یک مرد باید یا چگونه ما یک "پیچ" را به جای یک مرد انتخاب می کنیم

فهرست مطالب:

تصویری: یک مرد باید یا چگونه ما یک "پیچ" را به جای یک مرد انتخاب می کنیم

تصویری: یک مرد باید یا چگونه ما یک
تصویری: چگونه در شروع ورزش بدنسازی یک الگوی بدنی درست انتخاب کنیم؟مقایسه یک ورزشکار با بدنساز حرفه ای 2024, آوریل
یک مرد باید یا چگونه ما یک "پیچ" را به جای یک مرد انتخاب می کنیم
یک مرد باید یا چگونه ما یک "پیچ" را به جای یک مرد انتخاب می کنیم
Anonim

انسان مدتهاست که دیگر موجود زنده نیست. شخص مجموعه ای از وظایف است که باید به درستی کار کند و از عملکردهای خانواده ، جامعه و دولت پشتیبانی کند

اگر ما به دنبال توابع هستیم ، در این صورت ما نیز به عنوان توابع جستجو می شویم. آنها در ما فردی نمی بینند ، زیرا ما افراد را در مردم نمی بینیم. چگونه می توانم بفهمم که با مردم به عنوان اشیا رفتار می کنم؟ چگونه می توان نگرش خود را نسبت به یک مرد مانند میز کنار تخت ، کمد لباس ، آیفون تشخیص داد؟

من در مورد این حالات و جامعه مصرف کننده تأمل و مشاهده می کنم. مشاهدات و تأملات من

در حال بررسی خودم: اگر مردی برای من یک هدف است ، اگر

  • "او باید" - باهوش ، بلند قد ، ثروتمند ، یهودی ، "سرخ شده در خامه ترش" ، فرانسوی صحبت کند … بدون زخم و خراش (مجموعه ای از عملکردهایی که باید در آن باشد)
  • او باید - مرا دوست داشته باشد ، مرا دوست بدارد ، درباره من فکر کند ، با من صحبت کند ، تمام وقت خود را صرف کند … - مجموعه ای از اقدامات و احساسات که باید به طور پیش فرض انجام دهد و برانگیزد ، به این دلیل من او را "خریداری" کردم.
  • او باید DR ، رنگ چشم ، عادات ، خواسته های من را بشناسد. من مجبور نیستم "میکرو مدار" های او را بشناسم. من یک ربات خوب خریدم ، تمام عملکردها و اطلاعات لازم را در مورد من دارد. کافی.
  • من او را انتخاب کردم. او موافقت می کند بهش گفتم چیکار کنه ، می کنه. او حق ندارد مرا انتخاب نکند. به او معنی زندگی و وجود می دهم. او به من خدمت می کند
  • وقتی خراب شد و دیگر از انجام وظایف خود جلوگیری کرد یا مرا خوشحال کرد ، آن را دور می اندازم و یک کار جدید جایگزین می کنم. آنها حق ندارند من را بیرون بیندازند ، عوض کنند ، جایگزینم کنند. میز کنار تخت مالک انتخاب نمی کند.
  • من دیالوگ ها ، روابط را انجام نمی دهم ، من از او به دنبال درک نیستم. ماشین نمی پرسد ، گریه نمی کند و توضیحی نمی خواهد.
  • من آن را روشن کردم - کار می کند. من آن را خاموش کردم ، او ساکت ایستاده و نمی درخشد. او زمانی زندگی می کند که من بخواهم تماس بگیرم.
  • او حق ندارد از من امتناع کند. من کاری را که می خواهم با او انجام می دهم.
  • من نمی توانم مزاحم او شوم ، ناراحت کنم ، عصبانی شوم ، او را اذیت کنم. اما او می تواند این کار را برای من انجام دهد.
  • من دقیقاً می دانم که او به چه چیزی نیاز دارد ، کجا ، کی ، چرا و چند بار. من دستورالعمل استفاده دارم. من با او اینگونه ارتباط برقرار می کنم: "بنشین تا غذا بخوری" ، بینی خود را پاک کنید ، هنگام ورود تماس بگیرید ، من می دانم چه چیزی برای شما بهتر است ، فقط این کار را انجام دهید ، به آنچه به شما گفته می شود گوش دهید ، س questionsالات غیر ضروری نپرسید ، حدس بزنید خودتان ، همه چیز به طور پیش فرض روشن است.
  • او حق تغییر تنظیمات و عادات خود را ندارد ، که من قبلاً آموخته ام. من حق دارم همه چیز را همیشه و به هر دلیلی در زندگی ام تغییر دهم.
  • انسان یک تابع است. من می بینم چه توابع وجود دارد و از آنها استفاده می کنم. من تصمیم می گیرم چه کسی را وارد زندگی خود کنم و چگونه از آن استفاده کنم. البته دنبال استیشن واگن
  • برای این شخص ، جایی در فضای خود اختصاص داده ام. آن را آنجا و آنجا قرار دهید حرکت کنید ، سوسو بزنید ، مرزها را زیر پا بگذارید ، تغییر دهید ، عصیان کنید ، رد کنید یا موافقت کنید ، صدمه بزنید ، تقاضا نکنید جرات نکنید!.

    تو اتومبیلی هستی که من به آن احتیاج دارم.

من از شما استفاده می کنم

از توجه من و انتخاب شما راضی باشید.

من حرفم را دادم و جرات نکنید نظر خود را عوض کنید یا غیرقابل اعتماد باشید.

قول-وفا. شما دوست دارید - برای قرن ها.

  • او آیینه من است.

    من فقط خودم را در او می بینم. چنین نیست و هرگز نبوده است. و به طور کلی هیچ کس در این دنیا وجود ندارد. همه چیز یک توهم است

  • من و خدا آنجا هستیم.

    من فولاد هستم - اینها آینه ها و پیش بینی های من هستند. موارد و توابع

  • من فقط از موقعیت ارتباط برقرار می کنم - تنظیم از بالا. من استاد هستم ، او تابع است. من حق دارم ، او چنین نیست.
  • من مناسب نیستم ، من متناسب نیستم. من با متخصصان تماس می گیرم ، بگذارید آنها درست کنند. من به یک روانشناس می روم - به او بیاموزید که یک مرد واقعی باشد. من به آرایشگاه می روم - از او مرد بسازید. من به سمت مادرم می روم و نشان می دهم چه کسی را برای عملکرد "شوهر" انتخاب کرده ام.
  • اگر توابع اضافه نشوند ، آن را به دیگری تغییر می دهم.
  • ساده ترین راه برای تغییر این است که بگویید ، "همه چیز.. تو دیگر به من الهام نمی دهی ، کنار نزن ، من تو را نمی خواهم ، در حال حاضر مد متفاوت است ، تو یک فوق العاده شی هستی ، اما افسوس.. همه چیز…”و اغلب اوقات حتی توضیح نمی دهم ، آن را بیرون می اندازم و بی سر و صدا جایگزینش می کنم.
  • "برنامه ، دره.. برنامه" …

    ما از یکدیگر استفاده می کنیم ، عزیزانم.

    مرد به مرد-عملکرد ، شانس ، گزینه و روش.

    در اصل ، گزینه بدی نیست. عملکردها نیز ضروری و راحت هستند. در غیر این صورت ، دولت و روابط باید به طور اساسی تغییر کند. ولی! اگر ما به خود اعتراف کنیم که از یکدیگر استفاده می کنیم ، مهربان تر و سپاسگزارتر خواهیم بود از کسانی که از آنها استفاده می کنیم و از کسانی که از ما استفاده می کنند.

    و ما هیچ قدردانی ، هیچ آگاهی ، و هیچ احترامی نداریم. ما نمی دانیم چگونه از یکدیگر به درستی استفاده کنیم ، اما درباره نیکوکاری و فردیت فریاد می زنیم.

    بیا یاد بگیرید که مردم را ببینید. زندگی با آنها را بیاموزید. بیا خودتو کشف کن

    ویلاتا ووزنسنسکایا

    مشاوره های اسکایپ شروع سن صورت های فلکی هنر درمانی

    توصیه شده: