نحوه ایجاد رابطه با اسکیزوئید

تصویری: نحوه ایجاد رابطه با اسکیزوئید

تصویری: نحوه ایجاد رابطه با اسکیزوئید
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, آوریل
نحوه ایجاد رابطه با اسکیزوئید
نحوه ایجاد رابطه با اسکیزوئید
Anonim

عزیزان ، اگر همسر ، همسر ، فرزند ، دوست یا دوست دختر شما متعلق به شخصیت اسکیزوئید است ، من به شما تبریک می گویم ، شما بسیار خوش شانس هستید و من اکنون صادقانه در این مورد صحبت می کنم. واقعاً ، شما خوش شانس هستید که چرا اینطور است ، در مقاله من بخوانید!

شاید صحیح تر باشد که مقاله را نه "نحوه ایجاد روابط با اسکیزوئید" ، بلکه "نحوه زندگی در کنار اسکیزوئید" بنامیم. از آنجا که اسکیزوئید فردی نیست که به رابطه نیاز داشته باشد ، در عین حال ، آن فردی نیست که بتواند بدون رابطه انجام دهد. به طور کلی ، "اسکیزوئید و رابطه با اسکیزوئید" را به خوبی توصیف می کند ، عبارتی که می توانید مانند یک مانترا در غیرقابل درک ترین شرایط با یک اسکیزوئید تکرار کنید. این عبارت به نظر می رسد: برای یک اسکیزوئید مهم است که بداند رابطه ای وجود دارد ، اما نه در آن.

بر این اساس ، وقتی می بینید که او شما را در جایی در خود رها می کند ، از نظر جسمی می تواند نزدیک باشد ، اما در روح او از شما دور است. به یاد داشته باشید که به احتمال زیاد شما در آنچه اتفاق افتاده تقصیر شما نیست. زیرا غالباً اسکیزوئید نوعی از فرایندهای داخلی خود را دارد و باید فاصله بگیرد. فقط برای او مهم است که بداند که رابطه دارد ، اما در حال چرخش است - این دیگر متعلق به او نیست. اسکیزوئید چنین محفظه بزرگی برای روابط ندارد ، برای صمیمیت ، محبت ، کاملاً شبیه نقطه است. بنابراین ، شما فقط باید آنجا باشید.

مادران کودکان اسکیزوئید اغلب از من می پرسند: من یک بچه اسکیزوئید دارم ، با او چه کنم ، چگونه به او کمک کنم؟ عزیزان ، بهترین راه برای کمک به اسکیزوئید تنها گذاشتن او است. هر فرد و اسکیزوئید از جمله و حتی بیشتر اسکیزوئیدها برای توسعه تلاش می کنند. اگر هیچ انحراف روانی ، روانی ، روانی وجود نداشته باشد ، یک روان سالم برای توسعه تلاش می کند. بر این اساس ، فرزند شما خود راههایی را پیدا خواهد کرد که چگونه آنچه را که در زندگی به آن نیاز دارد ، توسعه دهد ، آنچه را که او همیشه به آن احتیاج خواهد داشت.

اگر او در حال حاضر چیزی را توسعه نمی دهد ، پس از آنکه بفهمد چرا به آن نیاز دارد ، آن را انجام می دهد. مراقب باشید ، نزدیک باشید ، اما او را مجبور نکنید فردی باشد که نیست ، زیرا اسکیزوئیدها برای چنین چیزهایی بسیار دردناک هستند. گفته می شود ، چرا خوش شانس هستید؟ و شما خوش شانس هستید که اگر یک اسکیزوئید به شما گفت که با او رابطه دارید ، اگر او شما را به عنوان همسر انتخاب کرد ، به عنوان مثال ، این تقریباً برای همیشه است. این یک دلبستگی بسیار قابل اعتماد ، اساسی ، بسیار قوی است ، او در روح شما ، و با همه چیز ، و به طور کامل با شما است.

دوستی با یک اسکیزوئید می تواند مانند یک دیدار در نیم سال یک بار در سال باشد ، و با این وجود ، هنگامی که دوستان دوباره ملاقات می کنند ، آنها ارتباط برقرار می کنند و احساس می کنند که انگار این نیم سال نبوده است. زیرا دلبستگی و احساسات برای اسکیزوئید باقی می ماند. تقریباً در روابط عاشقانه همین اتفاق می افتد ، ممکن است وقفه های کمتری وجود داشته باشد ، اما با این وجود ، اسکیزوئید گاهی اوقات می تواند در یک رابطه برای مدت طولانی بازنشسته شود.

حتی اگر در رابطه خود با اسکیزوئید خوش شانس باشید ، این است که اسکیزوئید بسیار عمیقاً دوست دارد ، ممکن است اسکیزوئید به خود اجازه ندهد احساس خشم کند ، اما احساس عشق او اساسی است ، به سادگی عظیم و فراگیر است. اسکیزوئید معمولاً در روابط مانند یک شوخی قدیمی رفتار می کند ، وقتی پدربزرگ و مادربزرگ نشسته اند و او از او می پرسد: خوب ، آیا من را دوست داری ، هرگز به من نمی گویی که دوستت دارم؟ و او پاسخ می دهد: من 40 سال پیش به شما گفتم که من شما را دوست دارم ، اگر چیزی تغییر کرد ، شما را در مورد آن مطلع خواهم کرد. اسکیزوئید نیز همین کار را می کند.

همچنین ، اسکیزوئید می تواند یک مدل رفتاری وابسته و وابسته به یکدیگر را اعمال کند. چه مفهومی داره؟ وقتی رفتارهای وابسته به خود انجام می دهد ، بسیار شبیه یک خودشیفته می شود. او همه چیز را برای ادغام با شما ، جذب یا جذب شدن انجام می دهد ، اما سپس او را به شدت به عقب می اندازد. چیزی به نام تضاد اسکیزوئید وجود دارد که زیربنای شخصیت یک اسکیزوئید است. این در این واقعیت نهفته است که از یک طرف ، اسکیزوئید می خواهد با کسی باشد ، او به شدت برای روابط تلاش می کند و از سوی دیگر ، روابط با او تداخل دارد ، در آنها ناراحت است ، احساس می کند که به دام افتاده است ، و می خواهد تنها باشد

بسیاری از اسکیزوئیدها این قطب را انتخاب می کنند - تنها بودن. و بر این اساس ، وقتی یک اسکیزوئید برای مدت طولانی تنها باشد ، از این موضوع خسته می شود و به سرعت به دنبال رابطه می گردد. در چنین لحظاتی ، او فقط عطش دیوانه وار به روابط دارد ، مانند حرص و طمع برای روابط ، و می خواهد جذب ، ادغام شده با شخص منتخب شود.سپس ناگهان ناراحت می شود و به عقب می پرد.

اغلب ، این به طور خاص به آنچه شما انجام داده اید یا نکرده اید ، آنچه شما انجام داده اید یا نکرده اید ، محبت ، صمیمیت و عشق سرشار از اسکیزوئید بود. چرا این اتفاق می افتد ، اسکیزوئید همه چیز خود را در یک رابطه ارائه داد ، او هر آنچه را که می توانست داد ، همه چیز را که می توانست از شما بگیرد ، گرفت و اکنون او به زمان برای ادغام نیاز دارد ، او نیاز به جدایی دارد.

اگر مدل وابستگی متقابل ، به عنوان درخشان ترین انتخاب شود ، در افرادی مشاهده می شود که زندگی بدون روابط را انتخاب می کنند. اغلب در میان آنها افراد حرفه های خلاق ، موسیقیدانان ، نویسندگان ، هنرمندان وجود دارند ، آنها تمام انرژی خود را به کار یا خلاقیت می رسانند. بر این اساس ، دقیقاً به دلیل این درگیری داخلی ، جایی که شرایط بیرونی اهمیت چندانی ندارد ، ممکن است اسکیزوئید دچار دوگانگی از وابستگی به وابستگی متقابل شود. بله ، شاید بتوانید در رابطه کاری بهتر انجام دهید ، اما این بدان معنا نیست که او می تواند بیشتر از آن مقاومت کند ، اسکیزوئیدها ، به عنوان یک قاعده ، می توانند در یک رابطه مقاومت کنند.

و در این مرحله به یک س veryال بسیار مهم می رسیم: وقتی با یک اسکیزوئید اینگونه رفتار می کنیم ، چگونه رفتار کنیم؟ و مهمتر از همه ، با خود چکار کنید ، چگونه می توانید چنین رابطه ای را زندگی کنید و حفظ کنید؟

بنابراین ، بهترین کاری که می توان در رابطه با اسکیزوئید انجام داد ، چیست.

اول ، او را به خاطر این ناتوانی در برقراری رابطه طولانی مدت ، در صمیمیت طولانی مدت ، و به خاطر عقب نشینی هایش در غار خود ، به خاطر خودش ، سرزنش نکنید.

دوم ، یک دلبستگی مطمئن به او بدهید تا بداند او شما را دارد و آیا او می رود یا می آید ، هنوز شما را دارد. اسکیزوئید به چنین دلبستگی ایمنی با عشق بسیار قوی واکنش نشان می دهد ، به این معنی که فرد در هر صورت با شما خواهد بود. تنها در صورت احساس دلبستگی ناامن ، به عنوان مثال: تهدید به خیانت ، تنها در این صورت است که می توان دوباره از رابطه خارج شد. اما اگر ببیند که شما قطعا با او هستید ، پس این تمام است ، او فقط با شماست.

سوم - از سردی او نسبت به جلوه های گرمی خود نترسید. ممکن است به نظر برسد که او به هیچ وجه عکس العمل نشان نمی دهد ، اما این بدان معنا نیست که او از آن قدردانی نمی کند ، برای یک اسکیزوئید این بسیار ارزشمند است. علاوه بر این ، حتی از فردی با هر گونه شخصیت دیگر ارزشمندتر است ، اما اسکیزوئید به سادگی نمی داند چگونه در برابر این واکنش نشان دهد و کمی ترسیده است.

نکته چهارم از این قرار است - در مورد این واقعیت که شما نباید بیش از حد به اسکیزوئید عشق ارسال کنید ، جریان بیش از حد به سادگی او را با خود خواهد برد. اسکیزوئید نمی داند عشق چقدر است ، او می داند که چگونه ، قطره قطره ، دانه ، کمی زیاد است.

و نکته پنجم این است که به میل او برای فاصله گرفتن احترام بگذاریم. اگر می خواهید با یک اسکیزوئید رابطه داشته باشید. علاوه بر این ، از لحاظ بنیادی قوی است ، بنابراین انتقال نگرش شما به این شخص باید این گونه باشد: حتی اگر خود را کنار بگذارید ، من از شما ناراحت نخواهم شد و عصبانی نخواهم شد ، من هنوز اینجا هستم و منتظر شما هستم. من معمولاً به این واقعیت واکنش نشان می دهم که شما باید تنها باشید.

بنابراین با اسکیزوئید چه کنیم ، ما آن را کمی فهمیدیم ، حالا بیایید ببینیم که در کنار اسکیزوئید چه باید کرد؟ وقتی برای اولین بار وابسته شدید ، عشق ، قوی ترین وابستگی به یکدیگر را دارید. به هر حال ، در مورد وابستگی به هم ، این واقعیت که در روابط عاشقانه روابط مستقل وجود دارد ، ترسناک نیست ، به خصوص در مرحله اولیه ، هنگام عاشق شدن ، در این دوره فقط چنین روابط عادی است ، ادغام رخ می دهد ، زیرا چگونه دیگر می توانید سقوط کنید در عشق ، اگر نه در یک رابطه ادغام ، این طبیعی است. این نیز در رابطه با یک اسکیزوئید اتفاق می افتد ، شما یک رابطه تلفیقی ، وابستگی دارید ، هر روز یکدیگر را می بینید ، دائماً با هم ، با هم و سپس صدای بلند: اجازه دهید زندگی کنیم تا یکدیگر را جداگانه یا به مدت یک هفته ببینیم … و چه چیزی آیا با مجموعه ای از احساسات ناشی از چنین چرخشی غیر منتظره رفتار می کنید؟ و در اینجا مهم است که اول از همه ، با بخش اسکیزوئید خود برخورد کنید ، آن را به خوبی بشناسید.درک کنید که چقدر به رابطه نیاز دارید ، چه مدت به صمیمیت نیاز دارید؟ چه مدت با عزیزان خود در کنار هم می مانید و بعد از چه زمانی به فاصله نیاز دارید ، برای چه مدت به این فاصله نیاز دارید؟ این بخشی از شماست که از تنهایی با خودتان لذت می برید.

اگر این قسمت را ندارید یا آن را بسیار ضعیف دارید ، باید آن را توسعه دهید ، یا در رابطه با اسکیزوئید ، به سادگی کشته خواهید شد. این بدان معناست که این شخص به سادگی شخص شما نیست ، زیرا رابطه با یک اسکیزوئید تنها در صورتی امکان پذیر است که شما دو شخصیتی باشید که می توانند ، به میزان بیشتر یا کمتر ، به تنهایی زندگی کنند.

مورد بعدی که در چنین رابطه ای کمک می کند دوستان هستند. اگر تنها بودن برای شما راحت نیست ، می توانید دوست شوید. در لحظاتی که اسکیزوئید از شما دور می شود ، می توانید با دوستان ملاقات کنید ، چای بنوشید ، قهوه بخورید ، به جایی بروید ، به تئاتر ، به سینما بروید ، سرگرمی را شروع کنید ، با کاری عجله کنید ، به طور کلی ، خودتان را به کامل ترین هنگامی که اسکیزوئید شما به غار خود رفته است ، از گروه حمایتی استفاده کنید.

علاوه بر این ، یک نکته بسیار مهم ، در مورد آن نباید خودتان را سرزنش کنید. تقصیر را به گردن خود نگیرید که کاری کرده اید که او را فراری دهد. شما فقط بودید ، رابطه داشتید ، بدون توجه به اینکه کاری انجام داده اید یا خیر ، خیلی زیاد شده اید. شما فقط می توانید آنجا باشید و کارهای زیادی انجام دهید ، باعث ناراحتی شوید. این لحظه ای نیست که او رفت و شما را ترک کرد ، او باز خواهد گشت ، او مطمئناً برمی گردد ، او قطعاً از زمان انتظار شما قدردانی می کند و از این بابت از شما بسیار سپاسگزار خواهد بود.

و نکته آخر در مورد این واقعیت است که شما نیازی به صبر ندارید ، بنشینید و منتظر بازگشت او باشید. شما ممکن است تلاشهای محجوبانه ای برای بازگشت او به رابطه داشته باشید. به عنوان مثال ، اگر جدا از هم زندگی می کنید ، می توانید پیامک ارسال کنید:

-خوب ، چگونه می خواهید ملاقات کنید؟

-نه

-آ ، نه ، باشه ، بریم مراقب خودمون باشیم.

یا اگر با هم زندگی می کنید ، اما می بینید که به طریقی او دور شده است ، به طور دوره ای گام هایی را برای این کار بردارید ، به عنوان مثال: آیا این را با هم نمی خواهید ، آیا این را با هم نمی خواهید؟ زمانی احساس خواهید کرد که او قبلاً در یک رابطه به شما بازگشته است ، و هنگامی که هنوز درون خود است. اگر مدتی است با این شخص زندگی می کنید ، دقیقاً از او می دانید که کی در کنار شما است و چه زمانی نه. و اگر نمی دانید ، این یک س forال برای شما است ، حساسیت شما نسبت به فردی که سالهاست او را می شناسید چطور؟ شاید شما یکدیگر را نمی شناسید؟

درک این نکته نیز ضروری است که حتی وقتی دو اسکیزوئید با هم متحد می شوند ، زندگی مشترک را آغاز می کنند ، ملاقات می کنند ، روابط ایجاد می کنند ، این نیز می تواند مشکل باشد. زیرا حتی اگر دو نفر از ساختار روانی خود مطلع باشند ، می فهمند که در رابطه به چه کسانی نیاز دارد؟ چه کسی به چه فاصله و چه زمانی نیاز دارد؟ هنوز هم می تواند دشوار باشد ، زیرا در زمان لزوم پراکندگی فرد به یک قسمت زمان مستقل برای بخش وابسته به رابطه و قسمت متقابل نیاز دارد. و دیگری به این اندازه برای با هم بودن و به این اندازه برای جدا بودن نیاز دارد. و در لحظه ای که چرخه ها با هم منطبق نیستند ، می تواند بسیار دشوار باشد. توصیه من این است که در این مورد با یکدیگر صحبت کنید ، پذیرفتن اینکه یک فرد اینقدر منظم است ، اما ترتیب متفاوتی دارد ، بسیار دشوار است. اما در حین برقراری ارتباط ، می توان به یک نتیجه مشترک ، یک طرح واحد روابط با یکدیگر رسید.

بنابراین ، چه توصیه ای به شما و عشق ، همانطور که می گویند!

توصیه شده: