اسکیزوئید کیست؟ ویژگی های یک شخصیت اسکیزوئید

تصویری: اسکیزوئید کیست؟ ویژگی های یک شخصیت اسکیزوئید

تصویری: اسکیزوئید کیست؟ ویژگی های یک شخصیت اسکیزوئید
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, آوریل
اسکیزوئید کیست؟ ویژگی های یک شخصیت اسکیزوئید
اسکیزوئید کیست؟ ویژگی های یک شخصیت اسکیزوئید
Anonim

موضوع این مقاله اسکیزوئیدها ، پویایی شخصیت اسکیزوئید ، شخصیت اسکیزوئید است. در مورد اسکیزوئیدها در اینترنت بسیار کم گفته شده است ، اما آنها در حال حاضر شروع به صحبت در مورد آن کرده اند. اطلاعات فاش می شود و دیگر به این موضوع انگ نمی شود. برای مدت طولانی او تحت چنین پرده ای قرار داشت ، زیرا تیپ شخصیتی اسکیزوئید بسیار متنوع است. در میان اسکیزوئیدها ، افراد زیادی هستند که از شخصیت خود شرم دارند و مدام از خود می پرسند: "آیا من واقعاً عادی هستم؟"

بنابراین ، بیایید در مورد ویژگی های شخصیت صحبت کنیم. اسکیزوئید چیست؟ آیا این بیماری ارتباطی با اسکیزوفرنی دارد؟ "شیزا" در آغاز کلمه و آنجا ، و آنجا - نشان دهنده تقسیم است. اگر اسکیزوفرنی شکاف ذهن است ، اسکیزوئید یکی از قسمتهای تقسیم ، یکی از شکاف ها است.

اسکیزوئید فردی است که انگیزه ها ، ارزشها و نیازهای اصلی او در منطقه ایمنی قرار دارد. او به دنبال مکان ، افراد و موقعیت هایی است که تا حد ممکن امن باشد. حداقل خطر اصلی ترین محرک اسکیزوئید است. با این حال ، این بدان معنا نیست که او نمی خواهد پرش با چتر نجات انجام دهد. نه ، در زندگی آنها می توانند کاملاً خطرناک باشند ، اما در روابط با مردم … آنها به شما اجازه نمی دهند به روح خود نزدیک شوید. اگه صدمه بزنی چی؟

اغلب اینها افرادی هستند که دارای افراط و تفریط هستند: من می خواهم در رابطه باشم - نمی خواهم در رابطه باشم ، من با شما هستم - من خودم. به هر حال ، این بزرگترین درگیری اغلب بین اسکیزوئیدها است. این انتخاب فاصله در یک رابطه است. اینها افرادی هستند که تنهایی را بیشتر از دیگران می دانند ، زیرا در نهایت ، انزوا را انتخاب می کنند. دفاع اصلی آنها نظافت و انزوا است. این همان چیزی است که روانکاوی دفاع های اولیه ، دفاع از مرتبه پایین تر می نامد. اما پس از آن اسکیزوئید مجبور نیست از دفاع های مرتبه بالا مانند انکار ، جابجایی و غیره استفاده کند که اغلب برای مثال توسط خودشیفته ها استفاده می شود. اسکیزوئیدها تصویر را همانطور که هست می بینند. آنها او را دوست ندارند ، فقط می روند. آنها مجبور نیستند از خود در برابر شرایط فعلی ، از روابط ایجاد شده دفاع کنند. آنها فقط می روند. در اینجا راهی برای محافظت وجود دارد.

بیشتر اوقات اسکیزوئیدها منزوی را بیشتر از روابط انتخاب می کنند. اما گاهی اوقات آنها رابطه ای را انتخاب می کنند و حتی می توانند روابط بسیار طولانی مدت ایجاد کنند. اسکیزوئیدها بسیار دلبسته می شوند ، در ابتدا آنها برای مدت طولانی امنیت ایجاد می کنند ، آنها برای مدت طولانی وارد رابطه می شوند. اما اگر آنها قبلاً وارد آنها شده اند ، به شخص اعتماد کرده اند ، قوی ترین دلبستگی شکل می گیرد و دیگر شریک زندگی را ترک نمی کنند. اگرچه آنها در حال ایجاد روابط شیئی هستند. آنهایی که در آنها دیگری به عنوان یک شیء درک می شود - شما این کار را برای من انجام می دهید ، من آن را برای شما انجام می دهم. به شدت شخصی ، چنین تماس عمیقی وجود ندارد. نه ، ممکن است ، اما به عنوان اجسام قطعه قطعه نقطه ای. سپس اسکیزوئید دوباره به درون خود می رود. به نظر می رسد او در یک رابطه است ، اما او با تمام روح خود در آنها درگیر نیست ، او فقط درگیر است. برای او مهم است که شریکش فقط آنجا باشد. من به او فشار نیاوردم و او را کنترل نکردم ، اما او نیز تسلیم نشد. آنها خواهان مشارکت عاطفی هستند و هم زمان ، عدم کنترل.

اسکیزوئیدها نسبت به کنترل بسیار حساس هستند. از یک سو ، به نظر می رسد که آنها شخص دیگری را کنترل می کنند (اما این کنترل نیست ، اگرچه از نظر آنها اینطور به نظر می رسد). اسکیزوئیدها نسبت به سایه های مختلف احساسات ، تجربیات بسیار حساس هستند ، آنها دارای چنین رادار داخلی هستند که می خواهند رها شوند ، رها شوند یا دیگر برای کسی جالب نباشند. حساسیت بسیار قوی برای این فواصل. یعنی ، اگر شریکی فکر می کند از او دور شود ، اسکیزوئید از قبل این را می داند. و اگر در مورد کنترل صحبت کنیم ، اسکیزوئید در این مرحله آن را دارد. برای او مهم است که درک کند - شما با او هستید یا با او نیستید. اگر با او نباشید ، او شما را نگه نخواهد داشت. او سریعتر از شما می رود.

درباره این واقعیت که اسکیزوئیدها نگران طبیعی بودن یا ناهنجاری خود هستند.در حقیقت ، اسکیزوئیدهای بیشتری نسبت به آنچه تصور می شود وجود دارد. و در مورد آنها در اینترنت به دلیل احساس اینکه آنها در اقلیت هستند ، چیزهای کمی گفته می شود. آنها در مورد اسکیزوئیدها بسیار آرام و گویی در مورد اقلیت های جنسی صحبت می کنند. افرادی که دارای ویژگی های دیگر شخصیتی هستند آنها را درک نمی کنند و به همین دلیل اسکیزوئیدها احساس خوبی نسبت به سایر اسکیزوئیدها دارند. درک برای آنها بسیار مهم و ارزشمند است. اگر تجربیاتی مشابه زندگی خود دارید ، این یک نقطه تماس برای آنها خواهد بود. نقطه ای که در آن نوعی تجربه مشترک امکان پذیر خواهد بود.

چه چیز دیگری در اسکیزوئید تجزیه می شود؟ به عنوان مثال ، او ممکن است در ظاهر بسیار دور به نظر برسد. اما در عین حال ، ردیابی جزئیات ظریف در موقعیت بین افراد در فضا بسیار حساس است.

همچنین جالب است که وقتی اسکیزوئیدها در جامعه ارتباط برقرار می کنند ، متوجه احساسات یا تجربیاتی می شوند یا مواردی که دیگران ممکن است از دست بدهند. به طور نسبی ، هنگام برقراری ارتباط در یک شرکت ، شخصی می بیند که یک فیل استعاری در اتاق ظاهر می شود. و مردم در مورد موضوعات کاملاً متفاوتی صحبت می کنند. و سپس اسکیزوئید ناراحت می شود ، او این س asksال را می پرسد: "آیا مردم توافق کرده اند که در مورد این فیل صحبت نکنند؟ آیا مرسوم نیست که درباره این فیل صحبت کنیم؟ آیا چیزی وجود دارد که من نمی فهمم یا نمی فهمم؟ " و این همان چیزی است که باعث پیچیدگی اجتماعی در اسکیزوئیدها می شود. چرا در شرکت ها برای آنها بسیار مشکل است ، اغلب آنها مجبور هستند؟ زیرا او بیش از آنچه دیگران می بینند می بیند: «چرا وقتی فیل وجود دارد درباره آب و هوا صحبت می کنیم؟ بچه ها ، اینجا یک فیل است! دقت کرده اید؟ " این همان چیزی است که در درون او اتفاق می افتد. و سپس این صحبت ها در مورد آب و هوا برای او بی معنی است. او نمی فهمد چرا وقتی فیل وجود دارد در مورد آب و هوا صحبت می کنند.

اسکیزوئیدها نیز با عقب نشینی در فانتزی از خود دفاع می کنند. آنها اغلب کتاب می نویسند ، به خلاقیت های مختلف می پردازند ، نقاشی می کنند. آنها انرژی را در سطح بسیار بالایی تصحیح می کنند. اسکیزوئیدها تا حدی تخیلاتی از قدرت مطلق دارند. اما آنها مانند افراد خودشیفته نیستند. در آنجا ، فانتزی به احتمال زیاد نه در عظمت خود ، بلکه در نوعی ادغام است. من بر شما تأثیر می گذارم ، شما بر من تأثیر می گذارید ، بنابراین من در مورد شما این گونه فکر کردم ، و به همین دلیل است که شما آن را به من گفتید ، و شما این را به من گفتید تا من بعداً اینطور فکر کنم. این خیالی است از وحدت کلی ، بلکه به عنوان جبران تنهایی درونی. از آنجا که یک اسکیزوئید ، حتی اگر در رابطه باشد ، اغلب احساس تنهایی می کند.

درونش غم انگیز است. و با توجه به این که اسکیزوئیدها به طور متوالی به همه وصل نمی شوند ، برای آنها بسیار دشوار است. آنها خیلی آهسته وارد رابطه می شوند ، اما سپس به شدت و عمیقاً وابسته می شوند. بر این اساس ، آنها 20 نفر را در محیط خود ندارند ، اما ، به عنوان مثال ، 4. برای آنها ، تجربه این از دست دادن بسیار سخت تر و دردناک تر از دیگران است. زیرا اگر یکی از چهار دوست ، بستگان خود را از دست می داد ، پس 25 درصد از محیط اطراف خود را از دست می داد ، یعنی یک چهارم زندگی خود را از دست می داد. و بر این اساس ، آنها عزیمت ، از دست دادن یا مرگ عزیزان خود را بسیار قوی تر و عمیق تر تجربه می کنند ، اگرچه در ظاهر آنها می توانند خود را مجدداً جدا ، از نظر احساسی خاموش نشان دهند. و در داخل ، در همان زمان ، برای مبارزه با برخی از احساسات تقریبا عاطفی.

توصیه شده: