رابطه با خودشیفتگان

تصویری: رابطه با خودشیفتگان

تصویری: رابطه با خودشیفتگان
تصویری: رابطه با فرد خودشیفته 2024, ممکن است
رابطه با خودشیفتگان
رابطه با خودشیفتگان
Anonim

باز هم در مورد گل نرگس. سپس از من می پرسند که چرا اینقدر درباره آنها اینجا می نویسم.

اول ، من تجربه ای با یک خودشیفته داشتم.

ثانیاً ، تقریباً همه مشتریانی که اکنون با آنها کار می کنم به نوعی به این موضوع مرتبط هستند و اغلب متونی را با چنین اطلاعاتی می نویسم ، به طوری که بعداً گفتگوی اساسی تری انجام شود.

سوم ، خودشیفتگی ، در جلوه های خود در سطح اختلال شخصیت ، اکنون به وضوح در حال افزایش است. امروزه بسیاری از افراد جوان و میانسال "کودکان پرسترویکا" بودند. والدین مشغول غذا ، انقلاب ، ایجاد کسب و کار و غیره بودند ، در حالی که کودکان در آن زمان به حال خود و تجربیات خود رها شده بودند. علاوه بر این ، ویژگی های خودشیفته اکنون توسط بخشی از جامعه تشویق می شوند. به همین دلیل ، از نظر عصبی ، سطح خودشیفتگی به سمت اختلال شخصیت می رود.

چهارم ، هرکسی این پتانسیل را دارد که با یک فرد خودشیفته رابطه برقرار کند و مردم باید از نوع میوه ای که پیدا کرده و وارد زندگی خود کرده اند آگاه باشند.

من در حال حاضر چند نکته مهم در مورد گل نرگس دارم ، بنابراین چندین پست در یک ردیف وجود خواهد داشت. من قبلاً کاملاً مختصر در مورد شرکای خودشیفته نوشته ام ، این یک دیدگاه پس از اضافه و کمی متفاوت خواهد بود. این یک "خلاصه" در مورد این موضوع است که آیا نگرش شما "یکسان" را نشان نمی دهد.

امروز دوباره در مورد رابطه با خودشیفته و پویایی آن صحبت خواهیم کرد. به عبارت دیگر ، نحوه تغییر آنها و شخصیت خودشیفته از چه ابزارهایی برای شکل گیری و حفظ آنها استفاده می کند.

اولین چیزی که می خواهم بگویم این است که همه این فرایندها به طور ناخودآگاه در سر خودشیفته اتفاق می افتد. آن ها او عصرها در آشپزخانه روی یک لیوان چای نمی نشیند و هیچ جنایتی را برنامه ریزی نمی کند. او از دلایل انجام این کار آگاه نیست. اما او این کار را می کند.

برای شروع ، به یاد داشته باشید که خودشیفته عملاً هیچ محدودیتی برای شخصیت خود ندارد. همه آنچه در اطراف من است من هستم. او فقط با کمک محیط از خود آگاه است. هر یک از روابط او تلاشی است برای مشاهده خود در بازتاب دیگران. او خواسته ها ، احساسات ، افکار خود را درک نمی کند و معتقد است که هر چیزی که در سر او متولد شده متعلق به دیگری است. تمام تجربیات و درک او از جهان در اختیار همه مردم است و به همین دلیل آنها باید در درک درست او عمل کنند.

فرد خودشیفته ممکن است دیگران را در شخصیت خود قرار دهد یا ندهد یا او را بیرون بیندازد. او کسانی را که مشکلاتش را در آنها می بیند بیرون می راند. شامل کسانی است که عظمت و زیبایی او در آنها منعکس شده است. اما یک نکته وجود دارد. خودشیفته محدودیتی در اشباع خواسته های خود ندارد. او معمولاً یک فرد کمال گرا است. و آنچه او دیروز دوست داشت ممکن است فردا بی معنی ، بی ارزش و آزاردهنده باشد. در حقیقت ، این سرخوردگی با نرخ های مختلف به وجود می آید. گاهی یک هفته است ، گاهی سال ها. اما معمولی ترین حالت گذار چشمگیر از یکی به دیگری ، تغییر در وضعیت شریک زندگی است. شریک شغل خود را از دست می دهد ، به نوعی بیماری یا معلولیت مبتلا می شود ، با یک خودشیفته ازدواج می کند و برای زنان ، این تولد یک کودک است.

نکته ای که در رابطه یک خودشیفته وجود دارد شکستن مرزهای شریک زندگی است. و او از همان ابتدا رابطه را به صورت روشمند شروع می کند. این روند نیز ناخودآگاه است. خودشیفته در این حالت احساس بهتری دارد. محدودیت های شریک مانع از پذیرش کامل شریک به عنوان بخشی از خود می شود. اما وقتی این اتفاق می افتد ، شریک یک مدل قدیمی است. و بنابراین او یا به عقب پرتاب می شود یا به عنوان نمونه ای افراطی از نفرت انگیز و بی ارزش در مقایسه با خودشیفته باشکوه مورد سوء استفاده قرار می گیرد. برای تقویت این تصور ، دقیقاً انواع مختلف خشونت رخ می دهد: احساسی ، جنسی و جسمی.

GM1
GM1

اولین مرحله رابطه و اولین استراتژی ایده آل سازی شریک زندگی است. شریک آینده با شخصی ملاقات می کند که کاملاً ایده آل ، کاریزماتیک ، بافته شده و جذاب و سایر ویژگی های مثبت غیرقابل تصور است. شما از او راضی هستید ، او از شما راضی است. احساس می کنید این سرنوشت است زیرا کاملاً مکمل آن هستید.علایق یکسان ، همان افکار ، همان خواسته ها. او حتی شما را تعقیب می کند و همه نوع جنون را انجام می دهد و ثابت می کند که همه مردان دیگر کوتوله های رقت انگیزی هستند.

او شما را می ستاید و شما خوشحال می شوید که کسی شما را دوست دارد. اما این یک توهم است. خودشیفته شما را به عنوان یک انتخاب شگفت انگیز دوست دارد ، فرصتی بالقوه برای به دست آوردن چیزی زیبا و جدید ، که او را غیرقابل مقاومت تر می کند.

به تدریج ، خودشیفته شروع به جذب شریک از طریق مرزهای خود می کند. در این مرحله است که همان شباهت شگفت انگیز شروع به احساس می کند.

شریک خودشیفته بحث می کند ، زیرا اگر ما خیلی شبیه هم باشیم ، می توانم همه چیز ، همه خواسته ها و رویاهای مخفی خود را بگویم. و او کاملاً می فهمد. اولین زنگ بلافاصله به صدا در می آید. شما شروع به انجام کارهایی می کنید که برای شما معمولی نیست ، یا شاید برای شما غیرقابل تصور بود و حتی کاملاً با نظرات قبلی شما در تضاد است. یک زن ممکن است لباسهایی بپوشد که هرگز نپوشیده است. حرفه ای شروع به صحبت در مورد این واقعیت می کند که یک زن باید شلوغی شغلی خود را رها کند و خود را به خانه و زندگی روزمره و غیره بسپارد. خوب ، این عشق است!

و این به هیچ عنوان به عنوان قربانی یا امتیاز تلقی نمی شود. این فقط در جایی از حیاط خلوت آگاهی به عنوان واقعی ترین واقعیت می آید. خودشیفته تا حدی مسیر این تغییرات را هدایت می کند تا خدای نکرده آنها برعکس نشوند. به محض اینکه شریک شروع به یادآوری می کند که قبلاً متفاوت بوده است ، خودشیفته سرد می شود تا زمانی که شریک زندگی ایده های خود را برای بازگشت به گذشته کنار بگذارد. و او اغلب برمی گردد ، "زیرا شما نمی توانید چنین رابطه فوق العاده ای را خراب کنید."

GM5
GM5

مرحله بعدی قلدری است. نه ، فکر نکنید که خودشیفته می گوید "من تو را می کشم" و همه اینها. اگرچه اگر او واقعاً خودشیفته بالینی مستأصل است ، ممکن است اینطور باشد. اساساً ، این کار بسیار ظریف و ماهرانه انجام می شود. او ، به طور تصادفی ، در مورد یک شریک صحبت می کند: در مورد کار خود ، در مورد توانایی های خود ، در مورد سلیقه ، شکل و غیره. معنای این استدلال این است که شما همیشه بی ارزش بوده اید و اکنون فقط خوب هستید زیرا من با شما زیبا هستم. اما اگر شما را ترک کنم ، شما در زیر حصار می میرید و هیچکس به شما احتیاج نخواهد داشت. همه اینها در بخشهای کوچک ارائه می شود ، و نه در پیشانی. در قالب حقایق فردی که شکست شریک را نشان می دهد و اختلاف نظر با آنها دشوار است. اما بر اساس این حقایق ، یک نتیجه گیری جهانی انجام می شود. و شریک آن را می پذیرد. با 10 بار موافقت با یک چیز کوچک ، امتناع از خروج جهانی دشوار است. و سپس ، "معشوق شر نمی خواهد."

مرحله بعدی "قربانی و مجرم" است. خودشیفته شروع به بیان افکار خود می کند که به طور کلی در رابطه به این دلیل که شریک زندگی آنچه را که او می خواهد به او نمی دهد خوشحال نیست. هیچ راحتی ، درک وجود ندارد ، شریک کسل کننده ، چاق تر شده است ، دیگر مانند او نیست. توجه مناسبی به آن وجود ندارد. همه اینها نیز همیشه مستقیماً گفته نمی شود. فقط این است که خودشیفته با چهره ای ترش به خانه می آید ، در مورد غذا ("اینجا سوخته است ، اما چیزی نمی خورم") سخنان سختی وارد می کند ، آه می کشد ، به شریک زندگی خود نگاه می کند و از پنجره بیرون می آید. ، افکار خود را بیان می کند که "اخیراً من نمی خواهم به خانه بروم". آن ها شریک به وضوح می فهمد که او مقصر همه چیز است و سعی می کند بهتر شود ، بفهمد ، بفهمد ، بهانه ای برای خودشیفته پیدا کند. در اینجا مردم شروع به "روانشناسی" بسیار قوی می کنند تا به دنبال این بدانند که خودشیفته در هیچ چیزی مقصر نیست. دوران کودکی سختی وجود دارد ، او فردی خلاق است ، بیش از حد احساسی است و غیره. بنابراین ، "شما باید تنظیم کنید ، شرایط ایجاد کنید ، وقتی س askedال نمی شود سکوت کنید ، همه کارها را همانطور که او می خواهد انجام دهید."

مرحله و استراتژی بعدی حواس پرتی است. گاهی اوقات شریک سعی می کند با خودشیفته در مورد آنچه در حال رخ دادن است یا چگونه می تواند محبوب خود را واقعاً خوشحال کند صحبت کند. یا به طور کلی ، بیایید رابطه خود را به نحوی مرتب کنیم. همه اینها در حال حاضر با کاهش کافی در علاقه خودشیفته به شریک اتفاق می افتد. شریک احساس می کند که محبوب خود را از دست می دهد و برای حفظ آنچه بسیار زیبا بود و گاهی چندین سال به طول انجامید ، دست به اقدامی می زند. طرف مقابل هیچگاه پاسخ مستقیمی به این سال نمی دهد.او شوخی می کند ، مکالمه را ترک می کند ، موضوع را تغییر می دهد ، سکوت می کند ، در مورد خود صحبت می کند ، مواردی را متهم می کند یا می گوید که شما را عصبانی می کند. "بیایید در مورد رابطه خود صحبت کنیم." "بیا ، فقط من می خواهم بگویم که شیر شما فرار کرد / من به طور تصادفی گلدان مورد علاقه شما را شکستم / ابتدا با موهای خود بروید ، در غیر این صورت نگاه به شما زننده است." گاهی اوقات در یک مکالمه ، بلافاصله از طرف مقابل کم می آورد: "من آن لباس قرمز را برای تعطیلات می پوشم." "خوب. آیا این همان چیزی است که بعد از آخرین مهمانی هنگام مستی در گل افتادید؟ " شریک زندگی فوراً "حالت جشن" را احساس می کند و خود را به عنوان یک الکلی می شناسد که نمی تواند خود را کنترل کند.

GM7
GM7

مرحله بعدی انتقاد است. حالا خودشیفته شروع به بیان مستقیم همه ادعاهای خود با شریک می کند. شما یک مهماندار کثیف و آشغال هستید ، شرم آور است که با شما بیرون بروید ، نه اینکه به مهمانی بروید. به من فشار می آوری ، نگذار نفس بکشم. لازم به ذکر است که خودشیفته ادعای تصادفی نمی کند. اینها همه ترس ها و نظرات او درباره خودش است. یک شریک برای او سطل زباله می شود ، که در آن منفی و شرم می گذارد. این کار را برای او راحت تر می کند. به طور کلی ، خودشیفته ها می توانند این کار را خود به خود انجام دهند اگر محیط به نوعی نشانه هایی از ترس خود و آنچه باعث شرمندگی آنها می شود به آنها نشان دهد. با مشاهده یک زن چاق ، آنها با اطمینان می گویند که او مبتلا به چنین بیماری است ، او تنبل است ، "هنگام تماشای یک سریال تلویزیونی چیپس می خورد" ، که خود را رها کرده است ، شستشو نمی کند ، و غیره. اگر از آنها بپرسید که چگونه می توانند این را بدانند ، بلافاصله به این نتیجه می رسند که شما دقیقاً همان "زن چاق" هستید. و نمی توان آنها را متقاعد کرد. این به عنوان نوعی خود هیپنوتیزم عمل می کند که باعث می شود که آنها در مورد خودشان درد داشته باشند. و خودشیفته ممکن است از نظر بدنی عالی باشد ، اما همچنان ترس و شرمندگی خواهد داشت. آنها هیچ محدودیتی ندارند ، همه چیز در اطراف آنها بخشی از شخصیت آنها است. حضور افراد چاق برای آنها به معنای کامل بودن آنهاست. گاهی اوقات آنها به مرحله تجاوز مستقیم می رسند تا این قسمت ضخیم از خود را رد کنند و خواستار "حذف افراد چاق از اماکن عمومی" شوند زیرا "آنها از این طریق بسیار رنج می برند".

و آخرین مرحله تخریب کامل مرزهای شریک است. شریک نمی فهمد چه اتفاقی می افتد. احساس درماندگی می کند و از از دست دادن شخصی می ترسد که دیگر هیچ گونه احساس و نشانه ای از توجه به او نشان نمی دهد ، و از جمله موارد دیگر ، همه انواع پرخاشگری ممکن را از خود نشان می دهد. احساس می کند کاملا بی ارزش است.

و اکنون توصیه اصلی این است که با آن چه باید کرد. مرزهای خود را حفظ کنید. در مورد کاری که انجام می دهید و تأثیر آن بر زندگی خود فکر کنید. این روابط نه تنها در ازدواج ، بلکه در دوستی ، و در محل کار و حتی در نوعی جنبش اجتماعی که توسط یک شخصیت خودشیفته هدایت می شود ، ایجاد می شود.

توصیه شده: