فضای شخصی در خانواده

تصویری: فضای شخصی در خانواده

تصویری: فضای شخصی در خانواده
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, ممکن است
فضای شخصی در خانواده
فضای شخصی در خانواده
Anonim

فضای شخصی در خانواده. من قبلاً مطالب زیادی در مورد "فضای شخصی" ، "آزادی شخصی در خانواده" ، "پاسخگویی متقابل و شفافیت زندگی" ، "آزادی ارتباط با سایر افراد در ازدواج" نوشته ام. تز من بسیار ساده است: "خانواده یک ارگانیسم اجتماعی واحد است که بر اساس روابط متقابل وجود دارد - عشق ، احترام و مسئولیت. همسران باید هماهنگ ، شفاف و مطمئن زندگی کنند ، رفتار و دیدگاه خود را نسبت به زندگی هماهنگ و هماهنگ کنند تا به خانواده آسیب نرساند و حسادت و کینه متقابل را به حداقل برساند. ♦ اگر ما فضای شخصی را به عنوان فرصت هایی در نظر بگیریم: برای رفتن به هر کجا که می خواهید ؛ با هر کسی که می خواهید ارتباط برقرار کنید (از جمله مکاتبات در شبکه های اجتماعی) ؛ با هرکسی که می خواهید ملاقات کنید ؛ با هرکسی که می خواهید معاشقه کنید ؛ پول را در هر کجا و چقدر می خواهید خرج کنید ؛ زندگی در جایی که می خواهید (یعنی جداگانه) ، انجام فعالیت مورد نظر (حرفه ای ، خلاق ، تجاری ، جنایی و غیره) ؛ برای داشتن هرگونه اعتیاد دلخواه (مواد مخدر ، اعتیاد به قمار ، الکلیسم) ، قطعاً این یک خانواده نیست! برای چنین قالب زندگی بدون تعهدات متقابل ، بهتر است ازدواج نکنید ، بلکه فقط ملاقات کنید! ".

من بارها موضع خود را به تفصیل اثبات کرده ام. او اشاره کرد که فضای شخصی ، بر اساس منطق زندگی ، دیر یا زود منجر می شود:

♦ اول ، برای ایجاد همدردی با دیگران ، ظاهر این احساس که "این تنها کسی است که مرا درک می کند و من با او احساس خوبی دارم".

♦ سرقت وجوه از خانواده ، هزینه برای شخص دیگر و پروژه های او.

♦ ظهور بی اعتمادی و حسادت در خانواده ، وخامت روابط با نیمی از خانواده موجود.

♦ برای ظهور جذابیت صمیمی به شخص دیگر ، سپس خیانت.

♦ به زندگی دوگانه ، درگیری در خانواده ، در دراز مدت طلاق.

♦ به ضربات شدید روانی ، اگر شخصی که وابستگی به او بوجود آمده متقابلاً متقابل ، رها نکرده یا فریب نخورده است.

♦ فجایع کودکان ، اگر در خانواده ای بحران زده بودند.

تمرین زندگی به وضوح نشان می دهد:

"زندگی در حالت" فضای شخصی "برای زن یا شوهر -

این شرایط را برای بیگانگی ، درگیری ، خیانت و طلاق ایجاد می کند."

با این حال ، تا به امروز من به طور مرتب در انجمن های مختلف می خوانم که داشتن یک فضای شخصی چقدر فوق العاده است و این برای خانواده مطلقا خطرناک نیست. من به عنوان یک روانشناس با تقریباً سی سال تجربه ، این موقعیت را نه تنها ساده لوحانه ، بلکه خطرناک می دانم! بنابراین ، من می خواهم به آن زن و شوهرهایی کمک کنم که سعی می کنند "نیمی از خانواده" خود را در تلاش برای آزادی به موقع منصرف کنند ، اما نمی توانند استدلال ها ، مثالها و قیاسهای واضح و ساده ای برای گفتگو بیابند. اکنون می خواهم قیاس کنم که به وضوح خطر فضای شخصی در خانواده را نشان می دهد. من آن را شرکای تجاری می نامم.

بنابراین: خانواده واحد جامعه است ، یک سازمان است. از نظر ویژگی های ساختار آن ، نزدیکترین سازمان تجاری است که زن و شوهر در آن شریک هستند - بنیانگذاران یک شرکت مشترک (خانواده). آنها در حقوق و تعهدات خود برابرند: هر یک دارای 50٪ سهم و یک توافق اساسی (در دفتر ثبت) هستند که فقط با هم مشارکت می کنند ، بدون مشارکت اشخاص ثالث ، و در پروژه های دیگران شرکت نمی کنند.

بر این اساس ، در ابتدا هر دو مسئولیت بسیار بالایی برای وضعیت کنونی امور و آینده شرکت دارند. این تفاوت آنها با کارگران استخدام شده در ساختارهای تجاری یا سازمان های ایالتی / شهری متفاوت است. یک کارمند معمولی ، پس از پایان روز کاری ، از وضعیت موجود در سازمان سردرد نمی گیرد. برای او مهم است که از مسئولیت شخصی دوری کند و بقیه چیزها نسبت به او بی تفاوت است. یک تاجر مستقیماً به حفظ و توسعه پروژه خود علاقه مند است: او همیشه نگران تجارت خود است. او نه تنها در ساعات کار ، بلکه عصرها ، شبها ، آخر هفته ها و تعطیلات ، تعطیلات و بیمارستان نیز مسئول است. انگیزه او قوی ترین است.علاوه بر این ، مسئولیت اصلی او نه به دیگران بلکه به عهده خود او و شریک تجاری است که به او اعتماد کرده است (در این مورد ، خانواده).

اکنون تصور کنید که دو شریک تجاری برابر با غیرت تجارت خود را انجام نمی دهند. اولین مورد (شماره 1) تمام می شود و تمام تلاش خود را برای توسعه تجارت انجام می دهد. اما دوم (شماره 2) به طور دوره ای فرصت ترک کار و مشارکت (مخفیانه یا آشکار) در اجرای یک پروژه تجاری دیگر را پیدا می کند. علاوه بر این ، با یک شریک تجاری کاملاً متفاوت ؛ و حتی با استفاده از وجوه (تجهیزات ، پول ، سایر منابع و غیره) که در تجارت با شریک اول دریافت کرده اید ، که از طریق تلاش شریک شماره 1 بدست آمده است.

سوال این است:

  • - آیا این رفتار شریک شماره 2 مانند شریک شماره 1 است؟
  • - آیا شریک شماره 1 از شریک شماره 2 کینه خواهد داشت؟
  • - آیا شریک شماره 1 همچنان به توسعه کسب و کار تا آنجا که ممکن است علاقمند است ، زیرا می داند که بخشی از سود به دست آمده به توسعه پروژه هایی می رسد که در آن سهمی ندارد. برای غنی سازی اشخاص ثالث بیگانه برای او؟
  • - آیا رابطه بین شریک شماره 2 و شخص ثالث (شریک در مشاغل دیگر) به تدریج تقویت می شود ، به ویژه اگر همکاری موفقیت آمیز باشد ، یا (شاید حتی موقت) موفق تر از تجارت با شریک شماره 1 باشد؟
  • - آیا شریک شماره 2 انگیزه زیادی برای توسعه تجارت با شریک شماره 1 و غلبه بر برخی از دوره های دشوار با او خواهد داشت؟ آیا او همچنان مدیر و مالک موثری در پروژه با شریک شماره 1 خواهد بود؟
  • - آیا شریک شماره 1 وسوسه نمی شود به جز شریک شماره 2 خود ، شریک دیگری پیدا کند؟

به عنوان یک عمل روانشناسی شخصی ، خانوادگی و تجاری ، برای من واضح است: این رفتار شریک شماره 2 نه تنها برای اعتماد به زوج بلکه برای پروژه مشترک آنها خطرناک و مخرب است! اما به اصطلاح "فضای شخصی در ازدواج" و "آزادی شخصی در ازدواج" دقیقاً یکسان هستند! و بیشتر اوقات ، برای خانواده نیز ضرر دارد! از این گذشته ، "فضای شخصی" چیزی نیست جز ایجاد شرایط راحت ویژه به منظور شکستن دلبستگی موجود و جایگزینی آن با دلبستگی به شخص دیگر.

فضای شخصی ، در قالب آزادی فعالیت ، حرکت ،

ارتباطات ، درآمد و هزینه در صورت عدم گزارش -

این همیشه راهی برای روابط جدید با افراد جنس مخالف است.

جایی که ارتباط با اعضای جنس مخالف است

هیچ محدودیتی ندارد - برای همدردی ، عشق و رابطه جنسی ، فقط یک قدم.

در صورت وجود ازدواج فعلی ، این به معنی خیانت و طلاق است.

مهم است که توهم نداشته باشید و به وضوح درک کنید:

انتخاب راه و شیوه زندگی متفاوت -

همیشه ، در همان زمان ، انتخاب شریک زندگی دیگر!

که اغلب اوقات تبدیل به یک شریک جنسی می شود.

فضای شخصی تقریباً همیشه:

  • - ورود به یک حلقه اجتماعی جدید ، که در آن ارزش های جدید زندگی تحمیل می شود. که ممکن است با ارزشهای شریک فعلی در تعارض باشد.
  • - ظهور وابستگی روانی به یک فرد خاص از یک حلقه جدید ارتباطی. پس از آن ، وابستگی به تلفن همراه شروع می شود ، با آن به توالت فرار می کنید و واقعیت مکاتبات را از شوهر / همسر پنهان می کنید.
  • - تحریک با شریک (زن / شوهر) که سعی می کند روند تخریب خانواده را متوقف کند.
  • - درگیری ها به دلایل مختلف ، که تحت آن کاهش احترام متقابل و جذابیت جنسی پنهان می شود.
  • - ظهور بیگانگی کامل و تمایل به زندگی جدا از هم ، به این بهانه که شما نیاز به "درک خود" ، "تنها بودن" ، "استراحت از یکدیگر" ، "یافتن اهداف و معانی جدید" دارید.
  • - در طول دور بودن ، توسعه فعال روابط جایگزین ، پس از آن - طلاق ، فروپاشی همه چیز به دست آمده ، اشک کودکان ، شادی افراد حسود.

عملکرد من در کار به عنوان روانشناس خانواده موارد زیر را نشان می دهد:

4 گزینه برای توسعه رویدادها در خانواده هایی با "فضای شخصی":

انتخاب 1.اگر یکی از همسران (شریک شماره 2) که برای خود "فضای شخصی" می خواهد ، همان استاندارد رفتاری را به شریک شماره 1 ارائه دهد ، و او این پیشنهاد را بپذیرد ، به سادگی یک مسابقه در خانواده آغاز می شود - هرکسی که سقوط کند در عشق با شخص سوم تغییر خواهد کرد و خانواده های آنها را ترک خواهد کرد.

گزینه 2 اگر پیشنهاد شریک شماره 2 توسط شریک صحیح شماره 1 پذیرفته نشود ، اما در عین حال شریک شماره 1 با هیچ چیزی مخالفت نکند ، او به سادگی ناظر منفعل نحوه ازدواج خود خواهد بود. فرو می ریزد

گزینه 3 اگر پیشنهاد شریک شماره 2 توسط شریک صحیح شماره 1 پذیرفته نشود و در همان زمان شریک شماره 1 با "فضای شخصی" شریک شماره 2 دست و پنجه نرم می کند ، ممکن است روابط آنها با یک درگیری سخت روبرو شود. طلاق به طور رسمی ، هر دلیلی وجود خواهد داشت ، اما همه چیز به دلیل آزادی است.

گزینه 4 اگر پیشنهاد شریک شماره 2 توسط شریک صحیح شماره 1 پذیرفته نشود و در عین حال شریک شماره 1 حتی در صورت بروز درگیری با "فضای شخصی" شریک شماره 2 مبارزه کند. هنوز هم امکان آشتی و امتناع شریک شماره 2 از رفتار خطی وجود دارد.

شما خودتان می توانید ببینید که مدل "فضای شخصی" چقدر خطرناک است و در شرایطی که یکی از زوجین به دنبال خروج از رژیم مشترک است ، شانس کمی برای حفظ ازدواج وجود دارد.

پاسخگویی و شفافیت زندگی (برنامه های روز ، حلقه اجتماعی ، هزینه و غیره). و من توضیح خواهم داد که چرا اینطور است. بگذارید به شما یادآوری کنم:

اصل "آزادی شخصی در خانواده" اینگونه به نظر می رسد: با من دخالت نکنید. تدریس نکنید ؛

نشان نمی دهد ؛ به تلفن هوشمند من دست نزنید ؛ نپرسید من کجا هستم و اهل کجا هستم ؛

به پول من دست نزن ؛ اذیتم نکن که آنطور که می خواهم زندگی کنم.

این طرح برای همه بسیار آشنا است: دقیقاً بر اساس آن ، با استفاده از "حق فضای شخصی" ، مردان و زنان 16 تا 18 ساله در درگیری ها ، حق زندگی خصوصی و صمیمی را از والدین خود سلب می کنند.

فضای شخصی در 16-18 سالگی ، این فرد در حال بزرگ شدن است.

فضای شخصی در سن 30-50 سالگی سقوط به دوران کودکی است.

پس از همه ، پس وقتی دختران و پسران بزرگسال سی ، چهل یا پنجاه ساله هستند ، اصل موضوع تغییر نمی کند:

حق "فضای شخصی" و "آزادی در خانواده" -

شرایط فنی برای انتخاب شریک دیگر برای رابطه جنسی

و / یا (معمولاً ، این به دلیل) یک تغییر اساسی در زندگی شما است.

کسانی که عقل و شجاعت این را دارند و هنوز عشق و احترام کافی برای شریک ازدواج فعلی خود وجود دارد ، می توانند آزمایشات خطرناک در ازدواج خود را به موقع رها کرده ، آن را حفظ کرده و حتی آن را بهبود بخشند. مردان و زنانی که در آنها خرد ، شجاعت ، عشق و احترام کافی نبود ، با درگیری ، خیانت ، طلاق روبرو خواهند شد. و همچنین مجموعه ای از خطرات هنگام ایجاد خانواده جدید ، فشارهای روانی کودکان و حلقه نزدیک بستگان و دوستان ، خنده طعنه آمیز بدخواهان و افراد حسود پشت سر آنها. زندگی همینه.

در واقع ، این همه. اجازه دهید کسانی که با میل شوهران یا همسران خود به "فضای شخصی" روبرو هستند از این مقاله برای بحث استدلال کنند. و کسانی که برای فضای شخصی خود می جنگند ، بگذارید در مورد انگیزه های درونی رفتار خود فکر کنند.

اگر کسانی که برای آزادی شخصی در ازدواج تلاش می کنند ، کسی را که سعی می کند آنها را متوقف کند ، "مستبدان خانگی" می نامند (و تقریباً همیشه آنها را چنین می نامند) ، بگذارید دوران کودکی خود یا تجربه فرزندپروری خود را به یاد آورند.

کودکان همیشه از آنچه والدین مانع آن می شوند ناراضی هستند

آزادی شخصی آنها و اجازه نمی دهد که آنها طبق قوانین خود زندگی کنند.

اما فقط به دلیل این استاندارد رفتار والدین

فرزندان ما فرصتی برای زندگی در بزرگسالی پیدا می کنند ،

خودتان پدر و مادر شوید و به مادران و پدران خود بگویید

خیلی ممنونم!" به خاطر "استبداد والدین" آنها.

این در خانواده ها است ، همه چیز یکسان است. وقتی زن یا شوهر سعی می کنند با همسر جان خود استدلال کنند و به موقع "آزادی شخصی" را بخواهند ، این بدان معناست که آنها به سادگی می خواهند اجازه ندهند که او از واقعیت زندگی که میلیون ها سرنوشت قبلاً شکسته شده است ، مطلع شود. سعی کنید اجازه ندهید اشتباهاتی که دیگران مرتکب می شوند. بچه ها این را نمی فهمند.بزرگسالان باهوش هنوز می توانند این را درک کنند و تمایلات جنسی خود را ، که مانند گربه ها و گربه های مارسی به هم ریخته است ، به هنجارهای رفتار صحیح خانواده بازگردانند. نه به اندازه یک نوشیدنی گازدار ، بلکه به اندازه روغن ماهی مفید است.

در واقع ، این همه. امیدوارم برای شما مفید بوده باشد. فقط باید اضافه کرد که وقتی زن یا شوهر شروع به اعلام "فضای شخصی" می کنند ، زمان آن فرا رسیده است که به طور مستقل اشتباهات در ساختار خانواده و مدل روابط را پیدا کرده و آنها را حذف کنیم.

توصیه شده: