تاریخ های دیر. آیا بعد از عشق وجود دارد به طور کلی ، پس از چند مورد ، خودتان تصمیم بگیرید

فهرست مطالب:

تصویری: تاریخ های دیر. آیا بعد از عشق وجود دارد به طور کلی ، پس از چند مورد ، خودتان تصمیم بگیرید

تصویری: تاریخ های دیر. آیا بعد از عشق وجود دارد به طور کلی ، پس از چند مورد ، خودتان تصمیم بگیرید
تصویری: ВЕРНЁТСЯ ЛИ ОНА? | ЛЕДЯНАЯ КОРОЛЕВА | Гадание для Мужчин | Таро Расклад | Гадание Онлайн | 2024, آوریل
تاریخ های دیر. آیا بعد از عشق وجود دارد به طور کلی ، پس از چند مورد ، خودتان تصمیم بگیرید
تاریخ های دیر. آیا بعد از عشق وجود دارد به طور کلی ، پس از چند مورد ، خودتان تصمیم بگیرید
Anonim

احتمالاً ، ما برای یک عشق بیش از حد طولانی زندگی می کنیم ، - یکی از مشتریان من با تامل گفت ، - شما ناگهان متوجه می شوید که عشق تمام شده است ، و برای مدت طولانی و طولانی زندگی می کنید و این بسیار توهین آمیز می شود. یا می فهمید که عشق در طرف دیگر به پایان رسید. اون تازه رفته و شخصی که روزی آنقدر دوست داشت که نمی توانست از کنار شما بگذرد ، جرقه هایی زد ، راه رفت و به شما نگاه می کند مانند یک گاو محبوب. بنابراین در حال حاضر مشخص است که زمان برش فرا رسیده است ، اما حیف است. عادت کرده ام. ترسناک

و اکنون ، تنهایی شما را درک می کند ، و شما قبلاً با هم عادت کرده اید. من به تقسیم تختخواب ، غذا ، نگرانی ها ، تجربیات و به طور کلی زندگی عادت کردم. من به این واقعیت عادت کردم که شما شاهد وجود خود هستید ، تماشاگر شخصی شما ، که سپس کف می زند ، سپس سوت می زند ، سپس در میانه اجرا خرخر می کند ، سپس برای شما گوجه فرنگی گندیده می اندازد ، و سپس گل به شما می بارد. من خیلی به آن عادت کرده ام ، شما عمری به معنای واقعی کلمه ازدواج کرده اید. و ناگهان تنها می شوید ، و اگر تصمیم بگیرید فصل جدیدی را باز کنید ، با وحشت متوجه می شوید که در 35 ، 40 یا 50 سالگی همه چیز مانند 20 سالگی نیست.

اول ، شما اساساً نمی دانید که چگونه با مردان یا زنان ناآشنا در ملاقات آشنا شوید و آنها چه کار می کنند ، زیرا در این سطح شما عادت دارید با فردی که مدت ها با شما "خویشاوند عمیق" بوده ارتباط برقرار کنید. ثانیا ، شما ناگهان وارد دوران کودکی می شوید. بازتاب های ارتباطی با "پسران" یا "دختران" درست در مقابل چشم ما عقب نشینی می کنند. شما خجالت می کشید ، احمقانه می خندید ، دردناک سرخ می شوید و نمی توانید موضوعی را برای گفتگو پیدا کنید ، حتی اگر در اصل قادر به صحبت کردن ناشنوا باشید. به یاد دارم که چگونه در یکی از اولین "اولین ملاقات ها" من آنقدر خجالت کشیدم که "من احساس می کنم 14 ساله بودم" را به زبان آوردم. مرد با تعجب به من نگاه کرد (حتما قبلاً عادت کرده است) و با همدلی پرسید: "بستنی برایت بخرم؟" ثالثاً ، سقوط در دوران کودکی با شگفتی کامل بیان می شود که برخی از "عموها" به دیدار شما می آیند. شما هنوز خود را آنجا در جوانی احساس می کنید ، زمانی که خود را در تاریخ خرج کرده اید و به هیچ وجه نمی توانید از پرتگاه سالهای بی توجه زندگی کنید.

و از این همه وحشت ، شما در گرمای لحظه تصمیم می گیرید که "برای شما نیست". نه در آن سن و سالی و حماقت زیاد برای عاشق شدن ، و "وقتی اینجا فقط تمساح وجود دارد ازدواج می کنید". در یک کلام ، نه ، نه ، نه ، و متقاعد نکنید. اما انسان موجودی زنده ، متناقض و برای عشق آفریده شده است. حداقل در این مورد مطمئن هستم. و یک شب ، پروفایل خود را در یک سایت دوستیابی باز می کنید ، یا تسلیم قانع شدن دوستان خود برای ملاقات با "این مرد خوب" می شوید ، یا درست مانند یک ملودرام ، دسته ای از چمدان بیرون می آید یا چرخ پایین می آید …

چه باید کرد؟ باز کردن یک فصل جدید در این کتاب دیوانه یا نه؟ و اگر چنین است ، چگونه؟ امروز من به شیوه مسیحی با شما برخورد خواهم کرد. در کل هفت فرمان وجود دارد. 10 چیزی کافی نیست

1. خود را بشناسید

منظور من این است که حداقل یک مقدار کار کنید تا سوسک های خود را بشناسید. برای امروز. حتی کسانی که قبلاً تمام آموزشها را گذرانده اند ، روانشناسان ، "آتش ، آب ، لوله های مسی ، دندانهای لعنتی ، کریمه و چشم". امروز چه اتفاقی برای شما می افتد؟ چه چیزی می خواهید؟ آیا قدرت روابط جدید را دارید؟ به طور کلی چه چیزی زندگی شما را پر می کند؟ این خطرناک است که انتظار یک دیدار شاد برای پر کردن خلاء زوزه کشیدن تنهایی وجود داشته باشد. افراد عادی با این امر دفع می شوند ، اما نابغه های ناشناخته ، بچه های بدبخت عوضی ، خودشیفته و سوء استفاده کننده جذب می شوند و چگونه.

2. واگن محترم

به دلایلی ، رابطه نزدیک برای ما اصلاً با احترام ارتباط ندارد. به طور کلی ، بله ، صمیمیت واقعی زمانی است که می توانید گوز بزنید و از شرم نمیرید. اما هنوز. ما در حال حاضر بزرگسال هستیم و یک رابطه جدید زمان مناسبی برای یادگیری مراقبت است. به عنوان مثال ، فریاد نزنید ، توهین نکنید ، بلکه سعی کنید پیام خود را با احترام منتقل کنید. به عنوان مثال ، در انتقاد بیشتر مراقب باشید و در ستایش سخاوتمندتر باشید. در هیچ نزاعی همه گناهان فانی را سرزنش نکنید. و به طور کلی بیاموزید که در نهایت نزاع ، ستایش و انتقاد کنید. و همچنان مذاکره کنیدآره ، مثل غریبه ها و سپس ، می دانید که "زبان های شیطانی بدتر از تپانچه ها هستند" ، مخصوصاً برای روابط.

3. فضا

اغلب ، در یک رابطه بالغ ، شخص به فضای شخصی بیشتری نیاز دارد. او بیشترین چیزها را در مقایسه با 20 سالگی دارد. خاطرات ، افکار ، کار ، کودکان ، خلاقیت ، دوستان ، سابق - جعبه پر است. و برای شما مکان به تدریج آزاد می شود. در جوانی ما است که بدون هیچ نگاهی در خلسه ادغام می شویم و بزرگسالان با دقت به هم نزدیک می شوند. آنها قبلاً با "من نه من" جدایی داشته اند ، یا فقط در این دوره اتفاق می افتد ، هنگامی که شما ریسک می کنید و سعی می کنید با یک شخص جدید ، جداگانه و کاملاً بیگانه صمیمیت پیدا کنید.

از رادیو ارمنی می پرسند: "جوجه تیغی چگونه پرورش می یابد؟" اووو با دقت"

و ما قلمرو خود را بسیار شدیدتر از قبل احساس می کنیم. ما در حال حاضر نیز بزرگسال هستیم. شگفت انگیز ، اما واقعیت دارد.

4. یک پروانه مردابی از من چه می خواهد؟

بسیار مهم است که بتوانید آنچه را که می خواهید بیان کنید. به طور مستقیم ، در کلمات از طریق دهان. ما اغلب فراموش می کنیم که همه در مدرسه درس تله پاتی نداشتند و منتظر می مانیم تا شخص "خودش حدس بزند ، زیرا او من را دوست دارد". گاهی اوقات تله پاتی اتفاق می افتد. شما فقط دست خود را به سمت گیرنده می کشید ، و زنگ می خورد ، شما به طرز دردناکی شیرینی می خواهید و ناگهان او با کیک می آید. و این عالی است. اما این یک معجزه است. و برای اینکه معجزه بیشتر اتفاق بیفتد ، باید مستقیماً آنچه را که می خواهید بگویید. "خسته شده ام ، دراز می کشم" ، نه "روز سختی داشتم" ، یا حتی چهره ای ماتم انگیز نشان دهم.

برای بیان آنچه می خواهید ، باید به نحوی در مورد آن آگاهی پیدا کنید. و برای فهمیدن … به نقطه یک مراجعه کنید. حداقل یک هفته ساده ترین تمرین را امتحان کنید. یک دفترچه بردارید و پشت سر هم بنویسید "من می خواهم …" هر روز ، 50 امتیاز ، نه کمتر. و سپس یک هفته دیگر "من می خواهم شما …" ، با اشاره به انتخابات آینده یا فعلی. یک تمرین بسیار جالب. شاید خیلی تعجب کنید.

تمرینات و تمرینات دیگری نیز وجود دارد که می توانید پیدا کنید ، بنابراین آنها را امتحان کنید. به هر حال ، شما باید بفهمید چه می خواهید. راه دیگری وجود ندارد. مگر اینکه فقط "فاشیست ها بیایند و بپرسند".

5. انتظارات

امروز از یک رابطه چه می خواهید؟ معمولاً ، ما یک الگو در داخل داریم ، یک قطعه آشنا ، یک ملودی از اینکه چگونه باید در یک رابطه باشد. و اگر نمی فهمید ، فقط کسانی را که در راه شما با شما روبرو می شوند ، به این تخت پروکروست می زنید. و خودم. اگر در 20 سالگی بچه ها ، خانه ، آپارتمان و همیشه همه چیز را با هم می خواسته اید ، امروز ممکن است چیز متفاوتی بخواهید. چی؟ چرا به یک رابطه جدید نیاز دارید؟

ارتباط جنسی؟ داستان عاشقانه؟ حمایت کردن؟ سفر با هم؟ تربیت فرزندانی که هنوز بزرگ نشده اند؟ شخص نزدیکی که می توانید به او بگویید چقدر خوب و چقدر بد هستید؟ آیا می خواهید او با خانواده و دوستان شما سازگار باشد؟ آیا سرگرمی های خود را به اشتراک گذاشتید؟ یا مهم نیست؟ سپس چه چیزی مهم است؟ فکرش را بکنید. سپس نفس بکشید ، بیرون دهید و در مورد آن با شریک خود صحبت کنید.

به عنوان یک زن صادق ، باید به شما هشدار دهم: بحث در مورد برنامه ها و انتظارات صددرصد هماهنگی شما را تضمین نمی کند ، زیرا ما تمایل به تغییر داریم. و حتی اگر شما هر دو موافقت کرده اید که برای رابطه جنسی و سفر دلپذیر با هم هستید ، این تضمین نمی کند که الف) طرف مقابل با شما در انتظار تغییر تغییر نمی کند و بیشتر می خواهد ب) شما خود نمی خواهید هنگام پخت و پز ، داشتن یک لاک پشت معمولی و رفتن به یک باشگاه تابستانی با هم باشید ج) شریک زندگی شما از پیاده روی ماهانه در کوه و غیره خسته نمی شود. و غیره. بنابراین ، هر از گاهی ارزش این را دارد که انتظارات خود را "بدست آورید" و دوباره آنها را مرور کنید تا مشخص شود امروز کجا هستید.

6. پول

موضوعی بسیار ناشایست و ظریف ، اما بسیار مهم. به یاد دارم یکبار در پایان اولین قرار ملاقات به من نشان داده شد:

- و شما حتی پیشنهاد ندادید که هزینه خود را در کافه بپردازید!

-میخواستی پول بدم؟

- البته که نه!

و این افراد درباره منطق زنانه به ما می گویند. با این حال ، در حال حاضر در مورد آن نیست.

ابتدا تصمیم بگیرید که آیا اصولاً آماده صحبت در مورد پول هستید یا "صحبت در مورد پول عشق واقعی را می کشد"؟ و دوباره ، با خود مشورت کنید ، به طور کلی اعتراف به وجود پول در یک رابطه برای شما به چه معناست. سپس به موارد اساسی فکر کنید. در سن ما و از نظر مالی ، همه چیز متفاوت از دوران جوانی است ، هنگامی که فقط یک شپش در جیب روی تپه وجود داشت و پیدا شد. ما قبلاً چیزی داریم و اغلب از یک شریک انتظار چنین چیزی را داریم.دقیقا چه چیزی؟ چه کسی هزینه قهوه را می پردازد؟ هزینه های اصلی بر عهده کیست؟ شریک زندگی شما باید چقدر درآمد داشته باشد؟ اگر اتفاقی برایش بیفتد چی؟ آیا مسکن مشترک خواهید داشت؟ اگر یک آپارتمان بخرید ، چه کسی آن را به ارث می برد؟ آیا برای املاک قبلاً خریداری شده درخواست می کنید؟ آیا شما آماده ادعای مالکیت خود هستید؟

و باز هم ، به عنوان یک زن صادق ، خواهم گفت: همه این موضوعات را نمی توان به طور مستقیم مورد بحث قرار داد ، و مطمئناً نباید آنها را در اولین ملاقات به اشتراک بگذارید. پول مانند رابطه جنسی است ، حتی بدتر ، زیرا در رابطه با پول ، می توانید برای مدت طولانی تظاهر کنید که هیچ چیزی وجود ندارد. در مورد رابطه جنسی اینطور عمل نمی کند. او قطعاً هست. اما ما هنوز نمی پرسیم "دختر ، با تو رابطه جنسی خواهی داشت؟" بنابراین ، هنگام صحبت در مورد پول نیز ظریف عمل کنید. ابتدا ، تمام موضوعات پولی را به تنهایی مرور کنید و بفهمید چه چیزی بیشتر شما را نگران می کند ، چه چیزی کمتر و چه چیزی را می توان به طور کلی نادیده گرفت.

7. مقایسه نکنید

مقایسه ها چیزهای کشنده ای برای روابط هستند. من حتی در مورد این واقعیت صحبت نمی کنم که مقایسه آن با صدای بلند غیرممکن است. تصور کنید که با سابق خود مقایسه شده اید. اما هرچه طلاق بیشتر باشد ، تصویر روشن تر می شود. و اکنون معلوم می شود دستگاه اول مخترع یک ماشین حرکت دائمی بود که سه بار در روز تراشیده می شد ، گل می داد و می توانست تمام میخ های جهان را به تمام دیوارهای جهان بکوبد. و اولی دارای "موی کشیشان" ، سه درجه دکترا ، نشان TRP در تیراندازی و چنین بورشی بود که می شد در بشقاب خوشبختی غرق شد. وقتی مردم ما را با سابق خود مقایسه می کنند ، منحصر به فرد رابطه ای که امروز داریم نقض می شود. ما امروز و اکنون با هم هستیم ، این قبلاً رخ نداده و بعداً نخواهد بود. در این عشق ، ما فقط با هم هستیم و ثابت "لنین با ما" می تواند هر احساسی را از بین ببرد.

اجتناب از مقایسه نه تنها با صدای بلند ، بلکه در ذهن شما نیز مهم است. عبارت جادویی "این یک رابطه متفاوت است" را بیاموزید. آنها در همه چیز متفاوت هستند. برای ما بسیار دشوار است که مقایسه نکنیم ، این تقریباً در همه زمان ها اتفاق می افتد ، مخصوصاً در ابتدا ، اما نمی توانیم آن را به یک وسواس تبدیل کنیم. به خود یادآوری کنید که این یک فرد متفاوت ، یک خانواده متفاوت است و مهمتر از همه ، شما قبلاً کاملاً متفاوت یا متفاوت هستید. زندگی در مقایسه دائمی مانند نشستن همزمان روی دو صندلی ، رانندگی همزمان دو ماشین یا خوردن شاه ماهی و کیک به طور همزمان است. ارزش نداره راستش یا سقف پایین می رود ، یا استفراغ می کند.

در یک کلام اتفاق می افتد. ناگهان تنها می مانید. شما از عشق خارج شده اید ، از عشق خارج شده اید ، زندگی شما را از یک مرد جدا کرده است ، یا او بدون اینکه منتظر شما باشد "در شادی و بعد از مرگ در یک روز" مرده است. و به نظر شما هرگز دیگر نمی توانید کسی را پیدا کنید که با او مانند گذشته خوب باشید یا هرگز. امروز شما تنها یا تنها هستید. من یک زن هستم ، طرف ما به من نزدیکتر است ، اما صادقانه بگویم ، مردان نیز برایشان سخت است. بله ، و این همه "زنان از ناهید هستند و مردان از مریخ". و در مورد افراد عادی ، جایی در پلوتون ناموجود چطور؟

با این حال ، آنها می گویند که اخیراً یک تراموا در آنجا راه اندازی شده است …

دوستان ، ما دوره آنلاین تلاش دوم را شروع می کنیم.هر یک از شما شانس نه تنها برای پیدا کردن و ایجاد روابط ، بلکه برای خوشبخت شدن دارید. البته اگر می خواهید. بیا! بیایید صحبت کنیم

>

توصیه شده: