پس از شروع بارداری با او ملاقات کردم ، او به من گفت: "بله … من فکر می کردم لباس ، پرواز ، خلاقیت … اینطور است که بارداری به نظر می رسد. در عوض ، من حداقل یک ساعت صبح در توالت بودم. و من به مدت نیم روز احساس بیماری می کنم … و چقدر همه چیز متفاوت از چیزی است که من تصور می کردم. و سپس سمیت و بواسیر وجود دارد. و هنوز زایمان در پیش است … ".
این تنها یکی از نمونه های زندگی است. در گروه های مطالعه هنردرمانی من ، شرکت کنندگان نیز گاهی شگفت زده می شوند. آنها فکر می کنند که ما با برس های رنگ آمیزی به کودکان می آییم ، چگونه با آنها نقاشی کنیم … و گلها ، پروانه ها و دیگر نقاشی های زیبا وجود خواهد داشت. در عوض ، در نقاشی های کودکان ناگهان "مدفوع" و "پیپیسکی" ، هیولا و هیولاها ظاهر می شوند. یا چیزی حتی وحشتناک تر. و ناگهان کلاسهای هنردرمانی فقط در مورد لذت خلاقیت نیست. اما همچنین در مورد رهایی از احساسات سنگین ، حالتهای سرکوب شده طولانی مدت ، به عنوان مثال.
بنابراین در مورد کودک داخلی است. علاقه مندان به روانشناسی می دانند که این اصطلاح طولانی مدت در تعدادی از رویکردها است. و در همان زمان … در عین حال ، کودک داخلی اغلب توسط مردم به عنوان یک موجود بسیار خوب درک می شود. حتی اگر ما در مورد شخصیت غیر شخصی صحبت می کنیم که نام "کودک زخمی" را دارد. این دختر بسیار شیرین یا پسر ناز است که بله گریه می کند ، اما در عین حال با همه ظاهر ، رفتار و سایر موارد باعث رد نمی شود.
حالا بیایید به یاد بیاوریم که در چه لحظه ای یک فرد در دوران کودکی با طرد شدن مواجه می شود و همان کودک زخمی داخلی ظاهر می شود. این کودکی است که در کف یک فروشگاه هیستریک می کند. کسی که از گودال ها می گذرد ، و همه لباس هایش ، و همچنین صورت ، دست ها و پاهایش در گل و لای چسبناک چسبنده می افتد. این کسی است که ترسیده است و نمی تواند کلمه ای بگوید. این همان چیزی است که در شب نوشته شده است و ناراحتی های مختلفی را برای والدین به ارمغان آورده است. مریض بودم. منزجر. چه کسی می تواند آب دهان و چرت زدن داشته باشد. کسی که تا حد سکسکه گریه کرد. و این بخش هنوز در ما زنده است. و آیا به این دلیل نیست که نویسندگان برخی از کتابهای عجیب و غریب - و من چنین کتابهایی را ملاقات کرده ام - توصیه می کنند که چنین جذابیتی را نپذیرفت و "دوست" نداشت و در نگاه اول عشق را برانگیخت ، بلکه به عنوان مثال ، آن را دفن کرد؟
این کودک داخلی زمانی فعال می شود که به خود فشار بیاورید و به کار خود استراحت بیشتری ندهید. وقتی بر سر فرزندان ، همسران یا همکاران یا کارمندان خود فریاد می زنید. وقتی دوباره درگیر یک رابطه عاشقانه عجیب می شوید و نمی فهمید ، چگونه دوباره وارد چنین ماجراجویی می شوید ، زیرا بارها نذر کرده اید که این کار را تکرار نکنید؟ وقتی طاقت فرسایی در حال رد شدن هستید. وقتی غرق در احساس گناه دائمی هستید - به خاطر رفتار خود ، به خاطر رفتار فرزندتان ، به این دلیل که نمی توانید بدهی هایی را که از شما خواسته می شود به والدین خود بپردازید - گاهی خود والدین و گاهی محیط. وقتی تقریباً هر اقتدار خارجی برای شما مهمتر از صدای خود به نظر می رسد ، آن صدای بسیار درونی.زیرا گاهی او یک صدای درونی می دهد - قسمت وحشتناک ، زشت و ناخوشایند از فرزند ما … این دقیقاً همان موردی است که در آن یک ضرب المثل معروف وجود دارد: "یک کودک بیشتر از همه به عشق شما نیاز دارد ، در حالی که لیاقت آن را ندارد. آی تی." این امر در مورد کودک داخلی ما نیز صدق می کند. این قسمت همچنین زمانی بیشترین محبت را دارد که احساس می کنید در حال حاضر شایسته آن هستید. و چند بار در تمرین خود مشاهده کرده ام - به جای توقف ، نگاه دقیق به خودم ، اگر نه با عشق ، حداقل با مهربانی - یک نفر آن را می گیرد و شروع به ضرب و شتم احساسی می کند. شما می توانید با دوست داشتن و پذیرش کودک داخلی صد بار تجسم کنید و او را در آنجا زیبا و فوق العاده تصور کنید. و سپس هزار بار خود را برای هر قدم اشتباه کتک بزنید … و این قطعاً یک عمل عاشقانه نخواهد بود.
چه باید کرد؟
سعی کنید همه آن لحظات را به یاد بیاورید ، البته اگر دوران کودکی خود را به خاطر دارید - که در آن با طرد شدن روبرو شدید. آیا می توانید لباس ها ، اثاثیه و ظاهر شما را به خاطر بسپارید؟
همه آن لحظاتی را که در آنها چیزی به نام "سقوط نمای" یا "پرده ای چشمان شما را مبهم می کند" و "شما را حمل می کند" به خاطر بسپارید ، هنگامی که فرزندان یا شرکای واقعی شما کاری را انجام می دهند که باعث می شود عصبانی شوید یا مخفی شوید به طوری که شما عملاً شنیدنی و نامرئی هستید.
آن لحظات زندگی در حال بزرگسالی خود را به خاطر بسپارید ، به خاطر آن هنوز شرم غیرقابل ساخت و غیرقابل درک ، احساس گناه ، تمایل به عقب راندن همه چیز و انجام ، عمل ، گفتن چیزی متفاوت را تجربه می کنید.
و وقتی همه اینها را به خاطر می آورید - سعی کنید با چشمان محبت آمیز کسی به این کودک نگاه کنید. می دانم که همیشه نمی توان با عشق به قسمت فرزندانم با عشق نگاه کرد. زیرا اگر این همه سال با نفرت و طرد نگاه کنید ، ممکن است در اولین بار نتوانید با عشق نگاه کنید. و حتی از دوم یا از دهم. اما اگر به خاطر داشته باشیم که ابتدا خود را از چشم والدین خود می نگریم ، و سپس این نگاه را - محبت آمیز یا غیر محبت آمیز - تعیین می کنیم ، سپس به همان شیوه می توانیم به کودک درونی خود نگاه کنیم ، برای شروع ، نه با چشم خود.. تصور کنید چه کسی می تواند باشد و به شما نگاه کنید ، قسمت کودکانه شما با عشق؟ یک شخص واقعی که زمانی در محیط شما بوده یا هست ، یک شخصیت تخیلی ، قهرمان یک افسانه ، یک فیلم؟ ابتدا از نگاه آن شخص یا شخصیت عاشقانه به خود نگاه کنید. و خود را متعهد کنید که دیگر به خاطر یک کودک کوچک و آسیب پذیر بودن خود را از نظر احساسی مورد ضرب و شتم قرار ندهید.
توصیه شده:
مردان متاهل گفتند که داشتن یک اعلام کننده در طرف دیگر به چه معناست
"من دیگر هرگز این کار را نمی کنم. هر اتفاقی که بیفتد یک مرد را دیوانه می کند. حتی اگر در ازدواج خود مشکل دارید ، خیانت به شما بستگی دارد و در نهایت ، ارزش آن را ندارد. سوء استفاده های من احتمالاً ده سال زودتر از موعد مقرر مرا به گور خواهد فرستاد.
من چه مشکلی دارم ، اگر آنها مرا ترک کنند (طرف دیگر) چه؟
تقدیم به کسانی که به عشق اعتقاد ندارند ، و حتی بیشتر ، برای کسانی که به آن اعتقاد دارند ، مهم نیست! وقتی شریکی می رود ، بسیاری و یا تقریباً همه به این فکر می کنند که چه مشکلی دارد ، این که نمی توان با آنها رابطه داشت. داستانهای مختلف روابط گذشته به یاد می آید و تأیید اضافی پیدا می شود که "
طرف دیگر دختر "خوب"
برای مدت طولانی ، مردم برای زنده ماندن در محیطی ناامن نیاز به دانش روشنی از قوانین و روشهای بقا داشتند ، زیرا می توانستند تاوان شکست ها و اشتباهات خود را با جان خود بپردازند. بنابراین ، این آموزش تحت حداکثر فشار انجام شد تا قوانین زنده ماندن با جوهر قرمز تا عمق ممکن در مغز نوشته شود.
طرف دیگر عشق بی جواب
کلینیک اقتصاد روانی منفی است. هنگامی که یک فرد بارها و بارها به "دوست داشتن" شخص دیگری ادامه می دهد ، که به هیچ وجه به احساسات شخص اول پاسخ نمی دهد ، فرد در نتیجه تاریخ روابط ناخواسته را با اشیاء اصلی خود بازتولید می کند. این سابقه روابط در دوره شکل گیری روان فرزند او است ، که در طی آن نزدیکترین افراد (که کودک به آنها وابسته بود و آنها را دوست داشت) بی تفاوت بودند و به سرمایه گذاری های ذهنی او پاسخ نمی دادند.
طرف دیگر زنانگی
موضوع زنانگی و مسائل جاری مربوط به آن پیچیدگی و تناقضات این پدیده را نشان می دهد. پدر روانشناسی تحلیلی سی. جی یونگ در مفهوم خود ، او Anima (زیر شخصیتی زن) و Animus (زیر شخصیتی مرد) را به عنوان اصول شخصی زنانه و مردانه در ساختارهای ذهنی یک فرد در نظر گرفت.