با کشتن روابط چگونه صمیمیت را با ظرافت مسموم کنیم

فهرست مطالب:

تصویری: با کشتن روابط چگونه صمیمیت را با ظرافت مسموم کنیم

تصویری: با کشتن روابط چگونه صمیمیت را با ظرافت مسموم کنیم
تصویری: 【English Sub】将军在上 17丨Oh My General 17(主演:马思纯,盛一伦,丁川,王楚然)【未删减版】 2024, ممکن است
با کشتن روابط چگونه صمیمیت را با ظرافت مسموم کنیم
با کشتن روابط چگونه صمیمیت را با ظرافت مسموم کنیم
Anonim

گاهی افراد مهم دور می شوند. و ما از آنها دور می شویم. این می تواند به طور ناگهانی یا تدریجی اتفاق بیفتد. اما این همیشه با درد همراه است. به هر حال ، یک شخص مهم … و ما می توانیم مغز خود را برای مدت طولانی به هم بزنیم: چه اتفاقی می افتد؟ چرا؟ من چه غلطی کرده ام؟

و در اینجا دو گزینه وجود دارد: یکی این است که نوعی اختلاف وجود دارد که ما قادر به حذف آن نیستیم. من خوبم ، او خوب است. اما ما بسیار بسیار متفاوت هستیم و نقاط تماس آنقدر کم است که تشخیص علاقه به تفاوت ها غیرممکن است. و این احتمالاً مربوط به ناتوانی در روابط است.

گزینه دوم این است که من می توانم چنین کاری را در رابطه انجام دهم ، آنها را با چیزی مسموم کنم. تغذیه نکنید ، کود ندهید - مانند گلها یا درختان ، بلکه برعکس ، هر روز سم بزنید. و من ممکن است اصلاً متوجه آن نشوم ، و سپس ، وقتی رابطه خراب می شود ، تعجب می کنم: چگونه این می تواند باشد؟ بالاخره همه چیز خوب بود.

مراحل توسعه روابط

هر رابطه دارای مراحل توسعه است. مرحله اول مرحله ادغام است ، زمانی که "ما" و "ما با هم خوب هستیم" وجود دارد. همانطور که در آهنگ: "من تو هستم ، تو من هستی. و ما به چیزی احتیاج نداریم. " این یکی از دلپذیرترین دوره ها است ، بسیاری از مردم در آن احساس بسیار خوبی دارند و می خواهند برای همیشه ادامه داشته باشد. این مرحله تا حد زیادی بر اساس احساس جدیدی است که ما هنگام آشنایی با شریک زندگی خود تجربه می کنیم ، و به ویژه هنگامی که در مورد آنچه در ما مشابه است و آنچه می تواند لذت بخش باشد لذت ببریم (برای مثال ، شریک دارای ویژگی هایی است که ما دوست داریم خودت را داشته باش)

اما این مرحله همیشه می گذرد. دیر یا زود ، چند ماه یا سال - و سپس مرحله تمایز آغاز می شود. یعنی وقتی متوجه تفاوت ما می شویم ، محل تضاد منافع وجود دارد. در این مرحله است که بسیاری از زوج ها پراکنده می شوند ، برخی می خواهند آنچه را که بوده بازگردانند و به روان درمانگر بروند. گاهی اوقات شرکا به تنهایی می توانند این مرحله را پشت سر بگذارند ، یعنی بتوانند در مورد علایق به توافق برسند ، در حالی که به فضای شخصی همه احترام می گذارند (به مرحله خودمختاری ، و سپس ادغام بروید). گاهی اوقات - برای دستیابی به چنین نتیجه ای ، به کمک حرفه ای نیاز است.

من می خواهم توضیح دهم که چگونه ، در این نقطه خروج از ادغام ، هنگامی که علایق به وضوح متفاوت می شوند و هر دو شریک برای آزادی بیشتر تلاش می کنند ، رابطه شروع به وخامت می کند. در مرحله تمایز است که می توانیم بدون توجه خودمان شروع به مسمومیت آنها کنیم.

چگونه روابط را مسموم می کنیم

بسیاری از مردم در جایی ناخودآگاه خواب می بینند که شرکای آنها مانند آنها هستند - مانند آنها فکر کنید ، مانند آنها رفتار کنید ، و سپس این احساس شیرین "من تنها نیستم!" را بی وقفه می توان تجربه کرد. از سوی دیگر ، آنها همچنین ناخودآگاه خواب می بینند که شریک زندگی آنها با آنها متفاوت خواهد بود - و متفاوت است به طوری که آنها فقط می توانند شگفت زده ، تحسین و شادی دلپذیری داشته باشند.

معمولاً ، کسانی که در چنین خانواده های "متصل" بزرگ شده اند ، جایی که شباهت هایی در آنها ایجاد شده است و داشتن خودمختاری و تفاوت خطرناک است ، تمایل دارند "ادغام شوند" و آن را ترک نکنند. اگر کسی متفاوت است و نیازهای خود را دارد ، لازم است او را به هر طریقی "عقب" بکشید.

به محض اینکه متوجه می شوم که دیگران فکر می کنند و من را دوست ندارند و چیزی کاملاً متفاوت می خواهند ، می توانم ناخودآگاه از دستکاری های مختلف به منظور دور زدن اراده آزاد او استفاده کنم تا او را مجبور کنم که شبیه من باشد و کاری را که من دوست دارم انجام دهد.

چه شکلی است؟

1. شروع می کنم به انتقاد از شریکم. "چرا شما به این نیاز دارید؟" من از س questionsالات یا تفاسیری استفاده می کنم که ویژگی ارزیابی یا کاهش ارزش افکار ، احساسات و اقدامات شریک زندگی را دارد و همچنین در مورد مناسب بودن آنها شک و تردید دارد.

2. من شروع به نشان دادن کینه خود به شریکم می کنم. من تماس خود را ترک می کنم - سکوت می کنم ، دیگر از توضیح دادن به خودم و حضور در اطراف خودداری می کنم. سرزنش گنگ. من به شریک زندگی خود پیام خاصی می دهم: اگر می خواهید مرا دوباره در تماس بگیرید ، کاری را که من می خواهم انجام دهید و همان چیزی باشید که من می خواهم.

3. از دست همسرم عصبانی هستم ، یا عصبانی هستم.من شروع به سرزنش شریک خود می کنم که باعث خراب شدن روحیه من شده و به طور کلی به هر طریقی که ممکن است باعث ایجاد احساس بد در من می شود. شریک جنسی پیشینی مقصر است و موظف است هر کاری را برای تغییر وضعیت من انجام دهد - و بنابراین ، هر طور که می خواهم عمل کند.

4. همسرم را تهدید می کنم. "اگر چنین است ، فردا در خانه نیستم." "من دیگر به تو پول نمی دهم." "من آنچه را که به شما داده ام می گیرم (من کودک را نمی برم ، به جلسه والدین نمی روم و غیره)."

5. من نارضایتی خود را با بیان نادرست خود در مورد شریک زندگی خود در حضور افراد دیگر ، لطمه زدن به شهرت وی ، گفتن اطلاعات شخصی و صمیمی او که برایم شناخته شده است ، انجام می دهم. "بله ، او هر روز جوراب هایش را دور اتاق می اندازد!"

چیزی که باعث می شود رابطه مان را مسموم کنیم

طرح ها. شرکای ما می توانند در تظاهرات خود دیگران را به ما یادآوری کنند - والدین ، خویشاوندان نزدیک ، که ممکن است با آنها روابطی خیلی گلگون (یا وجود داشته باشد) وجود داشته باشد. هنگامی که ما از این جایگزینی آگاه نیستیم ، ناخودآگاه به برخی از مظاهر "آشنا" - با برخی احساسات - عصبانیت ، رنجش واکنش نشان می دهیم و ، به هر حال ، می خواهیم شریک زندگی باعث ایجاد این احساسات نشود. ساده ترین راه این است که آن را به نحوی با اعمال دستکاری تغییر دهید.

ما همچنین می توانیم چیزی را به شریک خود نشان دهیم که به خود اجازه نمی دهیم. شریک عصبانی است ، او نمی خواهد امروز به سینما برود. اگر عصبانی هستم و به خودم اجازه نمی دهم چیزی بخواهم (و او - عفونت - اجازه می دهد!) ، موافقت با او برای من بسیار دشوار خواهد بود - "بله ، خوب ، شما نمی خواهید ، من تو را میفهمم".

حسادت شریک. او کار بهتری انجام می دهد ، جایی با استعدادتر و باهوش تر است. و من باید "روی اجاق گاز بایستم و آن را سرو کنم". من به خودم اجازه نمی دهم (می ترسم یا شرمنده هستم) به استعدادها و توانایی هایم پی ببرم ، اما او اجازه می دهد و موفق می شود! از روی حسادت ، می توانم ناخودآگاه "یک پره در چرخ هایش بگذارم". به عنوان مثال ، کاهش ارزش دستاوردهای او ، یا حتی عدم واکنش به آنها (هیچ کدام وجود ندارد) ، او را به خاطر وجودش سرزنش می کنم ، و من اینجا هستم ("حداقل کفش های کتانی خود را از سر راه بردارید!"). من شک دارم که ایده جدید او موفق خواهد شد ("بله ، همه این کار را می کنند ، رقابت وحشی ، چرا به این نیاز دارید؟ شما می سوزانید!").

میل به انتقام. به عنوان مثال ، موارد زیادی در رابطه وجود داشته است که من شریک زندگی خود را نبخشیده ام. او کاری کرد که من ناراحت شدم ، من سکوت کردم ، شاید متوجه خسارت خودم نشدم ، و این جرم عمیق و چند لایه شد ، و گاهی اوقات - ناخواسته "بیرون می ریزد". البته ، من ممکن است از تمایلم برای انتقام از شریک زندگی خود آگاه نباشم. شاید - در موارد بی اهمیت و شاید در مقیاس بزرگ. من اغلب "تهیه" غذا را فراموش می کنم ، پولم را در کازینو یا مغازه هدر می دهم ، در زمان اشتباه می آیم ، زنان / مردان دیگر را اغوا می کنم. گزینه های زیادی برای انتقام یافت می شود.

با اطمینان می توانم بگویم: اگر همه موارد بالا را انجام دهید ، به مرور زمان رابطه غیرقابل تحمل می شود - و یا باید به آن پایان دهید ، یا به تحمل خود ادامه دهید. از نظر روانی دور و دور شدن.

این به شما این امکان را می دهد که نزدیکی و گرما را برگردانید

1. یک گفتگوی محرمانه با بحث در مورد نکات ذکر شده در بالا. برای انعقاد توافقنامه ای که هر دو شریک سعی نمی کنند تحت هیچ شرایطی از "تکنیک های ممنوعه" استفاده کنند.

2. شرکا همچنین تلاش می کنند خود را در شرایطی که برنامه های مسمومیت ناآگاهانه شروع به کار می کنند ، ردیابی کنند.

3. اگر برای شرکاء دشوار باشد که متوجه فرایندهای ناخودآگاه خود شوند ، مسئولیت آنها این است که از مشاوره یک روانشناس استفاده کنند و دوره روان درمانی را برای افزایش آگاهی خود و توانایی مسئولیت پذیری در مورد مشارکت خود در رابطه بپذیرند.

4. زبان اصلی روابط سالم ، زبان درخواستهای مستقیم است. من از شما این و آن را می پرسم. "این 15 دقیقه با من بمان" ، "لطفاً به داستان من گوش دهید" ، "در این مورد به من کمک کنید" ، "مرا در آغوش بگیرید". درخواست عبارت است از تجدیدنظر برای شخص دیگری با پیشنهادی. ویژگی اصلی درخواست این است که شخص درخواست کننده آماده پذیرش رضایت و امتناع است.اگر امتناع داخلی پذیرفته نشود ، یک درخواست نیست.

5. اصل اساسی هر رابطه افقی (یعنی والدین و فرزندان) این اصل است "من خودم مسئول برآوردن نیازهای خود هستم. شریک من در کنار من است زیرا من بیشتر از او راضی هستم تا بدون او. " اصولی مانند "شریک زندگی من مسئول خوشبختی من است" در این دسته قرار نمی گیرند.

6. نگرانی صادقانه برای شریک زندگی خود. من با دیگری کار خوبی می کنم ، زیرا می خواهم و برای آن انرژی رایگان دارم. من هر بار از او انتظار قدردانی خاصی ندارم یا در قبال آن اقدامی انجام می دهم. من می توانم بدهم.

و در نهایت.

همه روابط را نمی توان نجات داد. و این بدان معنا نیست که همه چیز ناامید کننده است. فقط نمی توان همه روابط را نجات داد.

توصیه شده: