همه روان پریشان هیولا نیستند

تصویری: همه روان پریشان هیولا نیستند

تصویری: همه روان پریشان هیولا نیستند
تصویری: Super Ninja Steel - End of the Power Rangers | Madame Odius Fox Zord | E08 | Power Rangers Official 2024, ممکن است
همه روان پریشان هیولا نیستند
همه روان پریشان هیولا نیستند
Anonim

استینگ در مراسم عروسی ما آواز خواند و با وجود انگلیسی تقریباً بومی من ، معنای کامل آنچه من شنیدم فقط یک سال بعد به من رسید.

هر نفسی که می کشی

هر حرکتی که می کنید

هر قدمی که برمی دارید

مراقب تو خواهم بود

اوه مگه نمیبینی

تو به من تعلق داری"

(ترجمه نویسنده: هر نفس شما ، هر حرکت شما ، هر قدم شما - من شما را دنبال خواهم کرد. آیا نمی فهمید که متعلق به من هستید؟)

در روابط با بیماران روانی ، من چندین بار در موقعیت های مختلف بودم - همسر ، دوست ، مشتری ، شریک تجاری و نویسنده مشترک در یک پروژه خلاق. باید فوراً بگویم که در بیشتر موارد در ابتدای رابطه ، من حتی به این "ویژگی ها" مشکوک نبودم. فقط دوبار این آشنایی با کلمات "سلام ، من یک روان پریش هستم" آغاز شد ، و حتی پس از آن در یک محیط حرفه ای اتفاق افتاد. تجربیات و پیامدهای ارتباطات متفاوت بود.

مردی که تشخیص او را نمی دانستم ، روی پوست خود به من داد تا تمام "لذت" های زندگی را با یک روان پری احساس کنم - از دیسفوری تا خشم روانی. من از او فرار کردم و جان و ذهنم را نجات داد. داستان با تعقیب و گریز و دریافت حکم بازداشت به پایان رسید. آهنگ استینگ پیامبرانه شد. این مرد با گذاشتن حلقه ازدواج روی انگشت من ، با احتیاط یک حلقه حلقوی دور گردن من می انداخت ، که به صورت دوره ای آن را محکم می کرد ، و بررسی می کرد که اتحاد ما چقدر قوی است. او مرا ، هر قدم ، آه و حتی افکار خود را متعلق به خود می دانست و وقتی من ناگهان نظر و تمایل خود را برای مبارزه برای حق زندگی خود پیدا کردم ، واقعاً متحیر شد. من زنده ماندم - این اصلی ترین چیز است.

شوهر دیگری بلافاصله صادقانه در مورد "مشکلات ترجمه" صحبت کرد و صادقانه سعی کرد خود را کنترل کند. او شخص فوق العاده ای است ، متخصصی با صلاحیت بالا ، و تا کنون هرگز در گفتار و عمل من را ناامید نکرده است. بله ، از طریق آزمایش و خطا ، من نحوه برخورد صحیح با او را آموختم ، و او نحوه ایجاد یک محیط راحت و ایمن را برای من آموخت. همانطور که می توانید تصور کنید ، ما در مورد عشق صحبت نمی کنیم ، به معنای عمومی پذیرفته شده این کلمه. با این حال ، ما با موفقیت ارتباط برقرار کردیم ، به دلایلی که هیچ ارتباطی با تشخیص او نداشت ، طلاق گرفتیم و هنوز هم دوست هستیم.

من تجربه یک تجارت موفق و یک گروه خلاق موفق را داشتم. و نه ، من عمداً روانگردان را انتخاب نمی کنم. ما در مورد این موضوع با دوست روانشناسم (بله ، یک روانشناس روانی) بسیار صحبت کردیم. ما موافقت کردیم که آنها با یک همدلی بسیار توسعه یافته جذب من می شوند و من - به دلیل منحصر به فرد بودن حرفه ای و عادت اینکه همه چیز را با نام مناسب خود صدا بزنیم.

روانپزشکان در درجه اول افراد هستند و مانند همه افراد متفاوت هستند. همه قاتل نمی شوند ، همه از درد و رنج دیگران لذت نمی برند ، همه لباس هیولا نمی پوشند و در جستجوی قربانی در کوچه های تاریک گشت می زنند. اکثر آنها صبح لباس های تجاری می پوشند و به مشاغل معتبر می روند - به دفتر ، مدیریت شهری ، دانشگاه ، به دفتر یک روانکاو دنج.

آنها با مشتریان و شرکای خود ارتباط برقرار می کنند ، لبخند می زنند ، شوخی می کنند ، منشی را عاشق می زنند و یک خانم مسن را به خیابان منتقل می کنند. پس از ملاقات شما مجذوب حرفه ای بودن ، تدبیر و شوخ طبعی آنها خواهید شد. و هرگز به ذهن شما خطور نمی کند که شما با فردی با اختلال شخصیت ، محروم از مجموعه ای از احساسات اساسی ، بر اساس تعریف بدون وجدان یا سایر ترمزهای ابداع شده توسط جامعه روبرو هستید ، به این معنی که او فردی موفق ، بی رحم و بی احترامی نیست. هر چیزی برای رسیدن به هدفش بیهوده نیست که مقامات روانی را "مارهای کت و شلوار" می نامند.

بیماران روانی در تقلید از احساسات "درست" عالی هستند. توانایی های جبرانی آنها شگفت انگیز است. سایکوپات های سازگار با اجتماع می توانند دوستان خوبی باشند و همچنین شوهران بزرگی. به هر حال ، برخی از قاتلان زنجیره ای ، با تجاوز خود "به پهلو" ، در حلقه خانواده نیز ملایم و دوست داشتنی به نظر می رسند.این افراد شبیه سازان بسیار خوبی هستند. آنها به راحتی ماسک را بسته به شرایط تغییر می دهند. توانایی تفکر منطقی و فقدان احساسات تار به افراد مبتلا به ASD اجازه می دهد تصویری را به دیگران ارائه دهند که نتیجه مطلوب را تضمین می کند. این یک نقشه حیله گر برای تسلط بر جهان نیست. این یک ضرورت حیاتی است. بدون چنین مهارت ها و توانایی هایی ، آنها به سادگی نمی توانند در جامعه ای زنده بمانند که هرگونه تجلی "عدم شباهت" در آن مجازات می شود.

من در اینجا در مورد ویژگی های رشد ذهنی و یا در مورد فیزیولوژی روان پریشان نمی نویسم. مجلات ادبیات دانشگاهی در این باره نوشته شده است. در دسترسی آزاد ، مطالعات زیادی ارسال شده است که ویژگی های ارگانیک ساختار مغز روانگردان (سیستم کمری) را تجزیه و تحلیل می کند ، که تا حد زیادی رفتار بیشتر آنها و محدودیت های مربوطه را در حوزه احساسی تعیین می کند. من فقط از شما خواهش می کنم ، اگر واقعاً علاقه دارید ، تحقیقات واقعی را بخوانید ، و "متخصص روانشناسی" را که هیچ ربطی به حقیقت ندارد و صرفاً برای رتبه بالای برچسب #روانپزشک طراحی شده است ، نخورید.

به طور دقیق ، روان پریشی یک بیماری نیست. این نقض یکپارچگی شخصیت است (نوعی ناتوانی ذهنی) - اغلب مادرزادی است و مستقیماً با نقض فعالیت عصبی بالاتر مرتبط است. طبقه بندی انواع سایکوپاتی ها بسیار گسترده است. فهرست و تفسیر دائماً در حال تغییر و تکمیل است. گانوشکین در حال تبدیل شدن به گذشته است و جای خود را به تحقیقات مدرن می دهد - به عنوان مثال ، هائر ، که من دوست دارم بر کار او تکیه کنم.

بسته به نوع سایکوپاتی ، رفتار فرد نیز متفاوت است. تصویر یک هیولا روانی ، که در هیجان ها تکرار شده است ، نسبتاً جمعی است. به عنوان مثال ، روانگردان آستنی از اضطراب ، ترسو ، ناامنی و افزایش حساسیت رنج می برد. این افراد مستعد تأمل هستند و روی برخی ایده ها تمرکز می کنند.

روانگردانان هیجان انگیز (انفجاری) دائماً در حالت تنش و تحریک قرار دارند. آنها حملات خشم ، دیسفوری ، خودخواهی بیش از حد و سرسختی را تجربه می کنند. این افراد بی ادب و پرخاشگر هستند. این رفتار معمولاً برای یک روان پری که با عملکرد اجتماعی سازگار است ، معمولی نیست. آنها به ویژگی های روانگردان واقعی نزدیکتر هستند. این افراد بازیگران فوق العاده ای هستند که به دنبال شناخت و اثبات منحصر به فرد و منحصر به فرد بودن خود هستند. آنها مستعد دروغ و خودخواهی خودنمایی هستند. سخنرانی های آنها سرشار از رسمی است - آنها یا شما را از دوستی ابدی اطمینان می دهند ، اما شما را دشمنان قسم خورده اعلام می کنند. با این حال ، چنین نوسان احساسی مشخصه روان نابالغ است و نشانه نقض تفکر منطقی است.

همچنین سایکوپات های پارانوئید (سایکوپاتی پارانوئید) وجود دارند - بسیار متضاد ، سخت ، مشکوک و مستعد افکار بیش از حد. اما روان پریش های اسکیزوئید ، اگرچه از نظر احساسی محدود هستند ، اما آسیب پذیر و حساس هستند. درست است ، در ظاهر آنها این احساس را به وجود می آورند که سرد و جدا هستند - نوعی تصویر سینمایی از یک خون آشام سوءتفاهم که دارای حکمت قدیمی است. چنین شخصیت هایی در جامعه چندان موفق نیستند ، زیرا نسبت به دیگران بی ادعا هستند ، حقارت و برخی ظالمانه های ظاهری را پنهان نمی کنند. اگرچه برای بسیاری از بانوان جوان والا ، این جنبه به ویژه جذاب است.

نکته ای که در کار قریب به اتفاق من وجود دارد این است که شما نباید از روان پریش ها دیو کنید و مطمئناً نباید علیرغم طیف رایج (B) همه چیز را با افراد جامعه شناختی ، خودشیفته و سایر اختلالات شخصیتی ترکیب کنید. شرلوک هلمز و پروفسور موریارتی احساسات متفاوتی را در ما تداعی می کنند ، اگرچه آنها تصاویری تلطیف شده از اختلالات با ماهیت مشابه هستند. بنابراین روان پریش لزوماً هیولا نیست. درست مانند کلمه "شخص" ضامن مهربانی و تدبیر نیست.

بسیاری از افراد نسبتاً سالم در جهان وجود دارند که دارای ویژگی های ذاتی روانگردان هستند - فریب ، دستکاری و ظلم.و اگر با چنین تظاهراتی روبرو هستید ، وقت خود را برای تشخیص هدر ندهید. برچسب مهم نیست ، بلکه احساسات شما و ایمنی شماست. وضعیت را از نظر رفاه خود ارزیابی کنید ، وارد روابط مشکوک نشوید ، عزت نفس خود را افزایش دهید و برای نجات کسی که به آن احتیاج ندارد عجله نکنید. باور کنید ، شما می توانید تمام زندگی خود را در کنار یک روان پریش بدون توجه به این شرایط غم انگیز زندگی کنید. ایمن بمانید!

سلب مسئولیت:

- نویسنده روابط با بیماران روانی را ترویج نمی کند

- نویسنده جنایاتی را که افراد با هرگونه تشخیص ، از جمله روان درمانی انجام می دهند ، نمی پذیرد

- نویسنده هیچ چیزی را نمی خواند و از هیچ چیزی منصرف نمی شود ، بلکه فقط دانش و تجربیات خود را در اختیار می گذارد تا مشکل شیطان سازی افراد مبتلا به اختلال شخصیت را روشن کند.

- در اینجا و در مقالات بعدی در مورد این موضوع ، نویسنده عمدتا در مورد روانگردانهای تشخیص داده شده با عملکرد بالا طبق طبقه بندی Haer صحبت می کند

- نویسنده توصیه می کند اطلاعات مربوط به این موضوع را در کتابهای با ارزش دانشگاهی جمع آوری کنید ، و نه در مقالات متداول متعدد در اینترنت (از جمله این مقاله)

توصیه شده: