چه کسی باید درآمد کسب کند: یک مرد یا یک زن؟

فهرست مطالب:

تصویری: چه کسی باید درآمد کسب کند: یک مرد یا یک زن؟

تصویری: چه کسی باید درآمد کسب کند: یک مرد یا یک زن؟
تصویری: پر درآمدترین و بهترین مشاغل خانگی دنیا !!! 2024, آوریل
چه کسی باید درآمد کسب کند: یک مرد یا یک زن؟
چه کسی باید درآمد کسب کند: یک مرد یا یک زن؟
Anonim

من سعی می کنم دو موضوع را به هم متصل کنم: موفقیت مالی و روابط.

زنان می خواهند مردانشان درآمد زیادی داشته باشند.

اما بیشتر آنها فقط می خواهند آنچه را که نمی توانند به تنهایی انجام دهند روی دوش مردان بگذارند. این تخلیه مسئولیت است. و این خیلی خوب نیست ، اول از همه ، برای خود زن.

هرچه کمتر بتواند پول دربیاورد ، بیشتر به یک مرد وابسته است. و بیشتر او خم می شود و می ترسد که او را رها کند

اما از آنجا که او صادقانه نمی تواند این را برای خودش قبول کند ، پس همه چیز شروع می شود "او یک بز است ، او به من مدیون است ، زیبا". و انواع دستکاری ها ، حملات و "تکنیک های ودایی" استفاده می شود.

او پاهایش را ماساژ می دهد ، او را ستایش می کند و همه اینها ، و او فقط بدون پول نشست و نشسته است. سپس او شروع به عصبانی شدن می کند ، زیرا طبق قوانین آموزش ها ، او باید برای مدت طولانی درآمد کسب می کرد: برای او کافی بود که یک تار بسازد ، دامن بپوشد و در خانه بورشت بپزد. اما به جای مراقبت از خود و قدرت خود ، آنچه واقعاً تحت تأثیر اوست ، همه چیز را در انتظار خود قرار داد که به لطف اقدامات "صحیح" او ، مرد ناگهان یک مرد آلفا می شود و شروع به انجام کاری می کند که هرگز انجام نشده است قبل انجام داد

و سپس یک تله در انتظار او است. چنین زنی دچار بحران بی مسئولیتی می شود. به هر حال ، او از آموزش می داند که ثروت در یک خانواده به زن بستگی دارد. و از آنجا که هیچ پولی وجود ندارد ، او شروع به اذیت و آزار خود می کند. از این گذشته ، اگر شوهر هنوز بی پول است ، به این معنی است که او یک زن به اندازه کافی درست نیست و کندالینی را به این سمت رانندگی نکرده است.

و علاوه بر عصبانیت او از مرد (و از آنجا که انتظارات برآورده نشد ، پس خشم اوه اوه اوه) نیز بر عصبانیت خود افزوده است. هر دو نوع خشم بی ثمر هستند زیرا به هیچ راه حلی منجر نمی شوند.

اگر او شروع به لگد زدن به شوهرش کند ، او شروع به ترک او می کند (یا به سادگی به درون خود نزدیک می شود) ، اما دیگر هیچ پولی از این کار نخواهد بود. اگر او خود را با احساس گناه و تظاهر به عذاب وجدان عذاب دهد ، برخی از روانگردان ها را درگیر می کند ، اما همچنان ضعیف و بدون پول باقی می ماند.

برای خلاص شدن از توهم قدرت مطلقه زنان با موضوع "یک زن واقعی می تواند از هر گونه شیطنت یک ماچو خنثی بسازد" ، باید این را درک کنید

همه مردان نمی توانند درآمد زیادی داشته باشند

میزان پول و درآمد کاملاً بستگی به شخصیت یک مرد ، هسته اصلی او و مقیاس مسئولیت شخصی ، قدرت ، شجاعت و فعالیت (بدون فداکاری) دارد. و اگر مردی ارتباط چندانی با این کار نداشته باشد ، به همان میزان پول خواهد داشت. و به هیچ وجه در قدرت زنان نیست که آن را پمپاژ کنند ، مهم نیست که چقدر ودیک هستند.

بله ، نوعی انگیزه بیرونی زن وجود دارد که به مرد الهام می بخشد و باعث می شود از بالای سرش بپرد. اما این انگیزه به درصد بسیار کمی از مردان کمک می کند.

این امر در مواردی امکان پذیر است که خود مرد به طور کامل زیر پا نمانده و در زندگی غرق نشده باشد. اگر او حتی قبل از زن پول خوبی به دست آورد (یعنی او قبلاً کاملاً رشد کرده بود) ، اما پس از آن یک زن آمد و کمی بیشتر از آنچه نیاز داشت می خواست. چنین مردی ممکن است درآمد بیشتری را نیز شروع کند. زیرا او قبلاً می داند که چگونه و چگونه است. این مانند ورزشکاری است که در اصل آماده تمرین است ، اما نمی خواست مدال خاصی دریافت کند ، و سپس انگیزه ای وجود داشت. یعنی بدن به تمرین عادت کرده است ، فقط این است که برنامه اکنون شدیدتر می شود. او فقط خوشحال است.

اما این تنها یک مورد است. در موارد دیگر ، یک زن تقریباً بی فایده است ، و مهم نیست که چقدر انگیزه دارید ، او نمی خواست به ورزشگاه برود (درآمد کسب کند) ، و شروع نمی کند.

یک نکته ساده را درک کنید.

فقط خود مرد می تواند مرد را تربیت کند

همه چيز. نقطه.

زیرا رشد شخصی یک انتخاب داخلی است

شما نمی توانید عضلات دیگری را تقویت کنید ، مهم نیست چقدر به جای او به باشگاه می روید. اگر فکر می کنید فشار و ضربه زدن به سر "شما درآمد چندانی ندارید ، آیا شما مرد هستید یا چه کسی؟" یا آن را تشویق به رشد می کنید ، گاهی اوقات نه. او باید خودش این انتخاب را انجام دهد. و او باید انگیزه بسیار قوی برای این کار داشته باشد.اما انگیزه داخلی است. و آمادگی. و شجاعت. و عزم و اراده و این چیزی نیست که یک زن بتواند از بیرون بدهد.

همچنین باید در نظر داشت که دو نوع مرد وجود دارد که تزریق خارجی زن برای آنها محرک خاصی برای رشد نیست

نوع اول مادران و پسران هستند

مردانی که به این واقعیت عادت کرده اند که یک زن برای ساده سازی زندگی او ایجاد شده است ، و همیشه آماده انجام هر کاری برای آنها هستند.

اگر با بی میلی زن برای جلب رضایت او روبرو شوند ، نارضایتی ها ، ادعاها و دستکاری ها شروع می شود "شما فقط من را به اندازه کافی دوست ندارید".

نکته در اینجا این است که اگر یک زن ودیک فکر می کند توجه و رضایت همسرش باعث می شود او بخواهد رشد کند و کاری برای او انجام دهد ، در تصویر دنیای پسران مادران ، رضایت و توجه زن گزینه پیش فرض است.. به اصطلاح تجهیزات اولیه و این چیزی نیست که انگیزه ایجاد می کند ، بلکه چیزی است که حتی به عنوان چیز خاصی درک نمی شود. این همان چیزی است که باید پیشاپیش باشد. فقدان توجه و سعادت دردناک است ، اما فقط به عنوان این واقعیت است که چیزی در این زمینه برای من اشتباه است.

نوع دوم که به طور خاص توسط زنان "ودیک" آموزش داده نشده است ، خودشیفته و خود محوری هستند

اینها افرادی هستند که در ابتدا خود را هدیه ای برای یک زن می دانند. مانند این که آنها توافق کردند با او ازدواج کنند ، در حال حاضر برای او لذت بردن از زندگی ، بحث مهمی است. به هر حال ، او به بدن سلطنتی او دسترسی دارد. بنابراین ، هیچ یک از ترفندهای "ودایی" او انگیزه ای برای او نیست.

لحظه ای که در اینجا وجود دارد به گونه ای است که این خودشیفته ها ممکن است در کار موفق باشند ، زیرا خودشیفتگی آنها را وادار می کند تا در همه چیز بهتر عمل کنند و آنها را مجبور می کند تا سخت کار کنند ، درآمد زیادی داشته باشند تا بینی خود را با مردان دیگر پاک کنند.

اما باید درک کرد که باز هم قدرت زن نیست که بر او تأثیر بگذارد. به احتمال زیاد ، او همیشه شرایط متفاوتی را برای او تعیین می کند ، و او قبلاً مجبور است آنها را تحمل کند. و شرایط می تواند بسیار متفاوت باشد ، تا "آیا می خواهید من خوشحال باشم؟ بنابراین شما باید اجازه دهید من با زنان دیگر بخوابم ، زیرا در این صورت من خوشحالم."

در عین حال ، اهرم های نفوذ بسیار کمی روی چنین مردانی وجود دارد. و این ، بیشتر ، مرزهای سفت و سخت او خواهد بود ، این نشان می دهد که او چه رفتاری را با خود نمی پذیرد ، به جز اغماض و انواع امواج جریان نرم انرژی.

خودمحورها مرزهای خود را تقریباً به هر چیزی که در دسترس آنها است ، گسترش می دهند ، و آنچه در محدوده آنهاست ، امری بدیهی تلقی می شود و بنابراین به طور خاص قابل توجه نیست.

به همین دلیل است که یکی از راه های نمایان شدن و معنادار شدن برای او این است که نظری متفاوت از نظر خود داشته باشد و چیزی را از خود نشان دهد. و این غیرممکن است ، وابسته بودن. و فقدان درآمد شخصی راه مستقیم اعتیاد است.

بنابراین ، مهم نیست که وداها و منابع دیگر چه می نویسند ، یک زن باید بتواند پول کسب کند

بله ، نیازی به تعصب نیست و بلافاصله پس از تولد کودک 16 ساعت در روز کار کنید. اما او خود به این مهارت و این توانایی نیاز دارد تا احساس آرامش کند. حداقل باید حداقل یک شغل پاره وقت وجود داشته باشد تا بتوانید در وضعیت خوبی باشید و توانایی های خود را از دست ندهید. این به او این امکان را می دهد که در رابطه احساس مساوی کند ، و از طرفداری و تحمل خودداری کند.

باز هم ، مهم نیست که آنها چه می گویند ، "هر کس رقص می پردازد"

اگر مردی به طور کامل از یک زن حمایت می کند ، خود را مستحق می داند که شرایطی را برای او تعیین کرده و در مورد آنچه باید و چگونه باشد ، مطالبه کند.

در خیال پردازی پوره ها که به دنبال پول آسان هستند ، چنین مردی با خوشحالی و راحتی برای او اتومبیل و آپارتمان می خرد ، اما چیزی از او نمی خواهد ، با خوشحالی به تماشای دمدمی مزاجانه لب هایش می نشیند و خود را موظف می داند که او را خوشحال کند.

در حقیقت ، اگر بخرد و بدهد ، قطعاً می تواند در ازای آن چیزی بخواهد. اما معلوم می شود که زن نمی خواهد اطاعت کند. او می خواهد همه پاداش ها را بگیرد ، اما چیزی اهدا نکند. اتفاق نخواهد افتاد. او هنوز مجبور است. بنابراین ، یک زن باید از خود آگاه باشد. اینکه یا معتاد خواهد شد یا روی خودش کار می کند.

اما برگردیم به موضوع پول و اینکه چرا مهم است که یک مرد میانسال از قبل بتواند پول دربیاورد و حداقل وضعیت متوسطی داشته باشد

اگر فردی 30-40-50 سال بدون پول زندگی می کرد ، دلایل خاصی برای این امر داشت. اینها همه نوع اعتقادی هستند که پول بد ، خطرناک ، بی ارزش و همه چیز است. این نامردی شخصی ، کودک گرایی ، فداکاری و پایین تر از لیست است. دانستن دلایل زن چندان مهم نیست. درک این نکته مهم است که ماهیچه های پولی او ، که قرار بود جریان انرژی پول را از خود عبور دهند ، به اندازه کافی تحلیل رفته اند. و در سطح فکر یک فرد کم درآمد گیر کرده است. و نه تنها گیر کرد ، بلکه کاملاً سازگار ، آشتی یافت ، سطح خواسته ها را به سطح امکانات کاهش داد.

اگر زنی تصور می کند که مردی تا 40 سالگی بدون پول زندگی می کرد ، و سپس چنین آموزش هایی را پشت سر گذاشت ، شروع به راه رفتن در مقابل او با موهای بلند با دامن بلند و بدون شورت کرد ، و او به این نتیجه رسید که چگونه می تواند درآمد کسب کند. خیلی ، پس نه ، این اتفاق نمی افتد

هرچه زودتر زنان از این ایده در ذهن خود خلاص شوند ، سریعتر زندگی آنها تغییر خواهد کرد

الگوهای مداوم رفتاری در افراد وجود دارد که با تجربه چندین ساله توسعه یافته و تثبیت شده است. اینها اتصالات عصبی ساخته شده در مغز هستند که اینرسی را برای تغییر ایجاد می کنند.

بنابراین ، برای مردانی که مدت طولانی بدون پول زندگی کرده اند ، رفتن به سطح دیگری از درآمد بسیار دشوار است

اینها معمولاً مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند. زیرا یک مرد نمی تواند برای خود ارزش زیادی قائل شود و در عین حال بدون پول بنشیند. این غیر واقعی است. مثل این است که یک دختر زشت باشید و در عین حال خود را بیشترین تقاضا در جهان بدانید. یعنی چنین افرادی وجود دارند ، اما آنها در لایه های حفاظتی سه متری توهم زندگی می کنند ، که با آنها از روان خود در برابر آسیب دیدن واقعیت محافظت می کنند.

هیچ مردی بدون پول صد در صد احساس اطمینان در زندگی نخواهد کرد. زیرا مطمئن نیست که می تواند آن را به خود بدهد تا بتواند برای خود و زن تأمین کند. آنها ممکن است نگاهی نکنند و هر روز در مورد آن گریه نکنند ، اما در اعماق وجودشان قطعاً به ارتباط ، نیاز و توانایی های خود شک دارند. زیرا این اعتقاد که "یک مرد بدون پول یک مرد نیست" بسیار محکم در سر آنها نشسته است.

اما اشتباه در اینجا این نیست که او اصلاً مرد نیست. و این واقعیت که او به سادگی آن را درک نمی کند در حالی که مقیاس قدرت مردانه اش بسیار کوچک است. و مقیاس چیزی است که می توان پمپاژ کرد

اما این یک انتخاب داخلی است.

نکته اصلی این است که دیگران را به خاطر مشکلات خود سرزنش نکنید و خود را مسئول تمام وقایع زندگی خود بدانید. واضح است که تعداد کمی این انتخاب را انجام می دهند. و کسانی که این کار را نمی کنند و بدون پول می نشینند. و مهم نیست که چگونه او را کتک می زنید یا بدون شورت جلوی او می روید ، او چنین تصمیمی نمی گیرد. زیرا مسئولیت و موانع ترسناکتر از فقدان یک زن است.

زیرا اگر مردی به مدت طولانی بدون پول کافی ، با ذهنیت نقص دار ، با شک و تردید به خود ، مانند یک مرد ، با رضایت اندک زندگی کند ، آگاهی او بر روی این ریل ها دوباره تنظیم می شود. و بیرون آوردن او بدون کمک و میل او بسیار دشوار است. تقریبا غیر واقعی.

و صادقانه بگویم ، من نسبت به مردانی که درآمد کمی دارند و تلاش خاصی نمی کنند ، بسیار محتاط هستم. نه به این دلیل که من به پول آنها نیاز دارم ، بلکه به این دلیل است که میزان بلوغ روانی آنها را نشان می دهد. و من قصد ندارم با کودک درگیر شوم و بزرگ شوم. باید انتخاب او باشد. و من در حال حاضر مراقب بزرگ شدنم هستم.

چرا تماس با چنین مردانی خطرناک است

مردان افراد بسیار رقابتی هستند. آنها می خواهند بهترین باشند ، در تقاضا ، با زیباترین زنان احاطه شده اند.

حتی امگا نرترین مردان (یعنی مستضعفان و جمع شده) رویای اولین زیبایی های جهان را دارند که در کنار آنها قرار گرفته است. اما از آنجا که آنها امگا هستند ، وضعیت زنان معمولاً برای آنها چندان خوب نیست ، یعنی صف ها در یک صف قرار نمی گیرند. پول وجود دارد ، آنها می توانند توجه را خریداری کنند ، اما پولی وجود ندارد. و آنها به همان دلیل وجود ندارند-عزت نفس پایین و شک کامل به خود. اما با همه اینها ، تمایل به جلب توجه زنان و شناخت عمومی در هیچ جا از بین نمی رود.

و اگر ناگهان پول به آنها برسد ، چه اتفاقی برای این مردان می افتد

اگر آنها به تدریج شروع به درآمدزایی کردند ، به احتمال زیاد عزت نفس آنها به تدریج افزایش می یابد و از قبل کمی مطمئن تر می شوند. بنابراین ، این احتمال وجود دارد که برج به شدت منفجر نشود. اما تشنگی برای قصاص و جبران خسارت همچنان در قالب احتکار و خودخواهی در همه زمینه های ممکن خود را نشان خواهد داد.

و این اتفاق می افتد که ناگهان پول به دست کسانی می رسد که آمادگی آن را نداشتند و کسری بودجه آنها آنقدر زیاد بود که شروع به مصرف همه چیز می کردند. و سپس سقف محکم منفجر می شود.

چنین مردانی وحشی می شوند ، انواع اسباب بازی های گران قیمت را برای خود می خرند ، سعی می کنند به همه ثابت کنند که اکنون آلفا هستند ، به طور فعال شروع به تیراندازی به همه زنان در اطراف خود می کنند ، فقط برای جبران آنچه در طول زندگی آنها نبوده است.

اگر سریال تلویزیونی "فارگو" را تماشا کرده اید ، می توانید ببینید که چه اتفاقی برای شخصیت اصلی می افتد ، زمانی که او از یک فروشنده بیمه ضعیف به یک داد و ستد سخت تبدیل شد. این اتفاق ناگهانی رخ داد ، او کالاها را در دست گرفت ، اما در داخل او یک کودک باقی ماند ، که او را به فروشگاه آوردند و گفت "هر چه می خواهی ببر." میدونی چجوری تموم شد

و این اغلب پس از آنکه مرد تحت تأثیر یک زن قرار گرفت اتفاق می افتد. به نظر می رسید که او مغز او را تحمل می کند به طوری که او سردتر می شود ، پمپاژ می شود ، تقاضا می کند ، او شروع به کسب درآمد می کند ، اما لذت این زرنگ در کنار او دیگر کار نمی کند.

و از آنجا که او در حال حاضر با حباب است ، به این معنی است که یک دسته از دختران جوان و زیبا به طور خودکار در اطراف ظاهر شده اند. بله ، آنها به دلیل پول در کنار او هستند ، اما چه کسی اهمیت می دهد که شما گرسنگی توجه ، نیاز ، تقاضا و احساس یک مرد بزرگ را دارید. و وسایلش را جمع می کند و این همسر "که او را مرد کرد" را ترک می کند.

او البته به او لعنت می کند که نور چیست ، زیرا محاسبه او به گونه ای بود که تمام خود را در او قرار می داد و در پاسخ او مانند یک سیب آسمانی برای او میوه می داد.

اما آنجا نبود.

درخت سیب بهشت معلوم شد که برنامه های خود را برای زندگی و محل صرف منابع خود دارد. و زن در یک دهانه شکسته باقی می ماند.

و این یکی دیگر از دلایلی است که باعث می شود زنان در وهله اول خود را تحت فشار قرار دهند. زیرا او هرگز نمی داند که آیا مردی در کنار او وجود خواهد داشت یا به دلیل شخصیت بدش ، او را ترک خواهد کرد ، به این دلیل که دیگری ظاهر می شود ، زیرا جهت گیری خود را تغییر می دهد یا برای کار در قاره دیگر به کار می رود. یک زن نمی تواند بر این امر تأثیر بگذارد. و او می تواند. و توانایی آنها برای زنده ماندن به تنهایی.

اما زنانی هستند که از این پیامدها آنقدر می ترسند که ترجیح می دهند به هیچ وجه سرمایه گذاری نکنند و مردان را در بدن سیاه نگه دارند. مثل اینکه ، اگر به او محبت و گرما بدهم ، او ، بی رحم ، احساس خنکی می کند و مرا ترک می کند. بنابراین ، اجازه دهید او آرام نگیرد ، و من به ندرت عشقم را (هوس بزرگ خدا) و فقط به خاطر شایستگی هایش به او تقدیم می کنم.

این مرد ، البته ، از خوشحالی خاصی برخوردار نیست ، او شروع به فکر می کند که در اینجا خیلی خوشحال نیست و نه ، نه ، و به اطراف خود نگاه می کند. و هنگامی که تعدادی پوره ظاهر می شود ، که از آنچه هست ، از خوشحالی می درخشد و بر او تعریف و تمجید می کند ، سریع وسایل را جمع کرده و به سمت چپ می رود.

و این یکی دیگر از دلایلی است که شما باید خود را پمپ کنید.

اگر زنی به خود اطمینان داشته باشد و از اظهار سخاوتمندانه عشق خود نترسد ، مرد با اعطا بیشتر هماهنگ خواهد شد

و فقط کسی که با اطمینان به خودش اطمینان دارد می تواند بدهد ، که همیشه همه چیز را به وفور در اختیار دارد ، که از تضعیف نمی ترسد ، بار دیگر یک کار خوب را می گوید یا انجام می دهد. و چه کسی قاعده زندگی را درک می کند که برای دریافت ، ابتدا باید آن را ارائه دهید.

اما در عین حال ، نباید یک مرد را مسئول زندگی خود کرد. و سپس او نیز خواهد ترسید که چنین زنی را رها کند. اگر ببیند که او خودش سیر است ، چیزی از او نمی خواهد ، اگر مجبور باشد و می تواند خودش چیزی بدهد ، "چنین گاوی به تنهایی مورد نیاز است"

اما باز هم ، فقط دو فرد قوی و مطمئن می توانند سخاوتمندانه بدهند و از آن نترسند. و هر چه که ممکن است کسی بگوید ، اما برای اینکه در رابطه قوی و مطمئن باشید ، باید بتوانید پول کسب کنید.این مبالغ و اسکناس نیست که در اینجا مهم است ، بلکه دقیقاً قدرت درونی است که به شما اجازه می دهد که بگیرید و بدهید ، با مردم تعامل داشته باشید ، به خودتان تکیه کنید و معتاد نشوید.

هرچه یک زن بتواند درآمد کمتری داشته باشد ، بزهای بیشتری در اطراف او وجود دارد. از این گذشته ، همه کسانی که آنچه را که او می خواست به او ندادند ، خود به خود بز می شوند. این یکی پول نداد - یک بز ، این یکی خرید نکرد - یک بز ، این یکی به رستوران نرفت - یک بز. به طور کلی ، چنین زنی در دوران تهدید زندگی می کند. و در اطراف او گربه های آموزش دیده ای هستند که به او مدیون هستند. اما فقط گربه ها چنین فکری نمی کنند و مدتهاست فرار کرده اند

و اگر او خودش می تواند پول بپردازد ، بخرد ، به رستوران برود ، آن مرد در حال حاضر نه برای سود ، بلکه برای منافع و مشارکت در نظر گرفته شده است. بله ، و برای مرد خوشایندتر است که پول را نه زمانی که آنها تقاضا می کنند ، پرداخت کند ، بلکه به این دلیل که احساس می کند بسیار قوی تر است. و اگر بفهمد که بز می شود ، اگر پول ندهد ، می تواند پول بدهد ، اما دفعه بعد ممکن است مایل به ملاقات نباشد.

و در عین حال ، مهم است که مرد دارای هسته و درآمد نیز باشد. از این گذشته ، اگر یک زن درآمد کسب می کند ، اما یک مرد درآمد ندارد ، اما در عین حال بسیار تحت تأثیر او قرار می گیرد ، این فرصت وجود دارد که به جیگولو غذا بدهد و به نوعی دیگر از اعتیاد (احساسی ، جنسی) دچار شود ، یا تبدیل شدن به یک مادر ، که با گذشت زمان هر جنسی را از بین می برد.

به همین دلیل است که باید مردانی را انتخاب کرد که درآمد کسب می کنند. زیرا آنها بیشتر شخصیت شخصیتی خاصی دارند. اما مهم است که همزمان روی پای او بایستید.

اما مانند هر قاعده ، همیشه استثنا وجود دارد

پسرهای اصلی

یا همه کسانی که از والدین خود یا به طور تصادفی پول گرفته اند. آنها ممکن است همان گلهای نرگس خراب باشند که خواسته های مبالغه آمیزی در مورد توجه شما و میزان کمی بازگشت دارند.

به این معنا که آنها پول دارند ، اما به عنوان افراد آنها حضور نداشتند. و بنابراین ، این انتظار که "او از من حمایت خواهد کرد" اغلب موجه نیست. زیرا چنین افرادی برای خود زندگی می کنند.

یعنی تا زمانی که جاذبه و تمایل به جذابیت وجود داشته باشد ، هدایای زیادی و همه اینها وجود خواهد داشت. اما این کار تنها در حالی انجام می شود که آتش در حال سوختن است ، و در حالی که خود شخص از این واقعیت که او بسیار زیبا ، نجیب است ، قدردانی می کند و می توانید تصاویر را با هشتگ # pampered در اینستاگرام ارسال کنید.

به طرز عجیبی ، اما اینها برنامه نویس هستند (نه همه)

اکنون شرایط به این صورت است که یک برنامه نویس به طور خودکار یک فرد بسیار ثروتمند است. از آنجا که بازار شرایطی را ایجاد کرده است که می تواند مقدار زیادی دریافت کند ، اما در داخل آن همان اعصاب مخدر و جمع شده باقی می ماند. و تعداد زیادی از این گونه برنامه نویسان وجود دارد. از آنجا که در حالی که پسران بد با دختران در حال معاشرت بودند و اولین تجربیات روابط را بدست می آوردند ، برنامه نویسان پسر بچه کد را آموختند و بنابراین مهارت های ارتباط بین جنسیتی در حال حاضر برای بسیاری از افراد در سطح 15 سال است (ممکن است برنامه نویسان کسانی که این مطلب را می خوانند مرا ببخش ، من به شما احترام زیادی می گذارم ، اما از نظر آماری چنین است).

و این پسرها طعمه سریع دختران درنده می شوند که در بازار فرصتی را برای بزرگ نشدن و یافتن طعمه آسان برای خود می بینند. من چند تعارف به او گفتم ، یعنی با دامن و رابطه جنسی احتمالی به او اشاره کردم ، و اکنون او آماده ازدواج است = برای او سیب بهشت بیاورد.

بنابراین ، برنامه نویسان پسر نیز باید به طور فعال خود را پمپاژ کنند. از آنجا که هسته شخصی آنها بدتر است ، دختران راحت تر می توانند آنها را در موضوع "شما مجبورید ، در غیر این صورت من ترک می کنم ، و شما فقط در مورد رابطه جنسی رویای دارید".

و ما جمعیت زیادی از برنامه نویسان را دریافت می کنیم ، زیرا تنها ماندن و بدون زن ماندن بسیار ترسناک است که من فقط راه او را دنبال می کنم.

می توانید بگویید ، خوب ، در مورد آن فکر کنید ، یک مشکل. من می توانم رهبری را دنبال کنم. و مشکل این است - مهم نیست زنان چه می گویند ، اما آنها همچنان به مردان بدون هسته و نظر خود احترام نمی گذارند.

یعنی در نهایت ، او از دریافت پول و سیب خوشحال می شود ، اما مرد را به عنوان یک مرد درک نمی کند. و این کاملاً محتمل است که یک زن باهوش و زیبا فردی را در کنار خود پیدا کند. بنابراین ، برنامه نویسان مرد ، قوی و قدرتمند شوید. سپس از شما قدردانی می شود و خوشحال می شوید.

از آنجا که در حال حاضر تقریباً همه کسانی که فهمیده اند که این معدن طلا است ، پیش از این به برنامه نویسان رفته است ، تعداد افراد شگفت انگیز و غیر گیاه شناس مقایسه می شود. اما در عین حال ، مهارتهای بین فردی بسیاری از افراد مطلوب باقی می گذارد.

کسی که مردی را تکان می دهد و بزرگ می کند

انتخاب او

وقتی یک مرد در زندگی چالش هایی را برای خود ایجاد می کند و برای رسیدن به اوج تلاش می کند. این اغلب با جاه طلبی و تمایل به اثبات چیزی به کسی همراه است. اما دلیل آن در اینجا مهم نیست ، درک این امر چقدر او را برای توسعه تحریک می کند.

تمایل به جلب رضایت زن مورد علاقه شما (تفاوت های ظریف و شرایط زیادی وجود دارد)

اگر او تصمیم گرفت که این زن را آنقدر دوست دارد که حاضر است برای او هر کاری انجام دهد. او خیلی خودش را دوست نداشت و نمی خواست برای خودش کار زیادی انجام دهد ، اما عاشق یک زن شد. در اینجا ، دوباره ، که سطح آرزوها در زندگی پایین بود ، به این معنی که عزت نفس چنین بود. کسانی که برای خود ارزش پایینی قائل هستند نیز از زندگی چیز کمی می خواهند. بنابراین ، ممکن است همه این سگهای با عطش آینده برای جبران خسارت ایجاد شوند.

البته ممکن است اینطور نباشند. اگر زنی چنین موزه ای باشد و در عین حال او را به همان اندازه دوست داشته باشد. اما تعداد این جفت ها بسیار کمتر از آنهایی است که در آنها این محرک ها با هسته و عزت نفس به صورت پهلو خزیده نمی شوند. زیرا آنچه که یک مرد آن را "پمپاژ" می داند ممکن است در واقع این باشد که خود را با "خواسته" یک زن تنظیم می کند. و این یک داستان کاملاً متفاوت است.

رقابت انسان را متزلزل می کند

اگر نه ، البته. اگر پسر با استعداد و توانمند بزرگ شود و همه چیز به خوبی و به راحتی به او داده شود ، و به ویژه او مجبور نیست با کسی رقابت کند ، رقابت می تواند باعث مرگ شود. و او با احساس انتخاب و استعداد خود بزرگ شد. و سپس او وارد محیط رقابتی متفاوتی شد (همان برنامه نویسان) ، و معلوم شد که همه چیز آنطور که او تصور می کرد ، صورتی نبود. و کد او زیبا ترین نیست و بهترین استارتاپ نیست.

و پوشاندن چنین مردی می تواند بسیار آسان باشد. زیرا عضلات رقابت و پشتکار در حالی که دیگران در حال مبارزه بودند در او رشد نکرد. و اگر یک مرد به طور کلی با ثبات و با اشاره به یک هسته اصلی باشد ، رقابت او را خنثی می کند و او را قوی تر می کند. و اگر توانایی او برای مقاومت در برابر دیگران ضعیف باشد ، مشکل این است: تعلل ، افسردگی و روان تنی. بنابراین ، مردان قطعاً باید خود را پمپاژ کنند. عاشق چالش ها و تلاش های اراده قوی باشید.

یک مرد می تواند خود را در تمرینات یا روان درمانی تقویت کند

اما این باید انتخاب عمدی او باشد. اگر چنین انتخابی وجود نداشته باشد ، هیچ کس فردی را به زور بزرگ نمی کند و می کشاند. به همین دلیل است که تمام توهمات زنانه در مورد "او خیلی خوب نیست ، اما من او را بازسازی می کنم" محکوم به شکست هستند.

اگر زنی او را بازسازی کند ، بی سر و صدا از او متنفر خواهد شد. و هنگامی که به لطف تلاش های او تغییر کرد ، او با خوشحالی یوغ را کنار می گذارد.

یک گزینه وجود دارد که تغییر نمی کند ، سپس زن محکوم به "گذراندن بهترین سالهای زندگی خود در آن است". اگرچه اگر او به خودش دروغ نگوید ، می فهمد که سالها از عمر خود را صرف انتظار او کرد تا سرانجام با سیب های بهشتی به ثمر بنشیند. یعنی فقط می خواستم از آن استفاده کنم.

و اگر او صادق و قوی بود ، می گفت "پسر ، تو خوب هستی ، اما من تو را بازسازی نمی کنم" و می رفت. اگر رفتن او برای او آنقدر وحشتناک باشد که تصمیم بگیرد خودش را تصاحب کند و شروع به فعالیت فعال بر روی خود کند ، شاید این او را به سمت رشد و انتخاب بهتر شدن سوق دهد.

اما بسیار محتمل است که او تحت فشار قرار گرفته و خفه بماند ، زیرا عشق زن تمام سوسک های داخلی را که او بخش بزرگی از زندگی خود را با آنها گذرانده است ، پوشش نمی دهد.

هیچ کس نمی تواند به زور کسی را بازسازی کند. هرکس فقط می تواند با خودش کنار بیاید. و چنین شخصی ممکن است بتواند مستقل زندگی کند. اما فقط افراد ضعیف بسیار ترسیده اند که به این فکر کنند که چگونه است ، به تنهایی زندگی کنند. اگر به آنها بگویید "قوی شوید و اینقدر نترسید" ، آنها باور نمی کنند. درست مثل گرسنه نمی فهمد که فرد سیر غذا نمی خواهد غذا بخورد. به عنوان یک مرد چاق تنبل ، او نمی فهمد که مردان می توانند از Ironman بالا بروند.

شما نمی توانید قدرت خود را از قبل باور کنید. شما فقط می توانید هر روز روی خودتان سرمایه گذاری کنید ، به طوری که یک روز متوجه شوید که در حال حاضر یک شخص کاملاً متفاوت هستید

این از اقدامات ، رفتار ، محیط ، عدم تحمل آنچه دوست ندارید ، توانایی "نه" گفتن و انتخاب آنچه دوست دارید بدون در نظر گرفتن نظر دیگران ، توانایی عجله نکردن در اولین کار آشکار می شود. که همراه است ، اما برای آرام آرام خوب است. و این ، دوباره ، به طور مستقیم با این که آیا شما پول دارید یا خیر ، در ارتباط است.

بنابراین ، مردان و زنان ، ابتدا خودتان را پمپ کنید. آن را بر روی شرکای خود قرار ندهید ، سعی نکنید شکم خود را با هزینه آنها بسازید. این فقط وظیفه شماست. و کسب درآمد را بیاموزید. میزان آزادی شما در زندگی مستقیماً به این بستگی دارد

من طرفدار این واقعیت هستم که بسیاری از مردان قوی و زنان قوی در جهان وجود دارند که به خود و دیگران احترام می گذارند ، آماده اند تا خود را به اشتراک بگذارند و خوشحال باشند.

موفق باشید.

توصیه شده: