2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"چرا این کار را با من می کند؟"
هرچه بیشتر در انگیزه های رفتار شخص دیگر کاوش کنیم ، بیشتر از حقیقت دور می شویم. ما با تفاسیر خودمان دست و پا می زنیم ، اشتباه می کنیم و مسیر اشتباه را ادامه می دهیم.
ما درباره مرزهای مجاز در رابطه با خود آنقدر کم می دانیم که به راحتی تسلیم دستکاری و باج گیری احساسی می شویم.
نقض مرزهای شخصی یک شبه یا یک شبه اتفاق نمی افتد. شریک "به طور ناگهانی" تغییر نمی کند. این تعداد زیادی مداخله کوچک است که مورد توجه ما قرار نگرفته است ، به این معنی که آنها متوقف نشده اند.
چرا زنگ خطر را به موقع به صدا در نمی آوریم؟ چرا وقتی ما برزنتی کثیف در قلمرو روح ما قدم می زنند ، بدیهیات را نمی بینیم و بیدار نمی شویم؟
ما با مجموعه ای از باورها و قوانین درونی ارتباط برقرار می کنیم که از طریق مشاهده دیگران و تجربیات دوران کودکی جذب می کنیم.
به من بگویید ، چند نفر از شما هرگز این جمله را نشنیده اید که "من" آخرین حرف الفبا است؟ این عبارت از دوران کودکی "شاد" آمده است ، فقط با گذشت سالها موقعیت "من" ما مکان خود را تغییر نمی دهد. همه در یک مکان - چراغ عقب.
یا این پیامها هستند.
"جرات ندارید درهای اتاق خود را ببندید. یک آپارتمان بخرید و هر کاری که می خواهید در آنجا انجام دهید."
"تو می خواهی که."
"با من مخالفت نکن."
"ما برای شما تلاش می کنیم ، اما شما یک پنی به ما نمی دهید. خانواده مقدس است."
"در سن شما ، من می ترسیدم که یک کلمه به پدر و مادرم بگویم. خجالت نمی کشی"
"اگر چیزهای زیادی می خواهید ، کمی به دست خواهید آورد."
"سرت را گول نزن."
اینها اولین ایده های ما در مورد محل تعلق ما و ارزش خواسته های ما هستند. ما آنها را جذب کردیم حتی اگر کاملاً با آنها موافق نباشیم. ما چشمان خود را بر روی آنچه دوست نداشتیم بسته بودیم و احساس ناراحتی جسمی و روحی داشتیم.
مرزهای خوب عملکرد زیربنایی مهم برای روابط بالغ است.
موذیانه ترین اعتقادی که در یک رابطه ممکن است این باور است که برای حفظ آنها باید تمام تلاش خود را بکنید ، باید خود را تحمل کرده و خود را فدا کنید.
در رابطه نباید قربانی شود. بالاترین هدف در این میان چیست؟ قوی تر ، پوست ضخیم تر و انعطاف پذیرتر می شوید؟ خوشبختی از این مواد تشکیل نشده است.
این یک بن بست برای روابط بزرگسالان است. اگر بگوییم امتیاز بی ربط است به خودمان خیانت می کنیم. وقتی فکر می کنیم در اشتباه هستیم به خودمان خیانت می کنیم. هنگامی که به خود بی عدالتی می پردازیم ، خود را رها می کنیم ، از ترس اینکه به دیگری توهین کنیم. زمانی که تصمیم می گیریم صبور باشیم به امید اینکه بعداً چیزی تغییر کند ، برای خود زمان داریم.
چرا "چیزی" باید تغییر کند؟ اگر ما در سکوت در حال تحمل بی عدالتی هستیم ، چرا باید چیزی را تغییر دهد؟ همه چیز کار می کند: او از مرز عبور کرد -
تسلیم شد یک طرح جهانی ، و مهمتر از همه - کار می کند.
فریب داستانهایی را نخورید که رفتار همسرتان ناشی از دوران کودکی سخت یا یک مادر فوق العاده عملکردی است. آنچه اکنون در رابطه ما اتفاق می افتد بیشتر از آنچه به نظر می رسد به ما مربوط است. اگر مرزهای ما در خانواده نادیده گرفته شود ، ما مسئول این واقعیت هستیم که نتوانستیم به موقع آن را متوقف کنیم و تصمیمی برای خروج از تماس ناخواسته نگرفته ایم. نبود راه حل نیز یک انتخاب است. انتخاب ادامه رابطه بدون احترام ، عشق ، دوستی.
منطقی است که س questionال را به خود معطوف کنید. نه "چرا او این کار را با من می کند؟" ، بلکه "چرا من به او اجازه می دهم این کار را با من انجام دهد؟ چرا همچنان تحمل می کنم؟ برای این کار چه بهایی باید بپردازم؟"
اگر توازن "دادن-گرفتن" در یک رابطه به هم بخورد ، مسئولیت بیشتر این کار بر عهده کسی نیست که کمتر می دهد ، بلکه بر عهده کسی است که بیش از "به خاطر خانواده" به بخشیدن ادامه می دهد. ، منابع خود را از بین می برد. عدم تمایل به عقب نشینی ، رفتار منفعلانه ، ناتوانی در مسئولیت پذیری در قبال آنچه در حال رخ دادن است با شریک زندگی ، حلقه دور گردن خانواده را بیشتر محکم می کند. صمیمیت و عشق در جایی امکان پذیر نیست که احساس امنیت نکنیم.
فضایی که هیچ راهی برای گفتن "نه" قاطعانه به آنچه شما را رنج می دهد وجود ندارد ، نمی تواند "خانواده" نامیده شود.
حفاظت از مرزها در مورد این نیست که چگونه می توانید یا نمی توانید با ما رفتار کنید. اینها اقدامات تعیین کننده ، قطع ارتباط و قرنطینه در یک رابطه است تا زمانی که شریک به ارتباطات سازگار با محیط زیست بازگردد و شروع به پیروی از توافقات کند.
اینجا چه کار می توان کرد؟
1. وقت بگذارید
قطع تماس به عنوان یک قاعده ، متجاوز به طور ناگهانی عمل می کند و نیاز به یک تصمیم سریع ، واکنش سریع به رفتار خود دارد ، و جمع آوری افکار او را غیرممکن می کند. این ایده را به شریک خود منتقل کنید که می توانید خانواده ، عشق ، ارزشهای مشترک را کنار بگذارید ، حتی اگر این کار به شدت آسیب برساند. اما تا زمانی که او به چنین رفتاری ادامه دهد ، نمی توانید با او بمانید.
2. صداقت درونی
به این فکر کنید که چه باور محدود کننده ای باعث می شود تسلیم شوید و تحمل کنید. اگر می ترسید از شریک خود با انجام کارهایی که او می خواهد ، ناراحت نشوید ، وقت آن است که با صدای بلند آنچه را که شما را عصبانی و ناراحت می کند ، بیان کنید. نگاه کردن به اطراف را متوقف کنید ، در چشمان دیگران به دنبال پاسخی برای این س ofال نباشید که چه کاری می توان با شما انجام داد یا چه کاری نمی تواند انجام دهد. این پاسخ در درون شماست. احساس را نام ببرید ، آن را با عملی که باعث ایجاد آن شده ارتباط دهید و مشاهده کنید. با احساس ارتباط نگیرید ، فقط تماشا کنید.
3. عزم درونی: "من می توانم تحمل کنم"
این در مورد این است که بتوانید پاسخ شریک خود را در برابر مقاومت خود تحمل کنید. اگر منابع داخلی کمی وجود دارد ، باید از متخصص کمک بگیرید یا از عزیزان کمک بخواهید.
4- در مورد اقدامات بعدی تصمیم بگیرید
گزینه های تصمیم گیری: ترک ، قبول یا تغییر وضعیت. مورد دیگری داده نمی شود. اگر تصمیم دارید همه چیز را همانطور که هست بگذارید ، دیگر این س theال را نپرسید "چرا او با من اینطور است؟"
5. اقدامات غیر دفاعی
هنگامی که احساس می کنید به وضوح می دانید چه می خواهید و همچنین احساس اطمینان می کنید که می توانید به اندازه کافی مقاومت شریک خود را برآورده کرده و در برابر آن مقاومت کنید ، وارد عمل شوید. نیازی به دفاع از خود و بهانه گیری ندارید ، به بحث توافقات بروید. نه شریک ، نه جهان ، هیچ کس دیگر نمی تواند کاری با شما انجام دهد که خود را شایسته نمی دانید.
شما مسئول کارهایی هستید که دیگران می توانند در مورد شما انجام دهند. شما موافقت نامه ها را مبادله می کنید و مرزهای مجاز را مشخص می کنید ، بدون آنها امکان زندگی مشترک وجود ندارد.
اگر رابطه شما مانند یک بغل با شکستگی بند است ، این شریک نیست که شما را تحت فشار قرار می دهد ، بلکه باید دنده های شکسته را درمان کند. شما می توانید این درد را به طور نامحدود تحمل کنید ، اما هر بار شما را به یاد خود می آورد ، حتی اگر شریک زندگی تان به آرامی بغل کند. شما باید صبور باشید: یا وقتی درد می کند تحمل کنید ، یا مقاومت شریک خود را تحمل کنید ، قاطعانه از "در آغوش گرفتن" که سلامت شما را فلج می کند امتناع کنید.
توصیه شده:
قربانیان سوء استفاده عاطفی (قسمت دوم). انواع دستکاری
همه مردم دروغ می گویند. و با این وجود همه مردم برای دستیابی به اهداف شخصی خود به میزان بیشتر یا کمتر یکدیگر را دستکاری می کنند. اهداف ممکن است متفاوت باشد ، اما معنای آن یکسان است - وادار کردن طرف دیگر به آنچه نیاز به دستکاری دارد به ضرر منافع شخصی انجام دهد.
دام های سوء استفاده عاطفی
برخی از زنان ، پس از 2-3 سال ازدواج ، متوجه می شوند که رابطه آنها دردناک است. برخی به طلاق فکر می کنند ، دیگران حتی متوجه نمی شوند که زیر یوغ خشونت احساسی یک مرد زندگی می کنند. سوء استفاده عاطفی چگونه شخصیت یک زن را از بین می برد و برای حفظ رابطه به هر طریقی در چه دام هایی قرار می گیرد؟ رفتارهای خشونت آمیز شامل چه مواردی می شود؟ ● عصبانیت اتهامات بی اساس محکوم کردن انتقاد ● عدم توضیح و انکار رفتار آنها تسلط کنترل ● ظلم به قربانی البته همه نکات فوق بر شخصی
سوء استفاده ضمنی در روابط قسمت 1. سوء استفاده فیزیکی
من مقاله ای در مورد رابطه جنسی نوشتم و در آن موضوع خشونت "ضمنی" ، پرخاشگری "ضمنی" آنقدر واضح نشان داده شد که تصمیم گرفتم آن را در یک مقاله جداگانه قرار دهم. در اینجا ما در مورد روابط زن و مرد بزرگسال صحبت می کنیم. خشونت ضمنی علیه کودکان یک موضوع جداگانه است.
سوء استفاده عاطفی و نحوه مقابله با آن
خشونت احساسی ، بسیار ترسناک به نظر می رسد و هر زنی نمی فهمد که این در مورد او صدق می کند. علائمی که به این امر اشاره می کند: تحریک ، کینه ، هیچ قدرتی برای آنچه می خواهید وجود ندارد. و شاید به هیچ وجه میل و اشتیاق نداشته باشد. تنها آرزو این است که دراز بکشید و کاری انجام ندهید.
سوء استفاده احساسی: اگر نمی توانید ترک کنید ، چگونه در برابر سوء استفاده کننده مقاومت کنید
ما به ندرت در مورد سوء استفاده در رابطه با خشونت خانگی بحث می کنیم ، که طبق آمار ، زنان بیشتر از آن رنج می برند . با این وجود ، نمی توان این پدیده ها را یکسان دانست. سوء استفاده عاطفی می تواند از طریق آشنایان ، رئیس یا همکاران ایجاد شود. همیشه نمی توان همه روابط را از بین برد و از چنین رابطه ای فرار کرد - گاهی اوقات زندگی شما را مجبور می کند که همیشه با یک فرد سمی روبرو شوید.