2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
دیر یا زود در زندگی هر کودکی لحظه ای فرا می رسد که باید به جلو برود. حرکت کنید ، کار جدیدی را شروع کنید ، مستقل تر و "بزرگتر" از قبل شوید. و البته ، مادر او را در این مورد مطلع می کند.
برای اولین بار ، او او را در مورد آغاز مسیر کاملاً بیولوژیکی "مطلع" می کند - زایمان آغاز می شود و شخصی که تا کنون در دامان هماهنگی جهانی بوده است ، مجبور است وحشت ، درد و مبارزه تولد جسمانی خود را پشت سر بگذارد.. و این الگوی تعامل اصلی ترین حالت برای کودک دو مادر است (چه در معانی روزمره و چه در معنای استعاری و کهن الگویی) ، و این الگو را می توان به عنوان "لیسیده - گاز گرفته" یا "داده - برداشته شد" توصیف کرد. نکته پایانی متناوب دوره های استراحت ، تغذیه و آسایش با دوره های ناامیدی و "فشار به جلو" است. (در جنبه کهن الگویی ، این زندگی و مرگ است ، به عنوان چرخه اساطیری مادر).
در توسعه عادی ، چرخه ها به صورت مارپیچ پیش می روند و فرد در توسعه خود گیر نمی کند و تعادل کمی حمایت ناکافی و ناامیدی های ناخواسته را به دست می آورد ، که در بهترین حالت به عنوان وظایف و چالش ها درک می شوند.
در زمینه روانشناختی ، مادر در حدود 2 ، 5-3 سالگی ، هنگامی که کودک برای اولین بار با خواسته های خود مواجه می شود ، شروع به وخامت می کند ، با امتناع فوری یا حتی دادن چیزی به او ، و این واقعیت که در زندگی ، در به طور کلی ، همه چیز قابل دستیابی نیست (یعنی با واقعیت و نیاز به محدودیت ها و اعمال تلاش های شخصی برای رسیدن به چیزی). همچنین ، اغلب در این سن است که کودک "رقیب" برای عشق مادر خود دارد - یعنی ، برادران / خواهران کوچکتر
و اولین واکنش عادی برای کودک خشم ، کینه و ترس است. کودک با تمام وجود در تلاش است تا "مادر خوب" خود را "بازگرداند" - با ایجاد رسوایی ، عصبانیت ، "سیاه نمایی" ، عقب نشینی و غیره. یک "مادر به اندازه کافی خوب" (در اصطلاح وینیکوت) قادر است همه اینها را تحمل کند و بدون محروم کردن کودک از حمایت ، محدودیت هایی ایجاد کند ، به لطف آن کودک در واقع قدم به جلو می گذارد تا با خشم و ناامیدی بحران 3 ساله کنار بیاید. و "دوره ترس" کودکان 4 ساله.
در این مرحله ، تقسیم (در روان کودک) تصویر مادر الهی به خوب و بد رخ می دهد. چگونه می توان این پدیده جهانی و هنجاری را در مورد بسیاری از افسانه ها قضاوت کرد ، که می گویند "مادر مرد" و جایگاه او توسط "نامادری شیطانی" (با نکات بعدی در مورد چگونگی کنار آمدن با این امر) گرفته شد. طبیعی است. با "تقریب جدید" (نزدیک شدن) و پیوند مجدد تصاویر خوب و بد مادر به یک تصویر واحد ، کم و بیش نزدیک به واقعیت ، کافی و پشتیبان (شکل) به پایان می رسد. با این حال ، این بدان معنا نیست که کودک از این پس همه سرخوردگی های لازم را با لذت می پذیرد)) رفتار اعتراضی همچنان ادامه دارد و نشانه یک روان سالم است ، جهان (مامان) را "برای قدرت" آزمایش می کند و در مناطق جدید تسلط پیدا می کند.
متأسفانه ، اغلب اوقات جدایی اولیه تبدیل می شود پس از سانحه به دلیل سوء تغذیه اولیه کودک از عشق و حمایت مادری (عدم اعتماد اولیه به جهان) ، یا به این دلیل که مادر نمی تواند در برابر "نفرت" فرزندش مقاومت کند و نسبت به اعتراض بسیار تند یا برعکس ، کودکانه واکنش نشان می دهد. اصلی تفاوت جدایی آسیب زا از حالت عادی - این وضوح ، ناگهانی ، همزمان بودن و طبقه بندی است. این عمل ، که توسط کودک احساس می شود که او را "بدون قطع" ، بدون هیچ چیزی از مادر "قطع" می کند ، و این اغلب زمانی اتفاق می افتد که مادر ، همانطور که می گویند "جمع شده است".
آن ها به دلایل داخلی (به دلیل روان رنجوری خود) ، مادر تقاضای لازم (یک مرز جدید) را برای مدت طولانی مطرح نکرد و "تحمل" کرد تا جایی که تصمیم گرفت "از شانه" بریده شود.مرحله بعدی در این مورد حتی بدتر از مرحله قبلی است ، زیرا ، به عنوان یک قاعده ، مادر کودک را از احساس و نشان دادن احساسات در مورد اقدامات خود منع می کند + از توضیح آنها خودداری می کند (زیرا این بدان معناست که خود را اشتباه و گناهکار می داند). به طور معمول ، ممنوعیت ها / مرزها به وضوح و بارها با توضیحات و پذیرش احساسات کودک تعیین می شوند.
جدایی آسیب زا در آینده منجر به ظهور بسیاری از نقل و انتقالات (به ویژه الهی) ، رفتار وابسته و شدیدترین اضطراب جدایی می شود که در هر زمان که فرد مجبور به انجام کاری جدید و یا تغییر محیط معمول می شود در فرد ایجاد می شود. اضطراب منجر به این واقعیت می شود که فرد تشدید می کند ، در برابر تغییرات مقاومت می کند ، در اعتماد به نفس فرو می رود (اعتماد به نفس خود را از دست می دهد) یا صرفاً از نظر جسمی فرار می کند ، حتی بدون اینکه بفهمد چه چیزی به او پیشنهاد می شود ، اگر پیشنهاد شده توسط او برچسب "جدید و متفاوت" نیز داشته باشد. در صورت لزوم (یک پیشنهاد از خارج) مستقل تر شوید (برای مثال ، در نهایت شروع به "کار خود" کنید و دانش خود را به جای مطالعه بی پایان به کار بگیرید).
در نهایت ، من اضافه خواهم کرد که تلاش برای تربیت کامل کودک بدون ناامیدی (محافظت ، اجازه همه چیز ، بدون گفتن "وحشت های زندگی" از "بهترین نیت") نیز منجر به ضربه می شود ، که درمان آن بسیار قوی تر و دشوارتر است بیش از "ضربه هنجاری" (در مورد آنچه طرح "زیبایی خفته" می گوید).
توصیه شده:
مامان عاشق نیست ، پدر تعریف نمی کند. سناریوهای اجتماعی
سناریوهای اجتماعی - اینها روشهای تعامل با سایر افراد و جامعه به طور کلی ، راههایی است که ما از طریق آنها ارتباطات خود را برقرار کرده و حفظ می کنیم (یا قطع می کنیم) - هر گونه ارتباط و ارتباط ، چه در تجارت و چه در روابط شخصی و حتی در دنیای درونی خودمان (به عنوان مثال ، روابط بین شخصیت بخش ها ، بین شخصیت های داخلی).
ازدواج مامان؟
پسرهایی که دنبال همسر مثل مادر هستند؟ آره. ما با این بحث نمی کنیم. دختران به دنبال شوهرهایی مانند پدر هستند. دیوانه. دختران به دنبال شوهرهایی مانند مادران خود هستند . کسی که آنها را بهتر از خود بفهمد ، حالات و خواسته های آنها را حدس بزند ، مراقبت کند ، پشت را نوازش کند و نوشیدنی گرم را به رختخواب بیاورد.
"مامان به من نمی گوید زیبا باش." یا آنچه حرکت را در زندگی متوقف می کند
باور کنید یا نه ، همه مربیگری بر اساس این ایده است که فرد آنچه را که می خواهد می فهمد و می تواند به آن برسد. با کمال تعجب - و روان درمانی - این علم بزرگ و جدی تیز شده است به طوری که فرد یاد می گیرد خواسته های خود را بفهمد و آنها را برآورده کند.
مامان سوختن. درسهای بقا
امروز می خواهم در مورد فرسودگی احساسی صحبت کنم. گفتگو آسان نخواهد بود. من پیشنهاد می کنم پدیده فرسودگی احساسی را در زمینه وضعیت مادران جوان در نظر بگیرم (اتفاقاً در این زمینه بود که روز دیگر این موضوع را در نظر گرفتم). اما من به شما اطمینان می دهم که تعدادی از تکنیک ها و تکنیک هایی که امروز توضیح داده شد نه تنها در امور فرزندپروری و نه تنها برای مادران مرتبط خواهد بود.
گریه مامان ، بابا ، من!؟ به مهد کودک می رویم
بله ، روان والدین ما گاهی اوقات آنقدر ظریف است که نه تنها کودک ، بلکه اغلب مادر نیز هنگام جدایی در مهد کودک نیاز به کمک اشک دارد. و به تازگی ، همچنین پدران لمس کننده ای نیز وجود دارند. اما اگر پدربزرگ و مادربزرگ دلسوز هم به این تیم بپیوندند چه؟ اخیراً ، مسئله سازگاری با مهد کودک به یکی از سخت ترین و اگر نه عجیب و غریب بحث برانگیز تبدیل شده است.