مامان بد شد

تصویری: مامان بد شد

تصویری: مامان بد شد
تصویری: مادر کنترل کننده که حتی دکتر هلاکویی رو هم میخواست کنترل کنه 2024, ممکن است
مامان بد شد
مامان بد شد
Anonim

دیر یا زود در زندگی هر کودکی لحظه ای فرا می رسد که باید به جلو برود. حرکت کنید ، کار جدیدی را شروع کنید ، مستقل تر و "بزرگتر" از قبل شوید. و البته ، مادر او را در این مورد مطلع می کند.

برای اولین بار ، او او را در مورد آغاز مسیر کاملاً بیولوژیکی "مطلع" می کند - زایمان آغاز می شود و شخصی که تا کنون در دامان هماهنگی جهانی بوده است ، مجبور است وحشت ، درد و مبارزه تولد جسمانی خود را پشت سر بگذارد.. و این الگوی تعامل اصلی ترین حالت برای کودک دو مادر است (چه در معانی روزمره و چه در معنای استعاری و کهن الگویی) ، و این الگو را می توان به عنوان "لیسیده - گاز گرفته" یا "داده - برداشته شد" توصیف کرد. نکته پایانی متناوب دوره های استراحت ، تغذیه و آسایش با دوره های ناامیدی و "فشار به جلو" است. (در جنبه کهن الگویی ، این زندگی و مرگ است ، به عنوان چرخه اساطیری مادر).

در توسعه عادی ، چرخه ها به صورت مارپیچ پیش می روند و فرد در توسعه خود گیر نمی کند و تعادل کمی حمایت ناکافی و ناامیدی های ناخواسته را به دست می آورد ، که در بهترین حالت به عنوان وظایف و چالش ها درک می شوند.

در زمینه روانشناختی ، مادر در حدود 2 ، 5-3 سالگی ، هنگامی که کودک برای اولین بار با خواسته های خود مواجه می شود ، شروع به وخامت می کند ، با امتناع فوری یا حتی دادن چیزی به او ، و این واقعیت که در زندگی ، در به طور کلی ، همه چیز قابل دستیابی نیست (یعنی با واقعیت و نیاز به محدودیت ها و اعمال تلاش های شخصی برای رسیدن به چیزی). همچنین ، اغلب در این سن است که کودک "رقیب" برای عشق مادر خود دارد - یعنی ، برادران / خواهران کوچکتر

و اولین واکنش عادی برای کودک خشم ، کینه و ترس است. کودک با تمام وجود در تلاش است تا "مادر خوب" خود را "بازگرداند" - با ایجاد رسوایی ، عصبانیت ، "سیاه نمایی" ، عقب نشینی و غیره. یک "مادر به اندازه کافی خوب" (در اصطلاح وینیکوت) قادر است همه اینها را تحمل کند و بدون محروم کردن کودک از حمایت ، محدودیت هایی ایجاد کند ، به لطف آن کودک در واقع قدم به جلو می گذارد تا با خشم و ناامیدی بحران 3 ساله کنار بیاید. و "دوره ترس" کودکان 4 ساله.

در این مرحله ، تقسیم (در روان کودک) تصویر مادر الهی به خوب و بد رخ می دهد. چگونه می توان این پدیده جهانی و هنجاری را در مورد بسیاری از افسانه ها قضاوت کرد ، که می گویند "مادر مرد" و جایگاه او توسط "نامادری شیطانی" (با نکات بعدی در مورد چگونگی کنار آمدن با این امر) گرفته شد. طبیعی است. با "تقریب جدید" (نزدیک شدن) و پیوند مجدد تصاویر خوب و بد مادر به یک تصویر واحد ، کم و بیش نزدیک به واقعیت ، کافی و پشتیبان (شکل) به پایان می رسد. با این حال ، این بدان معنا نیست که کودک از این پس همه سرخوردگی های لازم را با لذت می پذیرد)) رفتار اعتراضی همچنان ادامه دارد و نشانه یک روان سالم است ، جهان (مامان) را "برای قدرت" آزمایش می کند و در مناطق جدید تسلط پیدا می کند.

متأسفانه ، اغلب اوقات جدایی اولیه تبدیل می شود پس از سانحه به دلیل سوء تغذیه اولیه کودک از عشق و حمایت مادری (عدم اعتماد اولیه به جهان) ، یا به این دلیل که مادر نمی تواند در برابر "نفرت" فرزندش مقاومت کند و نسبت به اعتراض بسیار تند یا برعکس ، کودکانه واکنش نشان می دهد. اصلی تفاوت جدایی آسیب زا از حالت عادی - این وضوح ، ناگهانی ، همزمان بودن و طبقه بندی است. این عمل ، که توسط کودک احساس می شود که او را "بدون قطع" ، بدون هیچ چیزی از مادر "قطع" می کند ، و این اغلب زمانی اتفاق می افتد که مادر ، همانطور که می گویند "جمع شده است".

آن ها به دلایل داخلی (به دلیل روان رنجوری خود) ، مادر تقاضای لازم (یک مرز جدید) را برای مدت طولانی مطرح نکرد و "تحمل" کرد تا جایی که تصمیم گرفت "از شانه" بریده شود.مرحله بعدی در این مورد حتی بدتر از مرحله قبلی است ، زیرا ، به عنوان یک قاعده ، مادر کودک را از احساس و نشان دادن احساسات در مورد اقدامات خود منع می کند + از توضیح آنها خودداری می کند (زیرا این بدان معناست که خود را اشتباه و گناهکار می داند). به طور معمول ، ممنوعیت ها / مرزها به وضوح و بارها با توضیحات و پذیرش احساسات کودک تعیین می شوند.

جدایی آسیب زا در آینده منجر به ظهور بسیاری از نقل و انتقالات (به ویژه الهی) ، رفتار وابسته و شدیدترین اضطراب جدایی می شود که در هر زمان که فرد مجبور به انجام کاری جدید و یا تغییر محیط معمول می شود در فرد ایجاد می شود. اضطراب منجر به این واقعیت می شود که فرد تشدید می کند ، در برابر تغییرات مقاومت می کند ، در اعتماد به نفس فرو می رود (اعتماد به نفس خود را از دست می دهد) یا صرفاً از نظر جسمی فرار می کند ، حتی بدون اینکه بفهمد چه چیزی به او پیشنهاد می شود ، اگر پیشنهاد شده توسط او برچسب "جدید و متفاوت" نیز داشته باشد. در صورت لزوم (یک پیشنهاد از خارج) مستقل تر شوید (برای مثال ، در نهایت شروع به "کار خود" کنید و دانش خود را به جای مطالعه بی پایان به کار بگیرید).

در نهایت ، من اضافه خواهم کرد که تلاش برای تربیت کامل کودک بدون ناامیدی (محافظت ، اجازه همه چیز ، بدون گفتن "وحشت های زندگی" از "بهترین نیت") نیز منجر به ضربه می شود ، که درمان آن بسیار قوی تر و دشوارتر است بیش از "ضربه هنجاری" (در مورد آنچه طرح "زیبایی خفته" می گوید).

توصیه شده: