حق خود بودن

تصویری: حق خود بودن

تصویری: حق خود بودن
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
حق خود بودن
حق خود بودن
Anonim

اخیراً با لیستی از حقوق بشر قاطع (خود مدعی) برخورد کردم ، و متوجه شدم که برای من این یک چک لیست مناسب برای ردیابی اثربخشی درمان است.

وقتی برای اولین بار به درمان آمدم ، احساس می کردم که حق هیچ چیزی را ندارم ، من خودم بسیار کوچک ، بی اهمیت هستم و نه تنها افراد دیگر ، بلکه حتی خودم نیز نباید با نظر خود حساب کنم ، آنها بهتر می دانند ، بیشتر دارند حقوق ، و من باید با آنها سازگار شوم ، نه آنها با من. هیچ گزینه ای وجود نداشت که با یکدیگر سازگار نشوم و اجازه دهم من و دیگری بدون درگیری و تناقض متفاوت باشیم ، آنها را ندیدم.

این احساس راه هایی را پیدا کرد که در همه زمینه های زندگی خود را نشان می دهد: در محل کار ، من فقط می توانم عملکردی را انجام دهم و مشکلی را حل کنم ، و نظر نداشته باشم و در مورد جایگزین ها بحث کنم. در مورد دوستان ، نوعی رفتار سازگارانه و سازگارانه انتخاب شد ، در خروجی به حسادت بزرگ آنها تبدیل شد و اکثر آنها دیر یا زود تصمیم گرفتند ارتباط خود را با من قطع کنند. به طور کلی ، این ایده در همه جا وجود داشت که افکار ، اقدامات ، احساسات من باید برای دیگری منطقی ، قابل درک باشد ، من باید در حضور دیگران توضیح دهم و خود را توجیه کنم ، زیرا به تأیید آنها نیاز دارم.

البته ، در این مرحله ، با چنین نظری در مورد خودم و جهان ، به دلایلی خود را پیدا کردم ، داستان کودکی من در موفق ترین راه توسعه نیافت ، نگرش های زندگی مادرم نتیجه را ثابت کرد ، و وقایع از زندگی بزرگسالی من ، در بیشتر موارد ، به شکل پیشگویی خود تایید کننده ، صحت این تنظیمات را تأیید کرد.

در مورد من ، روان درمانی بر درک فکری همه اینها کار نکرد ، سپس همه چیز با ذهن من روشن است ، غیرمنطقی بودن نگرش ها آشکار است و مکانیسم های ظهور و تثبیت آنها و عملکردهای محافظتی این نگرش های ظاهراً مفید نیست. روان درمانی کند می شود (اگرچه به نظر می رسید که من تا به حال بی حرکت شده بودم) ، برای نشان دادن خودم در همه اینها ، افزایش فضای داخلی ، به طوری که در نهایت می توان متوجه شد که همه این نگرش های محدود کننده هستند دانش صحیح مطلق نیست ، و همان من هستم که نوعی نظر دارم. با گذشت زمان ، معلوم شد که در صورت نیاز و تمایل ، می توان به آن پی برد ، ارزیابی کرد ، حق آن را داشت ، آن را بیان کرد و از آن محافظت کرد.

در اینجا یک چک لیست وجود دارد که به من در حرکت کمک می کند:

- من این حق را دارم که رفتار ، افکار و احساسات خود را ارزیابی کنم و مسئول عواقب آنها باشم

- من حق دارم که عذرخواهی نکنم یا رفتار خود را توضیح ندهم

- من این حق را دارم که به طور مستقل تصمیم بگیرم که آیا من اصلاً یا تا حدی مسئول حل مشکلات دیگران هستم

- من حق دارم نظرم را عوض کنم

- من حق دارم اشتباه کنم و مسئول اشتباهاتم باشم

- من حق دارم بگویم "نمی دانم"

- من حق دارم از حسن نیت دیگران و نگرش خوب آنها نسبت به من مستقل باشم

- من حق دارم تصمیمات غیر منطقی بگیرم

- من حق دارم بگویم "من شما را نمی فهمم"

- من حق دارم بگویم "من به این علاقه ندارم"

به عبارت دیگر ، من حق دارم برای دیگری ناراحت کننده باشم و دیگری حق دارد برای من ناراحت کننده نباشد.

فرایند درمان طولانی ، دشوار است و در بیشتر موارد با نتیجه ای که احساس آن بسیار دشوار است - تغییرات در جهان درونی فوری نیست و لزوماً در تغییرات نهایی منعکس نمی شود. اما کیفیت زندگی و احساس فرد در آن می تواند آنقدر تغییر کند که ارزش یک دقیقه صرف آن را دارد.

توصیه شده: