چگونه صمیمیت را در رابطه بازگردانیم؟ روانشناسی روابط

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه صمیمیت را در رابطه بازگردانیم؟ روانشناسی روابط

تصویری: چگونه صمیمیت را در رابطه بازگردانیم؟ روانشناسی روابط
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
چگونه صمیمیت را در رابطه بازگردانیم؟ روانشناسی روابط
چگونه صمیمیت را در رابطه بازگردانیم؟ روانشناسی روابط
Anonim

صمیمیت صمیمانه در یک رابطه 95 درصد همه مشکلات یک زوج را حل می کند. چگونه می توان صمیمیت عاطفی بین شرکا را بازگرداند

اولین و مهمترین نکته - آیا بین شما و شریک زندگی شما گفت وگویی قابل اعتماد وجود دارد؟ این محرمانه است و ارتباطی نیست ، هنگامی که به یکدیگر توهین ، اتهام ، خواسته می زنید ، برخی انتظارات را گزارش می دهید. هنگامی که احساسات و تجربیات خود را به اشتراک می گذارید ، گفتگوی محرمانه شامل گفتگوی عمیق بین شرکا می شود

اگر می دانید که در طول مدت طولانی ، نارضایتی ها ، نگرانی ها ، عصبانیت ناگفته جمع شده اند و به طور کلی رابطه عملاً فروپاشیده است ، این یک سیگنال برای یک "میز مذاکره" معمولی با شریک زندگی شما است (حداقل هفته ای یک بار در مورد چه چیزی بحث کنید. و از آنها راضی نیستند). با این حال ، در اینجا مهم است که یک عزیز را سرزنش نکنید ، به او حمله نکنید تا مجبور شود از شما در مقابل شما دفاع کند ، بلکه باید گفتگویی را طوری بسازید که درد شما را بشنود و بفهمد. به حرف شریک خود گوش دهید و درد او را بشنوید ، درک کنید که چه نقاط دردناکی را می توانید لمس کنید. وظیفه شما در این گفتگو قبل از هر چیز درک یک دوست عزیز است ، و سپس تحمل درد شما.

هنگامی که یکی از شما اولین قدم را بر می دارد ، گام دوم به او می رسد (باید اعتراف کنید ، اگر درد شریک زندگی خود را شنیده باشید ، سخت است که در پاسخ شما را نشنوم). و در اینجا مهم است که بگوییم: "متأسفم ، متاسفم که شما کلمات مرا به این شکل درک کردید. منظور من این نبود و من نمی خواستم به شما صدمه بزنم. من اعتقاد ندارم که تقصیر از من است ، اما من درد شما را کاملاً درک می کنم."

بیاموزید که آسیب های دوران کودکی را با شریک زندگی خود به اشتراک بگذارید و در نتیجه توضیح دهید که چرا وقتی شما قصد آسیب رساندن به شما را داشت اینگونه واکنش نشان دادید. این تنها راهی است که می توانید با یک دوست عزیز با درک بیشتری ارتباط برقرار کنید و دفعه بعد در موقعیت مشابه سکوت کنید (یا از عبارات دردناک برای آرام کردن گفتگو استفاده نمی کنید). در حقیقت ، اگر بفهمید چه نوع معادنی را در روح شریک زندگی خود پا می گذارید ، همه چیز به طور خودکار اتفاق می افتد.

مهارت شنیدن و گفتن همزمان احساسات ، آسیب ها ، تجربیات خود را تقویت کنید. این صمیمیت است ، وقتی شخصی را به روح خود می گذارید ، می توانید به او نگاه کنید و در آنجا گم نشوید ، با او ادغام نشوید ، یکدیگر را جذب نکنید ، اما رفتارهای هر یک از شما را برای رفتارهای بعدی بشنوید ، بفهمید و الگو بگیرید. وضعیت. یک نکته مهم - هر یک از شرکا نباید متقاعد شوند که دیگری نمی فهمد ، نمی شنود ، اهمیتی نمی دهد. نه این نیست! و اگر اطمینان دارید که شریک زندگی شما قادر به شنیدن است ، شما صحبت خواهید کرد ، سپس گفتگو به خودی خود ایجاد می شود. ارتباطات نیز خلاقیت است ، شما باید بتوانید با شریک زندگی خود سازگار شوید ، با شرایط مختلف سازگار شوید. در برخی لحظات یک فرد می تواند بسیار آسیب پذیر باشد ، در برخی موارد کمتر - و این یک مدل متفاوت از رفتار است (در جایی شوخی مناسب است ، اما در جایی یک اظهارنظر کمیک باعث نارضایتی عمیق می شود). به همین دلیل ، به شریک زندگی خود و آنچه در زندگی درونی او اتفاق می افتد بسیار توجه کنید. زوج توانایی به اشتراک گذاشتن زندگی درونی شما ، شنیدن و توجه به آن است.

پشتیبانی روابط. شما همیشه باید از یکدیگر حمایت کنید. به یاد داشته باشید که در روابط ، هر یک از ما به اندازه کودکان آسیب پذیر هستیم و هر کلمه ای می تواند شریک زندگی را در قلب خود آزار دهد و در اعماق روح فرو رود. در اظهارات خود ، در ارزیابی یک دوست عزیز دقت کنید. اگر شریک شما شکایت می کند ، مشکلات را به اشتراک می گذارد ، اول از او حمایت کنید ، حتی اگر می بینید که او در یک رابطه کاری اشتباه می کند (به عنوان مثال ، او در محل کار با همکارانش درگیر شده است ، آنها را احمق می داند): "من همدردم که این در زندگی شما اتفاق می افتدحیف است که تیم اینقدر عجیب و ناهماهنگ باشد و این گونه واکنش نشان دهد."

البته ، اگر متوجه رفتار واقعی او شدید ، باید در مورد انرژی ای که او در رابطه کاری ایجاد می کند صحبت کنید ، اما این بهترین کار زمانی است که شریک زندگی مستقیماً از شما می پرسد ، تحت شکنجه شرایط ناخوشایند مداوم: "خوب ، چرا؟ چرا همه چیز در هر محل کار جدید تکرار می شود؟ " ("آیا آمادگی شنیدن پاسخ را دارید؟ کمی انتقاد خواهد بود. آیا اکنون آماده شنیدن آن هستید؟"). مستقیماً از شخص بپرسید که آیا قادر به درک حقیقت است - شاید ، در این مورد ، برعکس ، او بخاطر حالت عاطفی خود می خواهد کلمات تسلی دهنده را بشنود ("وقتی آماده شدم همه چیز را به من بگو!"). همچنین می توانید در مورد این موضوع با شریک خود صحبت کنید ، هنگامی که او بسیار مدبر است ، او روحیه فوق العاده ای دارد ، اما حتی در این مورد ، باید به آرامی شروع کنید ("در مورد روابط کاری خود با همکاران … من برای یک مورد فکر کردم مدتهاست ، و من چیزی برای گفتن دارم اما شنیدن آن بسیار ناخوشایند خواهد بود. آیا می خواهید بازخورد من را بشنوید؟ شاید شما حرفهای من را در نظر بگیرید ، یا شاید آنها را بدون فکر کردن به چیزی تف کنید - حق شماست."

خودتان درک کنید که همه اینها برای حمایت از شریک زندگی شما انجام می شود و نه برای نشان دادن او: "آها ، تو با من اینطور هستی ، تو چنین رفتار می کنی!" این راهی است که به هیچ جا نمی رسد ، و شما نباید رابطه خود را خراب کنید ، زیرا مطمئناً پاسخی (اگر نه به صراحت ، پس از مدتی به صورت تجاوز منفعل) وجود خواهد داشت.

روابط را در خط مقدم قرار دهید - فقط در این صورت شما همیشه به دنبال راه هایی برای صلح با شریک خود ، بهبود روابط در یک زوج و نزدیک تر کردن آنها هستید. با این حال ، در این مورد متعصب نباشید! اگر دائماً بر یکی از عزیزان خود فشار می آورید ("بیایید نزدیک باشیم ، بیایید بیشتر آشکارا صحبت کنیم!") ، این باعث می شود تا کمی رد شود. هر روز ، هیچ رابطه ای قادر نخواهد بود در مورد برخی مشکلات صحبت کند ، بنابراین گاهی مکث کنید ، شکایات را ببلعید ، در برخی موارد تحمل کنید ، شروع به نگه داشتن دفتر خاطرات شخصی کنید ، به روانشناس بروید - شما باید یاد بگیرید که چگونه تجربیات خود را کنترل کنید. و در لحظه ای که شریک آماده است به همه چیز گوش دهد ، با او صحبت کنید.

علاوه بر این ، بسیار مهم است که با نظر شخص دیگری در مورد معشوق خود ادغام نشوید ، این اشتباه کاملاً رایج است ، به ویژه در میان دختران. به عنوان مثال ، یک دوست یا حتی یک مادر به شما گفته است که مردان اینگونه رفتار نمی کنند ، این عمل مرد نیست در نتیجه ، دیدگاه دیگران نسبت به زندگی برای شما در اولویت قرار می گیرد تا باورهای شوهرتان ، و این واقعاً به نیمه مرد آسیب می رساند. ممکن است شرایط دیگری پیش بیاید که مردان از لحاظ عاطفی بسیار با مادر خود ادغام شوند (صبح آنها از خواب بیدار می شوند و بلافاصله تماس می گیرند ، در طول روز با آنها تماس می گیرند و گزارش می دهند که کجا بودند و چه کار کردند) ، سپس زن احساس می کند "سوم اضافی" ، گویی زن و شوهر هنوز با مادر شریک زندگی می کنند.

نظرات خواهران ، برادران ، عموها و عمه ها را در پس زمینه نگه دارید ، آنها نباید در محدوده روابط شما گنجانده شوند. رابطه شما و شریک زندگی شماست! مرزهای واضح و مطمئن را تعیین کنید که هر یک از شما باید به آن پایبند باشید (در صورت شکستن آن ، مشکلاتی ایجاد می شود). اگر شخص مورد علاقه احساس کند که شما شخص دیگری را در این رابطه گنجانده اید و نظر شخص دیگری بیش از نظر شما اهمیت دارد ، گفتگو در مورد حمایت بی فایده خواهد بود.

روابط زوجین همیشه خوشگل و شاد نیست - اگر بیشتر اوقات با هم احساس خوبی دارید ، این در حال حاضر فوق العاده است. درخواست حمایت و دلداری کاملاً طبیعی است ؛ هر شریکی حق انجام چنین کاری را دارد. با این حال ، غالباً وقتی از اقوام ، دوستان (همه کسانی که منبع و پشتیبان ما هستند) در مورد همسرمان شکایت می کنیم ، فقط در مورد شخص بد می گوییم و چیزهای خوب از دست می رود (شکایت از شوهر عادی است ، اما به سختی هر کسی می تواند در مورد نظافت آپارتمان مباهات کند).به عنوان یک قاعده ، در چنین شرایطی ، شخص منبع ما نیز فراموش می کند به این واقعیت فکر کند که امروز در خانواده نزاع وجود داشته است ، و فردا منفی را در آغوش خواهید گرفت و فراموش خواهید کرد - معمولاً این لحظات مرسوم نیست که مورد بحث قرار گیرد. به همین دلیل است که شما نباید به نظر دیگران در مورد شوهر خود توجه کنید ، از او محافظت کنید (حتی از دیگران!) - بله ، امروز او خیلی خوب عمل نکرد ، اما به طور کلی او یک فرد فوق العاده باقی ماند.

توصیه شده: