چگونه می توان در تیم جدید "خود" شد. راهنمای رئیس

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان در تیم جدید "خود" شد. راهنمای رئیس

تصویری: چگونه می توان در تیم جدید
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
چگونه می توان در تیم جدید "خود" شد. راهنمای رئیس
چگونه می توان در تیم جدید "خود" شد. راهنمای رئیس
Anonim

هنگامی که یک رهبر جدید به یک شرکت موجود می آید ، گاهی اوقات می تواند دو سبک رهبری افراطی را انتخاب کند ، همانطور که مشاهدات من نشان می دهد: رهبر مستقیم بودن ، یعنی شامل "پلیس بد" ، دستورالعمل دادن به کارکنان راست و چپ و همچنین اعمال یک سیستم ضد انگیزه مادی: مجازات با جریمه و دستمزد کمتر. یا به افراط دیگر می رود: او تبدیل به یک رهبر بیش از حد حامی می شود ، یعنی یک "پلیس خوب".

بیشتر اوقات ، هنگامی که یک رهبر به تیم جدیدی می آید ، تمایل خود را برای تبدیل شدن به یک رهبر مستقیم نشان می دهد ، این به دلیل استرس محیط و شرایط جدید یا یک مجموعه شخصی با "ناپختگی" و عدم اعتماد به نفس و خود است. نقاط قوت. به این معنی که یک فرد قادر نیست یا نمی داند چگونه به طور هماهنگ و بدون استرس برای خود ، تیم و کسب و کار به طور کلی با یک تصویر موجود مطابقت داشته باشد ، سپس شروع به بازنویسی کل تصویر برای خود می کند ، ادامه می دهد ، از پذیرفتن مسئولیت اعمال و گفتار خود امتناع می کند ، وقتی می ترسد که همه چیز آنطور که او برنامه ریزی کرده پیش نرود. یک بار من از طرف چنین رهبری تماشا کردم. او تلاش کرد تا نشان دهد "رئیس کیست" ، شروع به ایجاد قوانین و رویه های خود کرد و سعی کرد تیم موجود را زیر این قوانین خم کند. از نظر استراتژیک ، بعید است که این اقدامات به نتیجه مثبتی منجر شود ، زیرا کارکنان از او می ترسند و تنها از ترس به چنین رهبری احترام می گذارند. بعید به نظر می رسد که آنها بتوانند به طور مivelyثر و با لذت کار کنند ، و همچنین می ترسند که در مورد وضعیت شرکت یا مشکلی که هنوز نمی توانند حل کنند صحبت کنند و / یا به مشاوره یا منابع اضافی نیاز دارند. این نوع مدیریت ، در بیشتر موارد ، تأثیر بدی بر خود کسب و کار خواهد داشت.

شیوه مدیریت دیگر زمانی است که رهبر یک استراتژی بیش از حد حمایتی را انتخاب می کند: او در همه جا وارد می شود ، سعی می کند دیدگاه خود را تحمیل کند و کمک کند. این تمایل به ویژه در مرحله اولیه مشاهده می شود ، زمانی که او واقعاً می خواهد مفید باشد و خود را نشان دهد ، تا بتواند تجارت و تمام عمق آن را در اسرع وقت درک کند. بله ، این انگیزه ذاتی خوبی است (درک عمق کامل تجارت و نشان دادن مفید بودن آن) ، اما اقدامات اساساً اشتباه است.

یک اشتباه بزرگ دیگر برای یک مدیر ، تمایل سریع به حداکثر انجام وظایف خود ، انجام اقدامات فعال برای بهبود / بدتر شدن هرگونه فرآیند و ایجاد تغییرات است. "من یک شمشیر و یک اسب و در خط آتش دارم" یک جمله ایده آل در این مورد است ، که بعید است به نفع یک سازمان و تیم موجود باشد.

چگونه می توان "خود" شد

گزینه ایده آل برای مدیری که به تازگی به این شرکت آمده است این است که حداقل در ماه اول "زیر چمن و ساکت تر از آب باشد". ما در اینجا در مورد رفتار در رابطه با فرایندهای تجاری و پرسنل صحبت می کنیم. این تاکتیک مهم است زیرا چهره اصلی جدید در شرکت نه تنها برای این چهره جدید ، بلکه برای کارکنان نیز استرس است. چرا پس با اشتباهات فوق این استرس را تشدید می کنید. بسیاری از مدیران تصور می کنند که وقتی به یک تجارت قدیمی می آیید ، باید فوراً اقدام کنید ، خود را نشان دهید ، اقدامات مختلفی را برای توسعه و حفظ تجارت انجام دهید تا در مقابل کارکنان یا شرکا خودنمایی کرده یا برجسته شوید ، اقتدار خود را نشان دهید. ، و غیره همچنین ممکن است برخی از مدیران مجموعه ای از "نظر خارج" داشته باشند ، آنها از خود می پرسند: "اگر من آرام بنشینم ، تیم در مورد من چه تصوری خواهد داشت؟ و احتمالاً این تصور را خواهند داشت که من کاری انجام نمی دهم "- چنین افکاری شامل اشتباهات فوق خواهد شد.

یک تاکتیک عالی در ابتدای سفر: تجزیه و تحلیل ، شناخت ، آشنایی با شرکت ، فرآیندهای تجاری و تیم. شما می توانید اطلاعات مفید زیادی از کارمندان دریافت کنید که اگر شما رهبر باشید به کار شما کمک زیادی می کند.

در مورد کارکنان ، ارزش دارد که در اولین روزهای محله با همه در یک مجمع عمومی آشنا شوید. با آرامش و مهربانی از خود بگویید. سپس کارکنان را بشناسید ، اگر می خواهند چیزی به شما بگویند به آنها گوش دهید: خواه س questionsالات کاری باشد یا خواسته های شخصی ، و همچنین به آنچه آنها در مورد شرکت ، سنت های آن و فرایندهای کاری می گویند گوش دهید. در مورد برنامه های تجاری و روندهای کاری خود برای ما بگویید. اگر کارکنان افکار یا ایده هایی در مورد آنچه گفته اید داشته باشند ، به آنها گوش دهید. همچنین مهم است که به آنها اطمینان دهید که هیچ تغییر فاحشی در تیم یا فرایندهای کاری ایجاد نخواهید کرد ، اما اگر برآوردن برخی از الزامات یا نیازهای کاری شما برای شما مهم است ، به کارکنان آن اطلاع دهید و دلیل آن را توضیح دهید. برای شما مهم نیست چقدر برای آنها به عنوان مثال ، یک سیستم گزارشگری جدید یا یک سیستم حسابداری شرکتی اغلب توسط کارکنان تخریب تلقی می شود ، زیرا آنها نمی دانند چرا "کارهای اضافی" انجام می دهند. وظیفه شما این است که ایده مفید بودن این نوآوری را به آنها "بفروشید" ، و جنبه های مثبت و مزایای آن را برای هر کارمند نشان دهید.

در مرحله بعد ، پس از تجزیه و تحلیل و آشنایی ، گام منطقی خواهد بود که منابع اولیه لازم را اعم از انسانی و مادی جمع آوری کنیم ، به تدریج فرآیندهای جدیدی را که برای کسب و کار لازم است معرفی کنیم ، به تدریج مراحل غیر ضروری را حذف کنیم و غیره. در همان مرحله ، فقط یک عملکرد کنترل کننده مورد نیاز است ، هنگامی که رهبر پیشرفت نوآوری های خود را کنترل می کند و به تیم کمک می کند ، بازخورد می دهد. و سپس ، اگر رهبر واقعاً می خواهد مفید واقع شود ، می تواند برخی از فرایندهای کاری داخلی را در سطح مجری به عهده بگیرد ، به اصطلاح همه کارها را با دستان خود انجام دهد ، زیرا هر رهبر خوبی باید فرایندهای تجاری را در حوزه خود درک کند. مسئولیت پذیری از درون به بهترین شکل ممکن. …

نتیجه

بنابراین ، یک شرکت می تواند رهبر خود را بالا ببرد ، این رشد از پایین به بالا است ، یعنی یک حرفه از موقعیت پایین شروع می شود و به تدریج به یک موقعیت مدیریتی تبدیل می شود ، در اینجا شما باید از همان ابتدا خود را نشان دهید و در کار فعال باشید فرآیندها ، کسب تجربه و یک گزینه دیگر نیز وجود دارد ، که در مقاله مورد بحث قرار گرفت ، هنگامی که رهبر به یک تیم آماده می آید ، از بالا به پایین رشد می کند ، یعنی با تجزیه و تحلیل و گوش دادن فعال شروع می کند و فقط سپس به تدریج به سطح پایین می آید بر اساس مشاهدات من ، مجری به منظور درک فرایندها از درون خودم و نه برعکس ، همانطور که گاهی اوقات ممکن است اتفاق بیفتد. چنین رفتاری به شما امکان می دهد از بسیاری از اشتباهات فوق اجتناب کنید ، حتی اگر مدیر باتجربه باشد ، اما وارد مشاغل موجود شده باشد ، که البته تفاوت های ظریف خود را نیز دارد.

توصیه شده: